به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، چندی پیش عدهای از اساتید و چهرههای فکری و اندیشهای کشور در نامهای محتاطانه و پر از ابهام و ایهام به شکلی در پی ادا کردن نقش روشنفکری خود بودند، خواستار «توقف کشتار» مردم فلسطین شدند. در این نامه هیچ اشارهای به رژیم صهیونیستی و اشغال سرزمین فلسطینیان نشده بود. آنها تنها خواستار تشکیل دولت مستقل فلسطینی شده بودند.
نامهای که هیچ نامی از اشغالگر در آن نیست
مشروح نامه این اساتید چنین است: «اندیشمندان همه کشورهای جهان همانگونه که انتظار میرود، پیشتاز حقیقتخواهی، عدالت و خردورزی هستند. ما گروهی از دانشگاهیان ایران به عنوان بخشی از جامعه علمی جهانی، همراه با محکوم کردن هرگونه کاربست خشونت علیه غیر نظامیان، از سوی طرفهای درگیر در جنگ خونین غزه، از همه اندیشمندان جهان، به ویژه اندیشمندان کشورهایی که نقش موثری در پیشبرد کاروان علم در دوران کنونی دارند، برای توقف کشتار وحشیانه غیرنظامیان، به ویژه کودکان، زنان و غیرنظامیان و جلوگیری از جنایتهای ضدبشری در غزه، کمک درخواست میکنیم.
تجربه خونبار چندین دهه ستیزشهای پایدار در خاورمیانه، گواه آن است که با تداوم اشغالگری و بدون به رسمیت شناختن و تحقق بخشیدن به حق تردیدناپذیر ملت فلسطین در تشکیل دولت مستقل و امن مورد نظر خود در سرزمین فلسطین، امنیت و ثبات در منطقه حاکم نمیشود. ما از همه اندیشمندان، به ویژه دانشگاهیان کشورهایی که بدون پشتیبانی پایدار دولتهای آنها، این جنایتها و بیاعتناییها به تصمیمهای مجامع جهانی نمیتوانست صورت گیرد، انتظار داریم بر پایه قواعد حقوقی مسلم، دولتهای پشتیبان و موثر در نادیدهانگاری حق طبیعی مردم فلسطین را از تداوم این روند پرهیز دهند.
ما در درجه نخست، خواستار تلاش همه اندیشمندان برای تحقق آتشبس فوری و توقف کشتار انسانها و فجایع جاری در غزه هستیم؛ سپس برای حل و فصل اساسی این منازعه، با توجیه، تشویق و فشار آوردن بر دولتهای حاکم بر کشور خود، آنها را وادار سازند برای به رسمیت شناختن حق تشکیل دولت مستقل فلسطینی و اقدامهای موًثر با تضمینهای بینالمللی، از راه فعال ساختن شورای امنیت و مجمع عمومی سازمان ملل بکوشند. ما به سهم خود در این تلاش صلحسازانه همراه و همکنش شما خواهیم بود.»
جواب یک جامعهشناس به نویسندگان نامه
اما علیرضا شجاعیزند، جامعهشناس و پژوهشگر حوزه انقلاب اسلامی در یک یادداشت از این موضعگیری پر از ابهام و ایهام اساتید و روشنفکران انتقاد کرده و وسطبازی و جانب انفعال گرفتن از سوی آنان را مغایر با رسالت روشنفکری این اساتید دانسته است. این جامعهشناس در یادداشت خود نوشت: «در «نامه سرگشاده گروهی از دانشگاهیان ایران» که اگر به حاکمانان ساکت عرب و به دبیرکل سازمان ملل هم عرضه کنید، امضاء میکند، نه ردی از اندیشمندی وجود دارد و نه اثری از روشنفکری؛ چه رسد به مسلمانی. چرا؟ چون پای کمیت و وزنکشی در میان است. وقتی که پای کمیتها و تحصیل اجماع و ابراز وجودهای عددی در میان باشد لاجرم به چنین متن حداقلی میرسید که «ناگفتههای» آن بسیار بیش از گفتههای آن است.
لحن و فحوای آن هم نظیر سبک سخنگویان رسمی دولتهای میانهباز میشود که هنرشان ملاحظه همه طرفها است و عبارتپردازیهای بیجهت و بیرمق و تهی از معنا. در مسألهای بدین وضوح آیا هنوز هم باید در وسط ایستاد و با گزارههای کلی سخن گفت. فلسطینْ امروز، فراتر از یک سرزمین است و فراتر از یک منازعه بلند تاریخی و یک صحنة پرحرارت و خون. فلسطین، اکنون یک بزنگاه است و همچنان که فرمودند، بزنگاه رویاورویی حق و باطل. پس نمیشود برای آن، میانجی گری کرد و از موضع به دفعات تجربهشدة نُصح و صلح وارد شد. عجیب است که در این بیانیه، نه اسمی از اسرائیل آمده و نه از آمریکا و نه از دولتهای غربی پشتیبانیکننده که با توقف خونریزی به صراحت مخالفت کردهاند. متن صادره که با امضای جمعی از دانشگاهیان هم همراه شده، یک بیانیه سیاسی است؛ آن هم در باب یک جنایت مکشوف و ادامهدار. پس چرا همچون شعری افاده شده که فضل آن در ایهام است؟ چگونه میشود در یک بیانیه سیاسی ناظر به یک واقعه مشخص، سخن بگویی و اعلام موضع بکنی؛ اما اسمی از اطراف مسأله نیاوری؟ اسم اشغال و اشغالگری را بیاوری، اما اسم اشغالگر را نیاوری؟ به اشغالگری اشاره نمایی و بلافاصله از آن بگذری و بر طرح سوخته دو دولت پای بفشاری؟ به دولت مستقل فلسطین به مثابه غایت مطلوب و بهای نازل این همه خون ریخته شدة ۷۵ ساله اشاره نمایی و نبینی که نتیجة حاصل از آن، محمود عباس است؛ رامترین ساکنِ رامالله؛ خاموشترین فلسطینیِ امروز جهان.
به دولتهای حامی جنایتها اشاره کنی، اما اسمشان را نیاوری تا خدشهای احیاناً بر دامان عالَم مدرن نیفتد و بافتههای بهاصطلاح علمیتان درباره آن، ملکوک شود. به تضمینهای بینالمللی اشاره بکنی،، اما به بیخاصیتی آن و طرفی که هیچگاه بدان تمکین نکرده، اشارهای نکنی. به شورای امنیت اشاره بکنی، اما به حق وتوهای ظالمانه آن که در همین مدت کوتاه چندبار، مانع تصویب قطعنامه علیه حصار و کشتار و دمار بوده است، اشاره نکنی. اگر احتیاط را حسب این خیل فرهیخته امضازده پای آن کنار بگذارم و بهجای آن، بنبستی را در نظر آورم که دول غربی و اسرائیل در آن افتاده و مستمند کوچکترین رخنه و روزنی هستند تا نفسی تازه کنند؛ لاجرم به این نتیجه میرسم که این بیانیه بیش از مظلوم، جانب ظالمان را گرفته است؛ حتماً ناخواسته. در عین حال اسبابی دارد که باید در مبانی فکری و مرامی طراحان و نویسندگان آن جُست. شاید هم ناشی از یک راهبرد و تاکتیک غلط باشد برای بازگشت دوباره به فضای سیاسی جامعه و بیرون آمدن از بنبستی که خود برای خود ایجاد کردهاند.
منبع: فارس
انتهای پیام/ ۱۳۴