به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، مدرن دیپلماسی در تحلیلی عنوان کرده است؛ عملیات «طوفانالاقصی» به وسیله جنبش حماس به نفع چین و پروژه «یک کمربند، یک جاده» است. باید توجه کرد، طرح کریدور هند-خاورمیانه-اروپا که از بندر حیفای اسرائیل عبور میکند، جایگزین محوری پروژه «یک کمربند یک راه» چین و کانال سوئز معرفی شده است.
همچنین گذرگاه مرزی رفح در مصر به دلیل تلاش اسرائیل برای تصرف بندر غزه در فلسطین و اتصال مستقیم آن به کریدور هند-اروپا از اهمیت بالایی برخوردار است. نارندرا مودی، نخست وزیر هند درباره اهمیت بینالمللی این کریدور گفت، کریدور هند-اروپا میتواند پایه و اساس تجارت جهانی برای صدها سال آینده شود.
هدف کریدور هند-اروپا
کریدور هند-اروپا با بهره گیری از زیرساختها، نخستین واکنش ایالات متحده آمریکا، اسرائیل و متحدان غربی شان برای مقابله و مهار نفوذ فزاینده چین در سراسر جهان است. همچنین این طرح برای اعمال فشار بر مصر خواهد بود، زیرا این کشور از مسیر کانال سوئز کنترل مهمترین آبراه جهان را در اختیار دارد. بنابراین، ایجاد آبراه جایگزین کانال بن گوریون با عبور از اسرائیل میتواند جایگزین سوئز باشد.
در همین راستا پیشتر «گروه هفت» و ایالات متحده آمریکا پروژه مشارکت برای زیرساخت جهانی را در سال ۲۰۲۲ با هدف سرمایه گذاری ۶۰۰ میلیارد دلاری در پروژههای زیرساختی تا سال ۲۰۲۷ اعلام کردند.
پیامدهای راهبردی «طوفانالاقصی»
چین و روسیه ایجاد کریدور هند-اروپا را تهدیدی برای منافع بینالمللی به ویژه اقتصادی و منافع متحدشان، مصر در کانال سوئز تلقی میکنند؛ بنابراین عملیات «طوفانالاقصی» به نفع هر دو کشور و البته مصر و همه کشورهای منطقه بود، زیرا جهان را متوجه خطرات ایجاد هرگونه کریدور بزرگ اقتصادی، آبی یا بینالمللی از رهگذر عبور از اسرائیل میکند.
اکنون تمامی محافل اطلاعاتی و امنیتی چین و روسیه نتیجه تحولات و موفقیت عملیات «طوفانالاقصی» را در ایجاد بیثباتی برای اسرائیل و در نتیجه، ابطال پروژه موازی کانال سوئز مصر و ابتکار پروژه «یک کمربند، یک جاده» چین ارزیابی میکنند.
«طوفانالاقصی» بیثباتی سیاسی، امنیتی، منطقهای و بینالمللی برای اسرائیل بر جای گذاشت و پکن و مسکو موفق شدند از آن نهایت بهرهبرداری و امیدهای راه اندازی کریدور هند-اروپا را از بین ببرند.
حماس عملاً در تضعیف طرف اسرائیلی از لحاظ اقتصادی، امنیتی، سیاسی، نظامی و ژئوپلیتیکی به طور کامل به منافع خود دست یافت که به نابودی رؤیای اسرائیل برای ایجاد بندر بن گوریون بر روی ویرانههای غزه فلسطین منجر میشود.
خیزش علیه نظم تک قطبی
هم اکنون هدف اصلی دیپلماسی روسیه و چین تضعیف نظم جهانی غرب به رهبری واشنگتن است. به همین دلیل از رویکردی حمایت میکنند که ایجاد نظم جهانی جایگزین به جای نظم کنونی به رهبری ایالات متحده و سیاستهای ناعادلانه آن را در سراسر جهان ضروری میداند.
روسیه و چین از آغاز عملیات «طوفان الاقصی» با بیانیههای خود در کنار فلسطینیان ایستادند و اتفاقات هفتم اکتبر را نتیجه اجتنابناپذیر سیاستهای اسرائیل و دولت افراطی بنیامین نتانیاهو علیه فلسطینیان دانستند.
چین و روسیه به دلیل محکوم نکردن صریح حماس و بیان نکردن نام آن در بیانیههای خود مورد انتقاد غرب قرار گرفتند، در حالی که انتقاد آنها از اسرائیل کاملاً واضح بود. حتی وزارت امور خارجه چین و روسیه عملیات اسرائیل را فراتر از حد «دفاع از خود» دانستند و اعلام کردند، تل آویو باید از مجازات دسته جمعی ساکنان غزه اجتناب کند.
این دو کشور جنگ غزه را شکست ایالات متحده در نظام ناعادلانه بینالمللی و سیاست قلدرمآبانه اسرائیل علیه کشورهای منطقه میدانند و در این میان، چین به عنوان جایگزین ایالات متحده و حامی کشورهای جنوب و در حال توسعه معرفی میشود.
رویکرد ویژه پکن
نگرانی پکن موفقیت ایالات متحده و اسرائیل در عبور پروژه کریدور هند-اروپا از تلآویو و ایجاد بندر بن گوریون بر روی ویرانههای بندر غزه پس از اخراج ساکنان آن و به همین دلیل با شیوهها و ابزارهای مختلف به دنبال ضربه زدن به پروژههای تحت حمایت ایالات متحده است.
شی جین پینگ، رئیس جمهور چین هدفی عمده دارد و آن دستیابی به چشم انداز پکن به عنوان رهبر جنوب جهانی است که در آن همه کشورهای در حال توسعه آفریقا، آسیا، عربی و اسلامی حضور دارند.
حضور چین در خاورمیانه از نظر سیاسی، اقتصادی، اطلاعاتی و در درجه نخست راهبردی برای این کشور ضروری است، زیرا پکن به دنبال استفاده از موضع سیاسی انتقادی خود علیه اسرائیل برای تقویت پروژه «یک کمربند، یک جاده» است. باید توجه کرد، خاورمیانه محور اصلی ابتکار مشترک کریدور هند-اسرائیل با حمایت آمریکا تلقی میشود.
همچنین چین میتواند خود را به عنوان کشور صلحجو و میانجی به کشورهای خاورمیانه، عربی و اسلامی معرفی کند، به طوری که پکن در این زمینه در رقابت شدید با ایالات متحده عملکرد بسیار موفق داشته است.
همسویی با محور مقاومت
هدف محوری چین و روسیه برهم زدن و حتی لغو همه پروژههای آمریکایی با هدف حمایت از هند در مقابل چین در رقابتهای ژئواکونومیکی است؛ بنابراین این دو کشور از رابطه خود با محور مقاومت به پرچمداری ایران در برابر سیاستهای اشغالگرانه اسرائیل و هژمونی آمریکا در منطقه برای ضربه زدن به رؤیای اسرائیلی بندر بن گوریون و کریدور هند-اروپا استفاده کنند.
هرچند حضور نظامی آمریکا در منطقه در راستای مهار نیروهای حامی نوار غزه و محور مقاومت انجام شد، اما با وجود تحرکات اخیر این نیروها، مقاومت فلسطین همچنان قادر به مقابله با اشغالگران اسرائیل است، هرچند تاکنون بیش از ۷۰ حمله از سوی گروههای مقاومت علیه پایگاههای آمریکایی و اسرائیلی انجام شده است.
پس از جنگ غزه سیاست منسجمی از سوی رسانههای روسی و چینی مشاهده شد که نمود آن پخش گزارشهایی در راستای حمایت از فلسطینیان، تصویر رنج مردم نوار غزه و هدف قرار دادن غیرنظامیان بود. این رویکرد برخلاف تبلیغات رسانههای غربی است که به صراحت از اشغالگری اسرائیل و نقض حقوق بشر حمایت میکنند.
در مجموع، روسیه و چین از جنگ غزه برای تقویت نفوذ خود در خاورمیانه سود میبردند. روسیه همچنین جنگ غزه را فرصتی برای انحراف حمایت نظامی ایالات متحده و غرب از اوکراین به اسرائیل تلقی میکند.
منبع» راهبرد معاصر
انتهای پیام/ ۱۳۴