به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، در قسمت هجدهم از فصل هشتم برنامه ساعت بیست و چهار و یک دقیقه رادیو گفتوگو با حضور دکتر علیرضا داودی (کارشناس ارشد رسانه و علوم شناختی) و دکتر معصومه نصیری (کارشناس سواد رسانه) به بررسی رسانه و رفتارسازی شناختی پایه، سازمان رفتاری و رفتارسازی برای چگونگی کنترل فرقههای رفتاری و نحلههای تفکری در یک سیستم پرداخته شد.
باید محیط مناسب کشت فرقهها و نحلهها از بین برود
در ابتدای برنامه حسینزاده، کارشناس مجری سؤال کرد: یک سازمان چگونه میتواند فرقهها و نحلهها را کنترل کند؟
داودی: کنترل زمانی اتفاق میافتد که یا از پایه شکلگیری مطلع و یا به آن اشراف و تسلط داشته باشید. اولین مسئله این است که ما باید بدانیم که هر نوع تغییری که در یک سیستم اتفاق میافتد قاعدتاً از متن و بستر ذهنی اجزا و اعضای آن سیستم تغذیه میکند و منبعث میشود. پس در وهله اول میبایست هر سازمانی به آن مشی رفتاری که در متن سیستم میزبانی میکند، برگردد؛ که در ابتدا سه اقدام باید در آن سازمان رفتاری رخ بدهد.
اقدام اول؛ این که محیط مناسب کشت برای گسترش و تعمیق آن تفکراتی که سیستم را درگیر میکند باید تقریباً از بین برود و تبدیل شود و آن محیط آماده به نحوی از آن حالت آمادگی خود خارج شود تا لااقل از گسترش این نوع تفکر ممانعت کند.
اقدام دوم؛ آرام آرام وارد کردن ذهن، شناخت و ادراک آلوده به محیط اصلاح است. محیط اصلاح خود شامل ۳ بخش در حوزه سازمان رفتاری میشود. بخش اول متوجه کردن ذهن یا کارآکتر به اشتباه بودن آن ادراکی است که پیدا کرده است. خود این مرحله بسیار سختی است که شما یک ذهن را نسبت به آن شناخت و گزارههایی که بر اساس آن استدلال شناختی پیدا کرده است را متوجه کنید که این اشتباه است.
نکته دوم خنثی کردن یا سِر کردن نسبت به گزارههای رسوب شده در ذهن به واسطه حوزه ادراکی است و مرحله سوم متوجه کردن به انتخاب گزارههای درست است. هنوز گزاره درست قابلیت کشت در محیط ذهنی آن سازمان رفتاری را پیدا نکرده است. تا این جا شما فقط توانستید به نقطه صفر برسید. یعنی توانستید از منفی به صفر در حوزه ذهنی میل شود.
تا اشباع اتفاق نیفتد اغنای اجتماعی هم رقم نمیخورد
مرحله سوم شما تازه آرام آرام وارد مرحله اشباع میشوید. مرحله اشباع با مرحله اغناء دو مفهوم بسیار جدی و کلان مفهوم است و تا اشباع اتفاق نیفتد اغناء اجتماعی هم رقم نمیخورد. بنابراین؛ ابتدا به ساکن باید ذهن آن سازمان رفتاری یا آن اجزاء سازمان رفتاری را اشباع کنیم. وقتی این اتفاق افتاد تازه آن سازمان رفتاری شروع به بازیابی یا باز روشن شدن میکند. به این معنا که شما تازه اول باید آن را به نقطه صفر برگردانید و بعد از نقطه صفر به آرامی حرکت کرد، چون ذهن آسیب دیده است و دارای یک فروبستگی و یک لختی شده است؛ بنابراین خیلی آرام باید اجزاء کنار همدیگر قرار بگیرند تا به یک نقطه برسد. این جا ما دارای یک مفهوم هستیم. آن مفهوم هم این است آیا از نقطه صفر به سمت مثبت میل دادن ذهن در حوزه شناخت صحیح و ادراک کارآمد باید اجباری صورت بگیرد؟
باید تمایل کامل برای میل به سمت مثبت حاصل شود
در این جا دو یا سه تا نظریه معمولاً وجود دارد. اما مهمترین آن این است گاهی باید به بالاجبار به نقطه صفر برسانید. اما میل دادن از نقطه صفر به مثبت اگر اجباری باشد به همان درصدی که اجبار در آن نقش دارد و دخیل است امکان بازگشت به نقطه منفی شدیدتر میشود. پس از این جا به بعد برای همین است که میگوییم اشباع و اغناء باید صورت بگیرد چرا؟ چون از این جا به بعد باید تمایل کامل برای میل به سمت مثبت حاصل شود.
مرحله اشباع و اغناء با کلید واژهای تحت عنوان کرامت
در مرحله اشباع میخواهم یک مقدار قید ایدئولوژیکی اضافه کنم. ما مفهومی تحت عنوان کرامت داریم. اسلام هم وقتی میخواهد مرحله اشباع و اغناء را انجام بدهد قطعاً با کلیدواژههای مبتنی بر کرامت این را حرکت میدهد. به طور مثال جنس جدا شدن حُر بن یزید ریاحی در روز عاشورا از سپاه عمر سعد، از سپاه دشمن و میل او به سمت سپاه امام در مرحلهای اتفاق میافتد که قبل از آن گزارههای کرامتی از سمت امام برای ایشان یک به یک عملیاتی میشود. این به این معنا هست که برای دیگران هم این کرامت اتفاق میافتد. اما ظرف وجودی اشباع پذیر حر باعث میشود که به سمت سپاه امام میل کند، ظرف وجودی کوفیان باعث میشود که این قدر محدود است که به سمت سپاه عمر سعد میل کند.
این جا آن معرفت شناختی است که به شما ادراک پایدار میدهد. آن ادراک پایدار همین طوری شکل نمیگیرد. امکان دارد طرف اراذل و اوباش بوده، ولی چون معرفت شناختی داشته و یک درک پایداری از مسئله دارد. دیگر به محرم که میرسد مثلاً فلان کار را نمیکند یا فلان مسئله را پیگیری نمیکند.
معرفتی که در بزنگاه خود را نشان میدهد
نصیری: اتفاق مواجه با رژیم صهیونیستی و غزه هم همین است. افرادی هستند که به هیچ عنوان به مقاومت و آن اتفاقات نمیخورد، اما فهم این اتفاقی که این ظلم است و این مظلوم. در واقع این است که آن پایه معرفتی چگونه شکل گرفته و چه قدر میتواند در بزنگاه خود را نشان دهند.
در بزنگاه تو حر میشوی، سربازی میشوی و روبه روی ظلم میایستی. آن بزنگاه را همین که شما بتوانید درست تشخیص بدهید شاید فرآیندی که دارید طی میکنید تلورانس آن زیاد باشد، اما در آن نقطهای که باید درست رفتار کنید آن معرفت شناختی باید باشد.
در معرفت پایدار امکان شکل گیری فرقه و نحله به صفر میرسد
داودی: پایههای اشباع اگر پایههای کرامتی باشد قطع الیقین میزان ادراک واسعه آن در جامعه توسط مخاطب تمیز درک میشود. پس اساساً وقتی وارد این حوزه میشوید مفهومی تحت عنوان فرقه و نحله امکان شکل گیری آن صفر میشود، چون محیط کشت اصلاً وجود خارجی ندارد. مفهومی تحت عنوان معرفت پایدار معمولاً آداب شناختی را در ذهن تبدیل به یک سلوک میکند. شاید کلمه سلوک یا به تعبیر دقیقتر آن سیر و سلوکی علی الظاهر در ادبیات عامه ذهنی بیشتر جنبه عرفانی پیدا میکند. اما حقیقتاً یکی از پیچیده ترین، حیاتی ترین، زیباترین و سختترین مراحل بلوغ یک انسان در حوزه شناختی تلقی میشود.
در مقتل معمولاً بین اجزاء مختلفی که در کربلا اتفاق افتاد که عموم مقتلها با این که تعدادشان کم نیست و بالاخره اشتراکات خیلی زیادی وجود دارد، میبینید که پایه و پیرو اگر در فاز شناخت صحیح باشد حتماً نتیجه ادراک کامل میشود. یک قسمت روضهای است که زبان حال را در مقتل ترسیم میکند، ولی تفاوتها را بیان میکند. در قسمتی یک عبارتی را مداحها دارند میگوید من میکشیدم او میکشید و من میکشیدم، او میبرید و من میبریدم، او میدوید و من میدویدم. فعل یکی است. او میبرید و من میبریدم. او از حسین سر، من از حسین دل.
حالا فرقه این جا چه میگوید؟ فرقه کدام سمت میایستد؟ فرقه قطعاً آن سمتی میایستد، که دارد سر را میبرد. او میدوید و من میدویدم، او میکشید و من میکشیدم. زبان، زبان حال حضرت زینب است. زبان، زبان حال ناظری است که آن را نگاه میکند. جنس فرقه جایی است که عمل بریدن سر را عادی میکند و جایگزین میکند و حتی مقدس میکند و حتی برای شما سلوک میکند. حتی برای شما آن را روش میکند. چرا؟
چون شما علی القاعده اگر این طرف بایستید دیده نمیشوید. پس آن طرف بایست تا شما بتوانید در تاریخ، این فضا را در اختیار بگیرید. حالا اگر شما ضریب دهندهها و شتاب دهندهها را اضافه کنید آن معرفت شناختی و آن ادراک کامل کلهم نقص میشود.
در تفکر غیر نحلهای و فرقهای خون والاترین و بالاترین عنصر رسانهای و پیام است
نصیری: در تفکر غیر نحلهای و فرقهای خون والاترین و بالاترین عنصر رسانهای و پیام محسوب میشود و در نگاه فرقهای تبدیل به یک عنصر زنده میشود. یکی از کارهایی که باید رسانه انجام دهد مراقبت از شخصیت دهی کاذب است. فرقه و عناصر آن به صورت خواسته یا ناخواسته، پیوسته یا ناپیوسته میل به دیده شدن، چه فردی که در درون آن قرار گرفته است چه کسانی که در رأس آن قرار گرفتند که میتوانند کنشگری رسانهای داشته باشند یا حتی رسانه دار شوند یعنی حوزه فرآیند افکار عمومی را به عهده بگیرند آن شخصیت دهیهای کاذب و خلق عناصر فرقهای که حالا دیگر میآیند در جامعه بروز و ظهور پیدا میکنند جزء کارهایی است که انجام میدهد و محتواهایی که ناخواسته میآید یا اگر دست یک فرقه باشد، رسانه به صورت خواسته میآید و تفکر سیستمی نحلهها را ارائه میدهد آن هم نکته مهمی است.
کارویژه فرقه، رسوخ عمیق محتوای سطحی به ذهن مخاطب است
داودی: از این جا به بعد ما مفهومی تحت عنوان حرکت داریم. حرکت جوهری در شناخت معرفتی که به ادراک کامل برسد آن جا که میخواهد شناخت را غیر معرفتی و ادراک را ناقص کند دو حرکت داریم. حرکت از سطح به عمق که نتیجه آن حُر و یا ام وهب میشود. حرکت از عمق به سطح که نتیجه آن پذیرفتن حکمیت و قرآن سر نیزه کردن میشود.
در زیارت عاشورا که نگاه میکنید میبینید حرکت زیارت عاشورا همین است و فرآیند حرکت سطح به عمق را تشریح میکند و بعد لعن میکند آنهایی که باعث میشوند حرکت عمیق سطحی بشود و نهایتاً آنها را کنار همدیگر میگذارد یا در کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ۲۵۰ سال تلاش ائمه اطهار (ع) را برای حرکت دادن جامعه برای عبور از سطح و ورود به عمق را بیان میکند. اصلاً همه دعوای ما با دنیای جهل، سفاهت، حماقت و رذالت همین است.
کار فرقه چیست؟ اصلاً کارویژه فرقه همین است که به هر دلیل و به هر ترتیبی نگذارد شما در عمق بمانید و در سطح باقی بمانی.
حسین زاده: محتوای سطحی را به معنی واقعی عمیقاً وارد ذهن میکند. یکی از کارویژههای نحلههای فکری یا فرقی که وجود دارد این است که محتوا را در سطح نگه نمیدارد. چون میداند که قطعا اثر محتوای سطحی بی شک سطحی است. ولی محتوای سطحی را به معنای واقعی کلمه عمیقاً به ذهن مخاطب، ذهن پیرو و ذهن مرید خود رسوخ میدهد تا بتواند آن را مدیریت کند.
افزایش سطحی نگاه کردن در جامعه محل مناسب کِشت فِرق و نحله است
داودی: برای همین شناخت متزلزل و ادراک ناقص رفتار منافقانه را حاصل میکند. از این جا به بعد رفتار منافقانه دیگر اجازه نمیدهد شما ثبات داشته باشید. وقتی هم که ثبات ندارید مرتباً در حال حرکت در سطح هستید. حرکت در سطح گاهی آن قدر به شما شیک و مجلسی ارائه میشود که فکر میکنید منتهی الیه عمق هستید. در حالی که خیلی سطحی به مسئله نگاه میشود. حالا حساب کنید اگر این سطوح، مسلح به سلاحهایی مانند رسانه، مراکز، مجامع، و... شوند کارویژه آن سطحی میشود. افزایش سطحی نگاه کردن در جامعه، محل مناسب کِشت فِرق و نحله میشود.
رسانه در ابتدا باید شاخصهای فرقه و نحله را تشخیص بدهد
حسین زاده: رسانه چگونه میتواند محیطی که آماده کشت است را طوری فراهم کند که آن نحله یا شکل بگیرد یا شکل نگیرد؟ یا اگر شکل گرفته است رسانه چگونه میتواند آن را کنترل کند و اگر شکل نگرفته است اجازه شکل دادن به او را ندهد؟
نصیری: با فرض این که نفوذ فرقه و نحله در رسانه اتفاق نیفتاده باشد. یک رسانه پاکی باشد که برای مخاطب اطلاع رسانی میکند. نکته این جاست که این رسانه، رسانه پاک باید اول شاخصهای فرقه و نحله را تشخیص بدهد. تشخیص اولیه خیلی مهم است.
وقتی ما از لفظ رسانه استفاده میکنیم قاعدتاً منظور ما تنها یک رسانه نیست. بلکه نظام رسانه ای، سیستم رسانه ای، فرآیند و سازمان رسانه ای، چه در داخل کشور و چه در خارج از کشور است. اگر خود سازمان رسانهای در درون خود سیستمهایی را ایجاد کرده باشد یا سیستمهایی ایجاد شده باشند که رسانه بر آنها نظارت یا شناخت ندارد یا آن را کشف نکرده است و آنها هستند که این فرآیند را برنامه ریزی میکنند اتفاقاً میتواند خود آن مقوم نگاههای فرقهای یا نحلهای باشد.
رسانه باید از خرافهگرایی دوری کند/ ترویج خرافه یکی از روشهای فرقه و نحله است
رسانه باید از خرافه گرایی دوری کند، چون ترویج خرافه یکی از روشهای فرقه و نحله است؛ بنابراین اگر با فردی در قالب یک کارشناس مذهبی در روزنامه مصاحبه میشود یا در یک فضای شبکه اجتماعی یک نفر در حوزه کارشناس برند میشود و مدام خرافه گرایی را ترویج میدهد نگاههای اعوجاج گونهای به حوزه دین و آن چه که گذشته تا به امروز را ترویج میدهد باید بررسی کنیم که چه تفکر فرقهای و چه نحله فکری را ترویج میدهد؛ بنابراین در اختیار قرار دادن تریبون و گاهاً هم متأسفانه آن جایی که رسانه میتواند به فرقه ضریب بدهد یا رسانهها میتوانند در واقع ضریب کار فرقهها را بگیرند بحث نگاههای متعصبانه است.
برون داد رسانههای ما اگر نگاههای متعصبانه دور از عقلانیت باشد و ترویج کننده نگاههای رادیکال و غیر اعتدالی باشد آن جاست که شما باید بررسی کنید به چه چیزی ضریب داده میشود.
فرقه با تبلیغ خود به فرقه تبدیل میشود و رسانه جزء لاینفک آن است
برای این که یک نگاه متعالی خفیف شود تا تفکر فرقهای ایجاد شود باید به این نگاه متعالی خرافه، تعصب، دوری از عقلانیت، خشونت، همه مؤلفههای منفی را بار کنید به این نگاه فرقهای اسم عرفان، کلیدواژههای جذاب متعالی را اضافه کنید که این خود فروکش کند و آن در واقع روند افزاینده خود را در حوزه افکار عمومی پیدا کند؛ بنابراین فرقه با تبلیغ خود به فرقه تبدیل میشود و امروز بستر و خاستگاه تبلیغ آن رسانه است.
در گذشته و همچنین در حال حاضر حوزه کتاب حوزه مهمی است که ترویج تفکرات فرقهای ممکن است در آن اتفاق بیفتد؛ که از حوزه کتاب ممکن است ورود پیدا کنند و از انواع شبکههای اجتماعی، روشهای نوین، تکنولوژیها استفاده کنند و قطعا رسانه جزء لاینفک آن است.
برنامه «ساعت بیست و چهار و یک دقیقه» با بررسی تاریخچه علومشناختی و کاربردهای آن در حوزههای مختلف و شباهت و تفاوتهایی که با حوزههای علوم روانی دارند، به بررسی شناسهها، شاخصها، تاکتیکها و تکنیکهای علومشناختی در حوزه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و رسانه در فضای جنگ ترکیبی میپردازد. این برنامه دوشنبهها و چهارشنبهها ساعت ۱۶ به مدت ۶۰ دقیقه روی موج افام ردیف ۱۰۳،۵ مگاهرتز تقدیم مخاطبان فرهیخته رادیو گفتوگو میشود.
منبع: رادیو گفتوگو
انتهای پیام/ ۱۳۴