یادداشت/ خسرو هداوندخانی

آمریکا به‌دنبال امنیتی‌سازی فضای بین‌الملل

با توجه به ظهور و بروز قدرت‌های بزرگ منطقه‌ای و بین‌المللی، آمریکا و هم‌پیمانانش امنیتی‌سازی فضای نظام بین‌الملل و تهدید‌انگاری همسایگان را نزد متحدین خود برای تقویت و تداوم سلطه و نفوذ خود در مناطق مهم دنیا درپیش‌ گرفته‌اند.
کد خبر: ۶۴۷۸۷۶
تاریخ انتشار: ۱۱ بهمن ۱۴۰۲ - ۰۳:۰۸ - 31January 2024

آمریکا به دنبال امنیتی سازی فضای بین‌المللگروه بین‌الملل دفاع‌پرس - خسرو هداوندخانی؛ بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱میلادی، ایالات‌ متحده آمریکا به‌عنوان سردمدار بلوک لیبرال سرمایه‌داری غرب با حذف رقیب سنتی خود که دنیای شرق را زیر چتر حمایتی خود با مکتب سوسیالیسم- کمونیستی قرار داده بود، به‌طرف ایجاد نظامی تک‌قطبی در ساختار نظام بین‌الملل با رویکردی یکجانبه گرایانه حرکت کرد.

به‌منظور موفقیت در این سیاست بین‌المللی چند منطقه در جهان به‌عنوان مناطق حساس، کلیدی و اثرگذار وجود داشت که تسلط آمریکا و هم‌پیمانان غربی‌اش بر این مناطق، زمینه‌های تثبیت هژمونی و حاکمیت آمریکا در نظام بین‌الملل را فراهم می‌کرد.

یکی از مهم‌ترین این مناطق، منطقه اروپای شرقی تا آسیای میانه و اصطلاحاً اوراسیا بود؛ یعنی دقیقاً منطقه‌ای که روزگاری قلب قدرت بلوک کمونیست شرقی به رهبری اتحاد جماهیر شوروی بود.

آمریکا و متحدین غربی‌اش مهم‌ترین اصل را در تسخیر این نقطه مهم دنیا بر استراتژی گسترش ناتو (سازمان پیمان آتلانتیک شمالی) به‌طرف شرق و آمیخته کردن فرهنگ، سیاست، امنیت و اقتصاد این کشور‌ها با اصول و آموزه‌های مکتب لیبرال سرمایه‌داری غرب قرار دادند و خیلی زود توانستند بسیاری از این کشور‌هایی را که روزگاری در قطب مقابل خود قرار داشتند به عضویت پیمان خود (ناتو) در آورند؛ کشورهایی، چون چک و اسلواکی سابق، بلغارستان، لیتوانی، فنلاند، لهستان، مجارستان، بلغارستان، اوکراین و....

اما مهم‌ترین چالشی که حداقل از دو دهه گذشته آمریکایی‌ها و متحدینش در این منطقه استراتژیک با آن مواجه بوده‌اند؛ احیای روسیه قدرتمند باشخصیت اوتوریته و کاریزمای ولادیمیر پوتین به‌عنوان مرد شماره یک روسیه می‌باشد.

پوتین که خطر رشد و پیشرفت فزاینده ناتو به‌طرف شرق را حتی در همسایگی خود با کشور‌هایی که به عضویت این پیمان در آمده بودند احساس می‌کرد، تلاش نمود بر مبنای ظرفیت‌ها و منابع سرشار قدرت ملی خود، بویژه نظامی، سرزمینی و اقتصادی، با احیای روسیه قدرتمند نه در تراز اتحاد جماهیر شوروی بلکه در تراز یک کشور پیشرفته نظامی، اقتصادی و صنعتی، در جهت مهار این حرکت روبه‌جلو غرب ایستادگی کند.

مسلماً جنگ با اوکراینی که امروز در خط مقدم مبارزه غرب با موانع گسترش به‌طرف شرق به سر می‌برد در همین راستا قابل‌تعریف و تفسیر است و دراین‌بین آمریکایی‌ها و کشور‌های غربی و در کل اعضای ناتو که نقش مهمی در تحریک و تشویق اوکراین و زلنسکی در رویارویی با پوتین داشتند، از هیچ حمایت و کمکی در نبرد اوکراین با روسیه در جهت بازپس‌گیری مناطق شرقی اوکراین از دست روسیه دریغ نمی‌کنند؛ اما در مقابل با صخره سختی همچون روسیه‌ای مواجه هستند که گذشته از قدرت بالای نظامی در زمینه اقتصادی و تأمین سوخت موردنیاز فعالیت‌های اقتصادی و صنعتی خود یعنی نفت و گاز به‌شدت به این کشور وابسته می‌باشند.

برگزاری بزرگ‌ترین رزمایش نظامی ناتو در این روز‌ها با حضور ۹۰ هزار نیرو نشان می‌دهد که غربی‌ها در سیاست نفوذ و پیشرفت به سمت شرق و تقابل با تهدید‌های پیشرو مصمم هستند.

اما یکی دیگر از مناطقی که از دیر باز دارای اهمیت بالای ژئواکونومیک و ژئواستراتژیک برای غربی‌ها و آمریکا بوده و تسلط و کنترل برآن یکی از اصول اساسی امنیت اقتصادی و صنعتی دنیای لیبرال سرمایه‌داری غرب می‌باشد؛ منطقه مهم غرب آسیا می‌باشد. منطقه‌ای که دارای تنگه‌ها و آبراه‌هایی است که بیش از نیمی از سوخت روزانه و موردنیاز چرخه‌های اقتصادی و صنعتی جهان از آن می‌گذرد و طبیعتاً تضمین امنیت این آبراه‌ها همچون تنگه هرمز، باب المندق، کانال سوئز و... برای روان بودن شریان اقتصادی غرب از اهمیت حیاتی برخوردار است.

تاریخ نشان داده، آمریکایی‌ها با توجه به اهمیت بالای این منطقه و نقش تأثیرگذار آن بر نظم نوین بین‌المللی موردادعای خویش، هزینه‌های بالایی را برای تضمین امنیت این منطقه به نفع خویش و به ضرر مخالفان خویش پرداخته‌اند.

حمایت از تأسیس، تجهیز و ادامه حیات رژیم نامشروع اسرائیل به‌منظور حفظ تسلط و برتری نظامی و امنیتی بر کشور‌ها و ملت‌های آزاده و مستقل منطقه، حمایت‌های سیاسی، نظامی و اقتصادی از رژیم‌های وابسته به خود در منطقه، مخالفت و دشمنی آشکار با جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان کشور اثرگذار و الگو از حیث مقاومت و استکبارستیزی، حمایت از گروه‌های تکفیری و سلفی برای ایجاد ناامنی و تجزیه‌پذیری در کشور‌های حاضر در محور مقاومت، ایجاد پایگاه‌های متعدد نظامی در کشور‌های منطقه ازجمله اقدامات آمریکایی‌ها برای حفظ هژمونی خود در این منطقه مهم است.

امروز حمایت نامتعارف و غیراخلاقی آمریکایی‌ها و متحدینش از جنایات هولناک صهیونیست‌ها علیه مردم غزه و همدستی با آنان در این جرایم و مبارزه با جنبش‌های آزادیخواه منطقه همچون انصارالله، حزب الله، حشد الشعبی و ... که تلاش می‌کنند اسرائیل غاصب را از این جنایت و نسل‌کشی باز بدارند، در راستای همین سیاست آمریکایی‌ها قابل‌تعریف و تفسیر است.

اما یکی دیگر از مناطق مهمی که محل بروز و ظهور قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی بوده است؛ منطقه شرق آسیا می‌باشد.

در این منطقه مهم‌ترین مانع بر سر سیاست یکجانبه گرایی بین‌المللی آمریکا، رشد و پیشرفت اقتصادی و صنعتی کشور چین می‌باشد که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان امروز حتی بالاتر از آمریکا به یک موقعیت ممتاز بین‌المللی دست‌یافته و توانسته اکثر بازار‌های اقتصاد جهانی را در تصرف کالا‌ها و تولیدات صنعتی خود درآورد.
حزب کمونیست چین به‌عنوان حزب حاکم همواره از دیرباز در تقابل و تضاد با نظام سرمایه‌داری غرب قرار داشته و در اکثر منازعات منطقه‌ای و بین‌المللی همچون غرب آسیا، اوراسیا، آمریکای لاتین و ... در نقطه مقابل سیاست‌های استعماری و استبدادی آمریکا و متحدینش قرار داشته است.

یکی از راهکار‌های آمریکا برای ایجاد تنش و چالش در سیاست خارجی چین و برهم زدن تمرکز این کشور قدرتمند در راهبری سیاست‌های منطقه‌ای و بین‌المللی خود، حمایت از استقلال‌خواهی تایوان در همسایگی چین می‌باشد که بار‌ها باعث ایجاد تنش در این منطقه بین چین و تایوانی شده که چین آن را جزء بلافصل منطقه سرزمینی خود می‌داند.
کمی آن‌طرف‌تر کشور کره شمالی است که اگرچه از حیث اقتصادی و صنعتی قابل قیاس با چین قدرتمند نیست، اما از حیث نظامی و قدرت اتمی امروز جزء برترین‌های دنیاست و با توجه به رویکرد سنتی این کشور که تقابل با سیاست‌های امپریالیستی و سرمایه‌داری بوده، چالش بزرگی در این منطقه بر سر راه یکجانبه گرایی و هژمونیک آمریکایی‌هاست.

سیاست آمریکا و متحدین امنیتی‌اش در قالب ناتو، ایجاد اصل تهدید انگاری کره شمالی در نزد متحدین منطقه‌ای خود یعنی ژاپن و کره جنوبی می‌باشد که متأسفانه در این زمینه نیز به موفقیت‌های قابل‌توجه‌ای دست‌یافته‌اند که نمود بارز آن افزایش بودجه نظامی این دو کشور و برگزاری رزمایش‌های پی‌درپی و متعدد با حضور آمریکا در نزدیکی مرز‌های خود با کره شمالی می‌باشد که زمینه‌های تحریک رهبر کره شمالی و آزمایش‌های موشکی پیاپی این کشور در پاسخ به این رزمایش‌ها و در کل، تنش و سردی روابط این کشور‌ها با یکدیگر را فراهم آورده است.

در نتیجه‌گیری کلی می‌توان گفت که در دو دهه اخیر با توجه به ظهور و بروز قدرت‌های بزرگ بین‌المللی همچون روسیه و چین و قدرت‌های منطقه‌ای همچون ایران و کره شمالی که هرکدام بر اساس دیدگاه‌ها و ایدئولوژی‌های خاص خود و بر اساس ظرفیت‌های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و نظامی متفاوت و البته مکمل؛ یکجانبه گرایی نظام لیبرال سرمایه‌داری غرب به رهبری آمریکایی‌ها را به چالش کشیده‌اند؛ ایالات‌متحده و هم‌پیمانانش اصل امنیتی سازی فضای نظام بین‌الملل و تهدید انگاری همسایگان را نزد متحدین خود را برای تقویت و تداوم سلطه و نفوذ خود در مناطق مهم دنیا در پیش‌گرفته‌اند.

انتهای پیام/ ۱۳۴

نظر شما
پربیننده ها