به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، هیچ نبردی تا ابد ادامه ندارد و طولانیترین جنگها هم یک روز به پایان میرسد. طبیعی است این قاعده دیر یا زود شامل نزاع نظامی حماس و رژیم اسرائیل هم خواهد شد؛ هرچند که فعلا هیچ چشمانداز واضح و روشنی برای آن متصور نیست. آمریکا به عنوان بزرگترین و اصلیترین حامی رژیم صهیونیستی تمایل زیادی دارد که پایانبندی جنگ در دوگانه «اداره فلسطین از سوی تشکیلات خودگران» و «روابط عادی و امن تلآویو با متحدان منطقهای و عرب ایالات متحده» تعریف شود.
رژیم اسرائیل آرزو دارد تصویر پایانی «نابودی حماس» و «غزهای خالی از سکنه» باشد. واپسین خواسته حماس و مردم غزه، اما فراتر از نخستین مطالبه بهحق و مشروعشان، یعنی بازپسگیری وطنشان، امنیتشان و یک زندگی عادی نیست. سهضلعی که در بعیدترین نقطه نسبت به هم قرار دارند و به همین دلیل منطقه را به مرکز حضور مستمرمسئولان ارشد کابینه جوبایدن رئیسجمهور آمریکا تبدیل کرده است.
چهارمین ماه از حمله رژیم صهیونیستی به غزه نیز به پایان خود نزدیک شده است، اما هنوز هیچ نشانهای از پایان درگیریها دیده نمیشود. این یکی از طولانیترین نبردهایی است که رژیم اسرائیل در عمر کوتاهش گرفتار آن شده و راه گریزی از آن ندارد. علاوه بر اهداف اعلامی تلآویو در روزهای ابتدایی یورش به غزه، گسترش درگیریها به جبهههای دیگر همچنین نارضایتی دامنهدار ساکنان اراضی اشغالی از دولت و کابینه حاکم، به رژیم صهیونیستی اجازه نمیدهد حتی اگر بخواهد، یک نقطه روی پایان حملاتش بگذارد.
چراکه فردای جنگ برای کابینه «بنیامین نتانیاهو»، آغاز پاسخگویی به شهروندانش درباره ضعف اطلاعاتی و نظامی منجر به عملیات «طوفان الاقصی»، ناکامی در آزادی اسرا و عدم دستیابی به اهدافی است که ابتدای جنگ در بوق و کرنا کرده بود. بر این اساس نتانیاهو، خود را مساوی اسرائیل تعریف کرده و میکوشد این جنگ با هر هزینه و خسارتی برای تلآویو، شهروندان و متحدانش ادامه پیدا کند.
غافلگیری اطلاعاتی و امنیتی رژیم صهیونیستی، هزینههای نجومی جنگ، مهاجرت معکوس و بازگشت روابط با کشورهای منطقه به نقطه صفر، تنها بخشی از دستاوردهای منفی چهار ماه کشتار مردم غزه است که باعث شده هیچچیز در تلآویو شبیه یک روز قبل از هفتم اکتبر نباشد. علاوه بر این واکنش گسترده افکار عمومی جهانی به تداوم جنایتهای رژیم صهیونیستی در غزه که هر روز ابعاد جدیدتری پیدا میکند، موقعیت این رژیم را که سالها به دنبال ارائه چهرهای مظلوم از خود بوده به شدت در جهان متزلزل کرده است.
تلآویوی که از یک طرف شاهد آتشباری بر علیه نیروهایش در مرزهای شمالی از سوی «حزب الله» لبنان است و از سوی دیگر نظارهگر منفعل موشکباران بندرها و کشتیهایش از سوی «انصارالله» یمن در دریای سرخ است، اکنون شنبه به شنبه نیز با تجمعات اعتراضی شهروندان خودش روبهرو میشود؛ چراکه بهرغم تلاشش برای تقلیل تلفات خودی و بزرگنمایی ضربه به حماس و جولان در ویرانههای غزه، نتوانسته حتی نشانی از یک اسیر خود به دست بیاورد!
در چنین شرایطی است که مقامات آمریکا در دومین فصل از نقشآفرینی خود در غزه، راهی منطقه شدهاند تا راهحلی آبرومندانه جلوی تلآویو بگذارند. فصل اول نقشآفرینی واشنگتن، حمایت مالی، تسلیحاتی، سیاسی و رسانهای و همچنین کنترل و هدایت جنگی بود که رژیم اسرائیل فردای «طوفان الاقصی» آغازش کرد. فصل دوم برای ایالات متحده پایانبندی نزاع اخیر در قابی مطلوب واشنگتن است که در عین حال حداکثر منافع رژیم اسرائیل را تأمین کند.
بایدن به صراحت تاکید دارد «راهحل دو کشوری» تنها گزینه مطلوب است و در همین راستا بود که چند هفته پیش وزیر خارجه آمریکا در آخرین تور خاورمیانهایاش با شرط عربستان وارد اراضی اشغالی شد و ایده به رسمیت شناختن کشور فلسطین از سوی رژیم اسرائیل را مطرح کرد. ایدهای که تا امروز از سوی تلآویو رد شده است. آمریکا، اما در یک ماه اخیر در قامت قابل اعتمادترین متحد رژیم اسرائیل تلویحا این واقعیت را گوشزد کرده که وضعیت تلآویو از آنچه میپندارد، بسیار بدتر است.
درگیری مستقیم و نظامی رژیم صهیونیستی در سه جبهه غزه، لبنان و دریای سرخ از یک طرف و بربادرفتن دستاوردهای شکننده «عادیسازی» از طرف دیگر در کنار تبدیل نبرد حماس و رژیم اسرائیل به درگیری جبهه مقامت در منطقه با پایگاههای آمریکا در عراق و سوریه نشان میدهد این جنگ چه لایههای پیچیدهای و غیرقابل کنترلی دارد.
راه برونرفت از این وضعیت که درست به اندازه تونلهای زیرزمینی غزه تودرتو است، در ماه اول جنگ «آتشبس» بود، اما با گذشت چهار ماه دیگر نسخهای کوتاه و یککلمهای ندارد. بر این اساس است که «برت مکگورک»، مشاور ارشد بایدن در سفری کمسروصداتر به مصر و قطر آمد و «ویلیام برنز»، رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) نیز به زودی برای مذاکره با دو کشور میانجی یعنی مصر و قطر وارد اروپا میشود.
به گزارش رسانههای عبری زبان، دولت بایدن در حال حاضر روی یک «توافق منطقهای بزرگ» کار میکند که شامل آتشبس در نوار غزه، عادیسازی روابط رژیم صهیونیستی و جهان عرب و استقرار یک نظام جدید در غزه میشود. سفر «دیوید کامرون»، وزیر خارجه انگلیس و کاربرد کلیدواژههای رایج امریکا برای منطقه از جمله ایده «دو دولتی» نیز در همین چارچوب عنوان و دنبال شد.
فردای جنگ غزه علاوه بر «حاکمیت» به مسئول حفظ امنیت وهمچنین بازسازی نیز نیاز دارد. رژیم اسرائیل که اذعان دارد تسلط بر غزه به صورت پایدار از سوی او ممکن نیست، خواستار کنترل امنیتی غزه است. در چشمانداز امنیتی بنیامین نتانیاهو و حزب حامیاش، حتی گذرگاه جنوبی نیز از سوی رژیم اسرائیل و مصر کنترل خواهد شد. ایدهای که برای همیشه غزه را با درگیریهای متناوب حاصل از آمدورفت آزادانه ارتش رژیم صهیونیستی در این باریکه همراه و ضعیف میکند.
پیشنهاد ۱۰ مادهای رژیم اسرائیل مبنی بر آزادی اسرا در ازای توقف دوماهه جنگ، منبعث از این دیدگاه است. دیدگاهی که از سوی حماس رد شده است. امریکا، اما معتقد است بازنشستهکردن محمود عباس، اصلاحات داخلی و برگزاری نخستین انتخابات بعد از سال ۲۰۰۶ در فلسطین در کنار کمک دولتهایی، چون ترکیه و عربستان میتواند امنیت تلآویو را در طولانیمدت، بیشتر تضمین کند. دیدگاهی که از سوی رژیم اسرائیل رد شده است.
هرچه هست تا اینجای کار نسخههایی مطرح شده که به نفع رژیم اسرائیل باشد؛ حال چه با ایده رادیکال کابینه بنیامین نتانیاهو و چه طرحهای ظاهرالصلاحتر آمریکا و متحدان منطقهای. شاید تنها تفاوت نسخه آمریکایی با رونوشت اسرائیلی، این است که یکی منافع کوتاهمدت و دیگری منافع را در زمانی دنبالهدارتر دنبال و تأمین میکند. بر همین اساس است که امریکا در خلال تلاش برای یک توافق بزرگ، همچنان مساعدتهای مالی، تسلیحاتی، سیاسی و رسانهایاش به رژیم اسرائیل را ادامه میدهد. با این حال تحلیلگران و ناظران معتقدند آنچه در میدان نبرد میگذرد، نتیجه و صحنه پایانی جنگ را ترسیم خواهد کرد.
منبع: نورنیوز
انتهای پیام/ ۱۳۴