قهرمان من/

سرلشکر شهید «سید جواد حاجی‌خداکرم»

«سید جواد حاجی‌خداکرم» سال ۱۳۷۴ فرمانده منطقه انتظامی شهرستان قم شد. در همان سال به جانشینی ناحیه انتظامی سیستان و بلوچستان نیز درآمد و یک سال بعد، به عنوان فرمانده ناحیه انتظامی استان سیستان و بلوچستان گمارده شد تا با ایادی کفر و سوداگران مرگ مبارزه کند که نهایتا بیست و پنجم آبان سال ۱۳۷۶ در منطقه عملیاتی شیلر، از توابع شهرستان زابل، در رویارویی با اشرار به شهادت رسید.
کد خبر: ۶۴۴۸۱۲
تاریخ انتشار: ۱۴ اسفند ۱۴۰۲ - ۰۹:۰۷ - 04March 2024
شهید «جواد حاجی‌خداکرم»
نام و نام خانوادگی: سید جواد حاجی‌خداکرم
محل تولد: تهران
تاریخ تولد: ۱۱ آذر ۱۳۳۴
درجه: سرلشکر
یگان: فراجا
مسئولیت: فرمانده انتظامی ناحیه استان سیستان و بلوچستان
تاریخ شهادت: ۲۵ آبان ۱۳۷۶
سن: ۴۲ سال
محل شهادت: منطقه عملیاتی شیلر، شهرستان زابل
مزار شهید: بهشت زهرا (س) - تهران

گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: سردار «سید جواد حاجی‌خداکرم» ۱۱ آذر ۱۳۳۴ در یکی از محله‌های جنوب تهران در یک خانواده مذهبی دیده به جهان گشود. از همان کودکی به اهل بیت عصمت و طهارت (ع) عشق می‌ورزید. او یکی از بنیانگذاران هیئت محبان الهادی (ع) بود. ضمن درس خواندن به ورزش سنتی باستانی علاقه داشت، یکی از پیشکسوتان این ورزش بود در دوران جوانی تحت تأثیر برادر بزرگ خود سردار عزیز پاسدار شهید »ابراهیم حاجی‌خداکرم» قرار گرفت و مبارزات سیاسی خود را علیه رژیم پهلوی شروع کرد.

به همراه برادرش اعلامیه‌ها و رساله امام خمینی (ره) را می‌گرفت و پخش می‌کردند خدمت به نظام منفور پهلوی را حرام می‌دانستند و هیچکدام از این برادران حاضر به خدمت سربازی نشدند. سال‌های ۵۶ و ۵۷ به همراه برادرش یکی از برپاکنندگان تظاهرات و راهپیمایی در شهر تهران بود. زمانی که شرکت نفت در اعتصاب بود آن‌ها به شهر قزوین رفتند و ذغال آوردند و بین مردم پخش کردند تا مردم سختی زمستان را احساس نکنند.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با ورود حضرت امام (قدس سره) به کشور اسلامی تحت رهبری آن بزرگوار لباس مقدس کمیته انقلاب را به تن کرد. ابتدا در کمیته استقبال از حضرت امام و بعد در کمیته انقلاب اسلامی به انجام وظیفه پرداخت.

کمیته‌های مساجد علی‌ابن ابیطالب (ع) و ابوالفضل (ع) در ۱۷ شهریور را تشکیل داد و با شروع توطئه در کردستان از سوی استکبار در سال ۵۷، بفرمان حضرت امام به کردستان رفت و در کنار دکتر چمران و شهید قرنی حماسه‌ها خلق کردند و با شروع جنگ تحمیلی در حالی که سردار شهید در بیمارستان قلب بستری بود متوجه شد که برادرش از برادران کمیته و محله گردانی را به نام میثم تشکیل داده و می‌خواهند به جبهه بروند.

شبانه از بیمارستان بیرون آمد و همراه آن‌ها به جبهه رفت و در یک عملیات بزرگ همراه با شهید چمران در جنگ‌های نامنظم به دشمن حمله کرده و بعثی‌های داخل شهر خرمشهر را، تا مرز شلمچه به عقب می‌رانند که در همین عملیات ابراهیم شهید می‌شود و وی جنازه او را به دوش می‌کشد و به تهران می‌آورد و بعد از به خاکسپاری به جبهه برمی‌گردد و فرماندهی گردان فوق را بعهده می‌گیرد.

و چون شهید ابراهیم حاجی‌خداکرم اولین شهید جنگ در محله ۱۷ شهریور بود، تعداد زیادی از جوان‌های محل به همراه حاج جواد به جبهه رفتند.


مسئولیت‌های سردار شهید حاجی خداکرم

۱- فرمانده کمیته انقلاب اسلامی مسجد علی‌ابن ابیطالب (ع)
۲- عضو شورای فرماندهی ستاد ۶ منطقه ۱۰ تهران
۳- فرمانده ستاد چهار منطقه ۱۰ تهران
۴- فرمانده ستاد ۲ منطقه ۲ کمیته انقلاب اسلامی تهران
۵- فرمانده ستاد امر به معروف و نهی از منکر کمیته انقلاب اسلامی استان تهران
۶- فرمانده اداره مرزگلوگاه‌های کشور وفرمانده دژبان کل کمیته انقلاب اسلام کشور
۷- فرمانده پادگان قوامین و معاونت آموزش لشکر ۲۸ روح الله و …
۸- فرمانده عملیات کمیته انقلاب اسلامی آذربایجان غربی و کردستان
۹- بعد ازادغام نیرو‌ها معاونت هماهنگ کننده استان تهران و فرمانده نیروی انتظامی کرج
۱۰- فرمانده منطقه انتظامی شهرستان قم تا سال ۷۴،
۱۱- جانشین ناحیه سیستان و بلوچستان سال ۷۴،
۱۲- فرمانده ناحیه انتظامی استان سیسان و بلوچستان از سال ۷۵ تا تاریخ شهادت در آبانماه سال ۷۶


روایتی از سلوک رفتاری شهید

سردار شهید «جواد حاجی‌خداکرم» به لحاظ اینکه خود برادر شهید بود بسیار به شهدا علاقه‌مند بودند و تمام مقام و درجه خود را مدیون خون شهدا می‌دانستند و هرگاه به مزار شهدا می‌رفتند به ما توصیه می‌کردند که روی قبور شهدا پا نگذاریم وبه مناسبت‌های مختلف تعدادی ازبرادران بسیج محل را سازماندهی می‌کردند تا به خانواده شهدا سرکشی کنند و از آن‌ها دلجویی کنند.

چنانچه خانواده شهیدی مشکل داشت شخصاً به رفع مشکل آن‌ها می‌پرداخت و همیشه در سخنرانی‌های خود می‌گفت چنانچه کسی دل خانواده شهدا را شاد کند، پیامبر اسلام (ص) را شاد کرده است. زمانی لباس، مقام و خدمت ما ارزشمند است که در خدمت خانواده شهدا و مردم حزب‌الله باشیم در غیر این‌صورت لباس، درجه مقام به اندازه یک ارزن هم ارزش ندارد و زمانی مادرکار‌ها پیروز می‌شویم که مردم در کنار ما باشند.

شهید حاجی‌خداکرم شخصی با منطق بودند که حتی بامتهمان خود با ارشاد و امر به معروف و نهی از منکر برخورد می‌کرد و تجسس در امور خصوصی مردم را حرام می‌دانست و امنیت جامعه را سرلوحه کار خود قرار می‌داد و در راه نظام مقدس جمهوری اسلامی از دادن جان که بزرگترین هدیه الهی است کوتاهی نکرد. وی ساده زندگی می‌کردند واز تجملات نفرت داشت و اعتقاد داشت تمام وسائل دنیا باید برای نزدیک شدن به خدا مورد استفاده قرار گیرد و می‌گفت هرچه به خدا نزدیک شوید از شیطان دور می‌شوید و به والدین و خانواده، فامیل و دوستان و نیرو‌های تحت امر با احترام برخورد می‌کرد و چنانچه کسی بعنوان تشکرو قدردانی چیزی یا هدیه‌ای به درب منزل ایشان می‌آورند بسیار ناراحت می‌شد و می‌گفت من برای خداکار کرده‌ام.

توصیه‌های شهید به جوانان

شهید حاجی‌خداکرم یکی از بزرگان ورزش باستانی کشور بود که این ورزش را از ۱۵ سالگی شروع کرد و از بدنی قوی و سالم و ۱۸۵ سانتیمتر قد برخوردار بود که خود امتیازی الهی برای او بود. هر کجای کشور که ورزش می‌کرد دعای آخر ورزش را به او می‌سپردند، چون از گفتاری شیوا و نفسی گرم برخوردار بود و وقتی دعا می‌کرد همگان مورد تعجب قرار می‌گرفتند و بازبان ساده کلام می‌گفت و از جوان‌ها می‌خواست که سیگار نکشند و اگر سیگاری هستند ترک کنند، چون اولین قدم به طرف اعتیاد مصرف سیگار است.

در دعا مردم را به خواندن نماز در اول وقت و دقت به معنای آن دعوت می‌کرد و خود مقداری از نماز را می‌خواند و با زبان ساده معنا می‌کرد که همگان را شیفته نماز می‌ساخت و چون خود اهل عبادت بود و مرد عمل، حرف‌هایش به دل می‌نشست و از نظر اعمال الگوی تمام مردم بود و همه دوستش داشتند. حتی مردم زاهدان، که در مراسم تشییع ثابت کردند که خدمتگزاران خود را خوب می‌شناسند. آخرین وداع یک هفته قبل از شهادت جهت شرکت در سمیناری به تهران آمده بودند و حرکات عجیبی داشت که در طول آن سه روز که در تهران بود با توجه به شرکت در همایش و خستگی ناشی از جلسه به تمام فامیل و بچه‌ها، بسیج محل سرکشی کرد و از آن‌ها حلالیت خواست.

بوسه پیامبر اعظم (ص) بر پیشانی شهید

به دوست خود گفته بود که من خواب پدر و برادر شهیدم را دیده‌ام و آن‌ها می‌گفتند جای ما خیلی خوب است و شما نیز بزودی پیش مای می‌آیید و با صراحت به دوستش می‌گوید که من شهید می‌شوم و وقتی می‌خواست برود پا‌های مادر خود را بوسید و حلالیت خواست و وقتی به زاهدان رسید، دخترش خواب شهادت وی را دیده بود و برایش تعریف می‌کند و شهید حاجی‌خداکرم می‌گوید، مبارک است و وقتی جنازه مرا تشییع می‌کنند می‌گویند این گل پر پر از کجا آمده شما بگویید از سفر سیستان و بلوچستان آمده و خود خواب می‌بیند و برای همسرش تعریف می‌کند که پیامبر اسلام (ص) پیشانی مرا بوسیدند و یک هفته بعد شهادت می‌رسد و بعد ما فهمیدیم که آخرین هفته وداع بوده است.



زندگی‌نامه، خاطرات و وصایای چهل تن از فرماندهان و شهدای شاخص لشکر ۱۷ امام علی بن ابی طالب (ع)، ارتش، انتظامی و اقشار بسیج از جمله شهدای روحانی، فرهنگی و جهادگر استان قم در قالب کتاب چلچراغ، به صورت مصور و با استفاده از خاطرات خانواده و همرزمان شهدا و اسناد دفاع مقدس تدوین و روانه بازار نشر شد.

شرح زندگی و شهادت شهدای شاخصی، چون «مهدی زین‌الدین»، «محمد فراشاهی»، خلبان «عباس اکبری»، «سید جواد حاجی‌خداکرم»، حجت‌الاسلام والمسلمین «سید محسن روحانی» و ... موضوع بخش‌هایی از کتاب است که به کوشش «علیرضا صداقت» و با حمایت اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان قم، بنیاد شهید و امور ایثارگران استان و سازمان فرهنگی هنری ورزشی شهرداری قم تدوین شده است.

شهید «جواد حاجی‌خداکرم»


 

 

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار