یادداشت/

اسطوره‌های خوشنام بر دوش عزاداران فاطمی

به هر طرف که بنگری بغضی سد راه نفس‌هایت می‌شود و نگاهی به دلت می‌کنی و نگاهی به تابوت شهدا، حکایت عجیبی است، حکایت چند سال انتظار مادرانی که در وصال یوسفشان گیسو سپید کرده‌ و گاها جان داده‌اند.
کد خبر: ۶۳۸۶۰۴
تاریخ انتشار: ۲۶ آذر ۱۴۰۲ - ۱۷:۱۰ - 17December 2023

اسطوره‌های خوشنام بر دوش عزاداران فاطمیگروه استان‌های دفاع‌پرس - لیلا لیموئی؛ چشم‌ها اشک شد و قطره‌ها دریا؛ تو آمدی ای لاله پرپر، ای نشانه بی‌نشانی‌های زهرا، عجب تقارن زیبایی و عجب نام قشنگی است این نام، کوچه‌ها حکایت از غربت دارد از این روزها و باز هم نام و نشانی آشنا بر در و دیوار است، باز هم بوی خوش اسپند و گلاب و باز هم نویدی آشنا؛ گمنام خوشنام روزگار...

«شهید گمنام سلام؛ خوش اومدی مسافر من» از بلندگوهای پخش می‌شود، همه چیز برای یک استقبال متفاوت مهیا است، مهمان‌ها نزدیک شده و لحظه دیدار رقم می‌خورد و «آلاله‌های فاطمی» حال و هوای شهر را پر می‌کنند، جوانان برومندی که روزی مادر با دست لرزان و دلی نگران از زیر سینی قرآن بدرقه‌شان کرده و امروز بر روی دستان یک شهر استقبال می‌شوند.

تابوت‌های سه رنگ و یک اندازه را به دست مردم می‌دادند تا چند قدمی با شهدا همراه شوند، همه گریانند، نه برای غربت شهدا، بلکه برای شریک شدن در غم پدران و مادرانی که ۴۰ سال در فراق یوسف‌هایشان گیسوسپید کرده و اشک می‌ریزند، همه در پس ذهنشان و با هر تپش قلبشان به یاد پدر و ماد این شهیدان هستند که سال‌ها با چشم‌انتظاری «صبر» را خجالت زده کرده‌اند.

پرچم‌های بزرگ جمهوری اسلامی ایران کشیده شده بر روی تابوت‌ها دیگر جایی برای نوشتن درد دل، شکایت‌نامه، التماس دعا و شفاعت ندارد، امروز همه قیام کرده‌ایم، قیامی به یمن قدوم فرزندان زهرا(س)، تابوت‌های یک اندازه که همچون فانوسی مظهر مظلومیت هزار و چندی ساله اهل بیت رسول الله(ص) است در آغوش شهر جا باز می‌کند؛ اینجا دیگر روضه لازم نیست خودش مرثیه مجسم است.

آمده‌ایم تا هر کدام مهمان آغوش برادرانه و پدرانه‌ات باشیم، آمده‌ایم تا خواهرت باشیم یا جای خالی مادر و دختر بیقرارت را برایت پر کنیم، به هر طرف که بنگری بغضی سد راه نفس‌هایت می‌شود و نگاهی به دلت می‌کنی و نگاهی به تابوت شهدا، حکایت عجیبی است، حکایت چند سال انتظار مادرانی که در وصال یوسفشان گیسو سپید کرده‌ و گاها جان داده‌اند.

گنج‌های جنگ و شهدای والامقام این روزها که می‌آیند گویی نجوای عشق را طنینی دوباره در تار و پود خسته شهر سر می‌دهند، کوچه به کوچه این دیار پر شده پدران و مادرانی تا روی شانه‌های خسته و چشمان خیس، یک تکه استخوان و پیراهن کهنه‌ای را در آغوش بگیرند، ببویند تا شاید بوی یوسف‌شان چشم و چراغ دل منتظرشان را روشن کند.

مردم یک به یک به تابوت‌ها نزدیک می‌شوند و بر آن‌ها دست می‌کشند، پارچه‌ای متبرک می‌کنند و لحظاتی سر بر تابوت شهید اشک می‌ریزند. همه آمده بودند تا بار دیگر ثابت کنند در خط شهدا هستند، حضور کودکان بر روی دوش پدران و نگاه‌های جذاب آنان به تابوت‌های پهلوانان عاشق دیدنی بود.

می‌گویند تو گمنامی، مگر نه اینکه شهید، شاهد و حی هست، مگر نه اینکه زنده است و حضور دارد، مگر نامی که تا ابد برکتش به وسعت همه عالم است گم می‌شود؟ اصلا مگر می‌شود نام تو را گم کرد؟ مگر مادرت که که نام و نشانی از مزارش نیست گمنام است که تو باشی، تو درس خوانده مکتب او و پسرش اباعبدالله هستی، پس باور نمی‌کنم که تو را گمنام بنامند، گمنامی از آن ماست و تو نامدارتر از هر نامی هستی.

امروز ایران اسلامی همزمان با سالروز شهادت حضرت فاطمه (س) بار دیگر عطر کربلا به خود گرفت. شهدای گمنام کوچه به کوچه بر دوش مردم تشییع و با حضور خود به ما یادآور شدند که این امنیت و اقتدار و قدرت جمهوری اسلامی ایران در منطقه و جهان به واسطه از خود گذشتگی و ایثارگری این عزیزان به دست آمده است.

شهدا بار دیگر آمدند و با خود پیام آوردند؛ مژده دادند به مؤمنان با استقامت که پای جبهه حق ایستاده و آماده فداکاری‌اند. بشارت آوردند که جریان حق همان‌گونه که با ایمان و ایثار و مجاهدت آن‌ها پیروز شد، امروز هم با تأسی ملت وفادار ایران اسلامی به راه شهیدان سرزنده و باطراوت است و دشمن مانند همیشه ناکام.

مردم سرافراز ایران اسلامی در روز مصیبت حضرت فاطمه زهرا(س) در قدرشناسی از شهدای گمنامی که در راه دفاع از آب و خاک و ناموس ایران اسلامی با نام و نشان رفتند و خوشنام‌تر از همیشه بازگشتند ثابت کردند دشمن هرگز نمی‌تواند دل‌هایشان را از محبت و یاد شهدا خالی کند و از ادامه راهشان باز دارد.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها