وصیت‌نامه شهید رسول زیودار؛

همیشه یاور امام خمینی باشید

در وصیت‌نامه شهید رسول زیودار آمده است: وصیت من به کل خانواده‌ام و مردم این است که همیشه یاور امام خمینی باشند و لحظه‌ای از یاری ایشان دست برندارند.
کد خبر: ۶۳۴۶۳۶
تاریخ انتشار: ۱۳ آذر ۱۴۰۲ - ۰۲:۳۰ - 04December 2023

همیشه یاور امام باشید

به گزارش دفاع‌پرس از خرم آباد، «رسول زیودار» یکم خرداد ۱۳۴۱، در شهرستان خرم آباد به دنیا آمد. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. با آغاز جنگ تحمیلی راهی جبهه‌های نبرد شد و سرانجام در نهم آذر ۱۳۶۲، با سمت معاون گردان فتح در آبادان به شهادت رسید. مزار وی در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

علی‌محمد سوری همرزم شهید رسول زیودار از رشادت‌های وی می‌گوید:

در اواخر فروردین سال ۱۳۶۱، چهار گردان از نیرو‌های لرستان عازم جبهه شدند. آن زمان نیرو‌های لرستان یگان رزمی مستقلی نداشتند و به صورت گردان‌های مانوری در یگان‌های دیگر سازماندهی می‌شدند.

بچه‌ها با شور و شوق عجیبی منتظر عملیات بودند. آن‌ها می‌خواستند نشان بدهند که قدرت خط شکنی دارند. وقتی که به پایگاه منتظران شهادت رسیدیم، معلوم شد که نیرو‌های عمل کننده، مشخص شده اند و نیرو‌های لرستان جز آن‌ها نبود. بچه‌ها به فرماندهی فشار آوردند که ما می‌خواهیم در عملیات باشیم.

شهید زیودار و نمایش قدرت خط شکنی نیرو‌های لرستانی

رسول یکی از افرادی بود که اصرار می‌کرد در عملیات شرکت کند. در نهایت بعد از تماس‌های مختلف با مسئولان عملیات موافقت شد که در عملیات شرکت کنیم. بچه‌های پاسدار جمع شدند و با هم عهد بستند تا در این عملیات شایستگی و تعددشان را برای داشتن یک یگان به تصویر بکشند.

دو گردان از نیرو‌ها را به آبادان اعزام کردند و از آن جا به تیپ ۲۲ بدر منتقل کردند. نیرو‌ها با دلگرمی بی‌سابقه‌ای مشغول زدن چادر شدند. رسول با یک موتور دائم در رفت و آمد بود و هر کاری که سر راهش قرار می‌گرفت انجام می‌داد.

در نهایت چند روز بعد، بنابر دستور فرماندهی، نیرو‌ها آماده اعزام به خط شدند. رسول و یک نفر به عنوان پیک گردان معرفی شدند.

در شب عملیات بچه‌ها گویی عازم سفری بودند که تمام آمالشان در آن تحقق می‌بخشید. پس از حدود یک ساعت و نیم پیاده روی به منطقه نخلی رسیدیم که می‌بایست عملیات از آن جا شروع شود. حدود ساعت بیست و دو و سی دقیقه دستور حمله صادر شد. بچه‌ها در دسته‌ها و گروهان‌های منظم به سمت جلو پیش رفتند.

دشمن که انگار کلاغ ساعت حمله را به او گفته بود، به محض بالا رفتن بچه‌ها از خاکریز ها، نیرو‌ها را به رگبار، مسلسل، گرنیف، دوشکا و کلاشینکف گرفت. دشمن بر ما مسلط بود. گلوله رسام می‌زد و شب را مثل روز روشن کرده بود. نیرو‌های ما تکبیر گویان به جلو می‌رفتند. یک نفر که می‌افتاد، نفر بعدی جایش را می‌گرفت. بچه‌ها به رغم فشار دشمن در یک جنگ نابرابر، خاکریز اول دشمن را به تصرف درآوردند. عراقی‌ها پا به فرار گذاشتند.

آتش از چپ و راست می‌بارید. گلوله‌های توپ، خمپاره، آرپی چی و نارنجک‌های دستی در پرتو منور‌ها که نیرو‌ها در خاکریز سوم دشمن قرار گرفتند، رسول را دیدم که حدود هفده نفر عراقی را مثل گاومیش به عقب می‌آورد. در آن شرایط سخت، دیدن رسول با آن لبخند همیشگی اش به بچه‌ها روحیه می‌داد.

آن رشادت ها، آغاز شکفتن رسول بود. رسول جز معدود افرادی بود که عاشق جبهه، جنگ و خط بود. هر وقت ماموریتش تمام می‌شد و به پایگاه برمی گشت، دنبال راهی می‌گشت تا دوباره به جبهه برگردد. پشت جبهه برایش جای ماندن نبود.

شهید رسول زیودار در عملیات‌های  فتح تنگه حاجیان در گیلان غرب، آزادسازی تپه کوخ سلطان «تپه شهید سرگرد عبادت» در مریوان، عملیات فتح المبین، بیت المقدس، رمضان و ... شرکت داشت

پس از تشکیل تیپ دریایی امام حسن (ع) در چندین دوره کلاس‌های آموزشی که از طرف تیپ تشکیل شد، شرکت کرد و از آن پس به گردان رزمی دریایی آن تیپ پیوست و فرمانده گروهان شد. در نهایت در نهم آذر سال ۶۲ در یکی از عملیات‌های رزمی شبانه در آبادان به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

وصیتنامه شهید رسول زیودار

پدر عزیزم در میان مردم با افتخار زندگی کن و به برادرانم که هم اکنون در جبهه هستند سفارش کن همیشه سرباز اسلام باشند. وصیت من به خانواده‌ام و مردم این است که همیشه یاور امام خمینی باشند و لحظه‌ای از یاری او دست برندارند و امام عزیز را تا انقلاب مهدی (عج) و در کنار ایشان یاری دهند.

خانواده ام از اینکه من شهید شده‌ام ناراحت نشوند، زیرا من به آرزوی خود رسیدم و به پیش امام حسین (ع) سالار شهیدان می‌روم و من زنده شاهد و ناظر هستم و این را هم بدانید که تا در راه خدا هستید ناراحتی نخواهید داشت و همیشه خدا شما را یاری می‌کند.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار