گروه استانهای دفاعپرسـ «غلامرضا بنیاسدی» پیشکسوت دفاع مقدس؛ مدرس، آیتالله سید حسنِ مدرس، شهید آیتالله سید حسن مدرس، یک شخص نیست که در گفتن از او شناسنامهاش را بگشائیم و تولد و مرگش را در نظر آوریم. او را شخصیتی است در ترازِ یک مکتب. مکتبِ متعالی که انسانِ مومن را تا قله هوشمندی سیاسی، الگو میشود. او مجتهدی زیستکرده با عارفان بود. همحجره عارف واصل، شیخ حسنعلی نخودکی بود در نجف و پیش از آن «نور نیوشیده» محضرِ میرزا جهانگیرخان قشقایی، حکیم، فقیه و عارفِ نامدار بود. آنچه اما او را بر سر زبانها انداخت شخصیت سیاسی و «همواره هوشیارِ» اوست هرچند این شخصیت هم جانمایه گرفته از فقه و فلسفه و عرفان و قرآن است. این که بر کلمه «همواره» در کنارِ هوشیاری، تاکید داریم به این خاطر است که مدرس، متناسب با زمان و زمینهها تصمیم میگرفت.
گاه حتی برخی حرکتهایش را متضاد میدیدند حال آن که او در همه حرکتهایش به دنبال یک هدف بود. تعالی ایران بر اساس قوانین اسلام. این هم مبارزه توامان با استبداد و استعمار در همه اشکال آن را ایجاب میکرد. آنان که مدرس را مطالعه کردهاند چه به عنوان منتقد و چه مشفق، او را داری صفاتی چون، «هوش سرشار، درستکاری، تقوا، سادهزیستی، شوخطبعی و حاضرجوابی، پاکدامنی، سلاست و روانی گفتار، طبع شعر، دانش، کار و تلاش، وارستگی، آزادگی، پرهیز از ظاهرسازی و عوامفریبی، ظلمستیزی، سخاوت، دقت و نظم، اخلاص، ایمان، اراده خللناپذیر، شهامت، شجاعت، ازخودگذشتگی، سیاستمداری، مردمداری، دفاع از حقوق مردم، انجام امور عامالمنفعه و...» معرفی کردهاند.
به گواه مطالعات تاریخی، «مدرس دارای اندیشه اقتصادی عادلانه و غیروابسته به استثمارگران، خدمتگزاری، آبادانی و سازندگی بود.» در زمینه سیاسی نیز سیاست را عین دیانت میدانست. دوستی با همه دنیا اما مقابله با تهاجم کشورهای بیگانه، اولویت دادن به دولتهای اسلامی از اولویتهای او بود. هوشیاری در برابر استعمارگران، تقویت قوای نظامی و امنیتی، توجه به عظمت، حفظ اسلام و آزادگی انسانها هندسه فکری او را تشکیل میداد.
مخالفت او با قرارداد ۱۹۱۹، زلزله در ارکان این قرارداد استعماری انداخت چنان که ایستادن او در برابر شعار جمهوریخواهی هم رضاخان را در گام اول ناکام گذاشت.
مدرس با جمهوری و حاکمیت مردم بر سرنوشت خود مخالف نبود. او چند گام بعد را میدید که این خرمن را رضاخان یک جا تصاحب کند. حرکتهای انگلیس در حمایت از جمهوری هم این ظن را به یقین تبدیل میکرد که کاسه استعمار پیر زیر نیم کاسه سردار سپه است.
او میدید تنوری که دارد شعلهور میشود، نانی برای مردم پُخت نخواهد شد اما سفره بیگانگان را مهیا خواهد کرد. مدرس این را میدانست لذا مخالفت میکرد والا میان دریافت فقهی- سیاسی او و امام خمینی که موسس جمهوری بعد از ۲۵۰۰ سال سلطنت شد، تفاوتی نیست. شاید همین هممشربی سیاسی- فقهی باعث شد که امام شناخت شهید مدرس را امری لازم میدانستند و تاکید داشتند: «{مدرس} با سربلندی از بین ما رفته است، بر ماست که ابعاد روحی و بینش سیاسی و اعتقادی او را هرچه بهتر بشناسیم و بشناسانیم.» زیرا که او زنده است و الگوی تمامی مبارزان حق جوست. الگویی که امروز هم به تکثیر او شدیدا نیازمندیم. با «فراست مردان»ی چون اوست که میشود در احقاق حق ملت و متعالیسازی جامعه گام برداشت.....
انتهای پیام/