درگفتگو با همسر شهید مهدی نوروزی در سالگرد شهادتش:

بین‌الحرمین برای مهدی از کربلا تا بقیع بود

برای ولایتمداران حقیقی، فتنه هتاکان عاشورا در تهران و شیطنت داعشیان در سامرا در یک خط قرار دارد. اصلش هم اینطور است که «فتنه» ایرانی و عراقی و اروپایی ندارد.
کد خبر: ۶۳۹۴۵
تاریخ انتشار: ۰۶ دی ۱۳۹۴ - ۱۴:۱۲ - 27December 2015

بین‌الحرمین برای مهدی از کربلا تا بقیع بود

به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس،  باید مقابلش ایستاد. ولایتمداری یعنی بیمرز دل به خطر زدن. شهید مدافع حرم مهدی نوروزی نیز از این دست مردان مبارزی بود که رمز ولایتمداریاش او را به سعادت شهادت رساند. مریم عظیمی در سالگرد شهادت همسرش از زندگی تا شهادت این مدافع جان برکف حریم ولایت و اهل بیت میگوید.

مهدی هدیه شهدا به من بود

 اردیبهشت ماه سال 1391 بود که من و مهدی از طریق خواهرهایمان با هم آشنا شدیم. آن زمان من در بسیج و در زمینه شهدا فعالیت میکردم. اولین بار که با هم صحبت کردیم مهدی همه حرفهایش را زد. او از جهاد و شهادت و ولایت برایم سخن گفت که تنها خطقرمزش بود. همانجا بود که تکلیف خودم را در زندگی با او فهمیدم. همواره هم میگفت «انشاالله تا شهادت». این جمله در لحظات شیرین زندگیمان همواره ورد کلام مهدی بود. همان روز اول مهدی را همانطور شناختم که همواره از شهدا میخواستم. به قول یکی از دوستان، مهدی هدیه شهدا به من بود. من در برابر او چون قطرهای بودم. مهدی با لباس بسیجیاش سر سفره عقد حاضر شد و من هم تنها با یک چادر سفید. مهریهمان هم 14 سکه تمام بهار آزادی بود و یک سفر حج. در نهایت مرداد همان سال زندگی مشترکمان را آغاز کردیم. همواره تلاش میکرد تا نبودنهایش را در خانه جبران کند. وابستگی عمیقی بین من و مهدی برقرار شد. اگرچه زندگی مشترک من و مهدی به سه سال هم نرسید اما کیفیتش به اندازه یک زندگی 20 ساله بود.

شش ساله بود که رفت جبهه

 پدر مهدی جانباز و از فعالان دوران دفاع مقدس بود. مهدی در زمان جنگ کودک بود. اما به خاطر ذوق و شوقی که برای رفتن به جنگ داشت، یکبار مخفیانه خودش را به جبهه رساند. مهدی توانسته بود با خودروی حمل کمکهای مردمی وارد منطقه شود. در حالی که تنها شش سال داشت.

8 ماه فتنه، 8ماه جنگ فرهنگی

 در روزهای فتنه مهدی بسیار فعالیت داشت. مهدی همواره به دنبال این بود که حضرت آقا چه امر میکنند. میگفت ما باید مالکاشتر آقا باشیم. بسیار هم در این زمنیه تلاش و تحقیق کرد. میگفت باید بدانیم که چرا مالک اشتر دست راست امام علی (ع) بود. ما هم باید برای رهبری و ولایت همین گونه عمل کنیم. مهدی از من خواست همه این اتفاقات و حوادث را برای محمدهادیمان تعریف کنم تا محمدهادی تهدیدی باشد برای دشمنان نظام و امیدی باشد برای امام خامنهای. مهدی از هشت ماه فتنه به نام هشت ماه دفاع مقدس نام میبرد و میگفت جنگ، جنگ فرهنگی است. بعد از شهادت مهدی بسیاری از رسانهها ابراز شادمانی کردند.

مدافع حریم ولایت

 البته چندان هم جای تعجب ندارد که بیگانگانی که برای نظام جمهوری اسلامی برنامه و نقشه داشتند و بسیار تمایل داشتند که در روزهای فتنه 88 به خواستههای پلیدشان برسند، این بار با پشتیبانی و حمایت از تروریستها و داعش به دنبال تحقق اهدافشان باشند. مهدی در عمل عشق به ولایتمداریاش را ثابت کرد و همواره در هر سنگر و جبههای که بود مدافع حریم ولایت بود. برای مهدی هیچ کاری دشوار نبود، حتی راضی کردن من برای رفتنش. مهدی خط مقدم دفاع از اسلام را سامرا، عراق و سوریه میدانست. در آخرین سفر اربعینمان به کربلا، نیمهشب من را به حرم برد و در بینالحرمین با من صحبت کرد. از حضرت زینب برایم سخن گفت که عزیزترینهای زندگیاش را نثار اسلام کرد. لحظه لحظه حوادث کرب بلا را شرح داد و گریست. من بهانه پسرمان محمدهادی را آوردم و او در پاسخم گفت چطور میتوانی این حرف را بزنی در حالی که میدانی امام حسین (ع) نوزاد شش ماههاش را در راه خدا قربانی کرد. مهدی بینالحرمین را از کربلا تا بقیع میدانست.

رفت تا عمه سادات به اسارت نرود

 از من خواست تا راهی شود. طبق قولی که در شب خواستگاری به او داده بودم که مانع جهادش نشوم، پذیرفتم. مهدی از من خواست تا در نبودنهایش مقاوم باشم مانند حضرت زینب(س). از من خواست که در نبودنش به حضرت رباب تکیه کنم. بنا به تکلیف ولایتمداری و جبهه جهاد تعلقات دنیایی را کنار زد و مالکاشترگونه به یاری رهبر شتافت. در نهایت بعد از سه مرحله اعزام، در 20 دی ماه 1393 در حومه سامرا عوینات عراق در درگیری مستقیم و با تیر مستقیم دشمن به آرزوی دیرینهاش رسید. مهدی و امثال مهدی رفتند تا بار دیگر عمه سادات به اسارت نرود.

 منبع: جوان
 

نظر شما
پربیننده ها