به گزارش خبرنگار دفاعپرس از خراسان جنوبی، روزهای پرالتهاب یکی از مهمترین انقلابهای تاریخ، یعنی انقلاب اسلامی ایران، چه برای آنها که آن روزها را به چشم دیدهاند و چه برای جوانانی که سالها بعد از آن به دنیا آمدهاند، در قاب عکسهای عکاسان پیشکسوت ماندگار شده است.
انقلاب ایران، تحولی عظیم بود که دنیا را تحت شعاع قرار داد. این حرکت عظیم با حضور پررنگ مردم در کنار رهبران مبارز شکل گرفت و حالا هرجا که نامی از انقلاب ایران میآید، مشتهای گره شده و فریاد اللهاکبر مردم نیز به همراهش میآید، اما به غیر از حافظه بشر که صندوقچهای از این خاطرات و تصاویر است، این عکسها و فیلمهای یک دوره یا حادثه است که آن دوره را برای همیشه زنده نگه میدارد.
حافظه تاریخی ملت ایران هرگز فراموش نمیکند که فاصله شب تاریک حکومت طاغوت، تا صبح روشن فجر صادق انقلاب، ۱۰ روز خدایی بود. روزهای پر تب و تابی که هنرمندان بسیاری برای ماندگار کردن ارزشها، داشتهها و زیباییهایش سختیها را به جان خریدند.
روزهای پرشور انقلاب اسلامی از دریچه دوربین بسیاری از عکاسان ایران و جهان به تصویر کشیده شد و در لابه لای آلبومها و صفحههای کتابها و روزنامهها به یادگار مانده است. در کنار عکاسان رسانهای، افراد بسیاری نیز بودند که تنها به دلیل علاقه شخصی و برای ثبت خاطرات روزهای انقلاب و جنگ با دوربین کوچک خانگی به خیابانها میآمدند تا دقایق پرهیاهوی انقلاب ۵۷ را به قاب خاطرهها بسپارند.
جرقهای که زده شد
«محمد مرادی» یکی از افرادی است که با تمام سختیهای موجود در آن روزها، دوربین بهدست گرفته و لحظههایی را ثبت کرده که روایتگر روزها و لحظههای شیرین پیروزی انقلاب اسلامی است؛ درصدد برآمدیم تا در فرصتی که این روزها مغتنم است با این راوی تاریخ شفاهی که در دوران انقلاب اسلامی جوانی ۲۰ ساله بوده، گفتوگویی انجام دهیم.
سوم اردیبهشت ۱۳۳۷ در بیرجند چشم به جهان گشوده است و علاقه بسیارش به عکاسی سبب شد تا تابستانها با حضور در کلاسهای عکاسی گم شدهاش را در آن جستوجو کند. عکاسی را از سال ۵۳ در مشهد و از کارگاه عکاسی پسرعمویش آغاز کرد و در کنار درس خواندن، هنر عکاسی دنبال میکرد.
عکاس دوران انقلاب در بیرجند به مرور خاطرات خود پرداخت و اظهار داشت: سال ۱۳۵۵ با شرکت در فعالیتهای انقلابی با تعدادی از روحانیون در این مسیر همراه شد و با کمک معلم دینی خود در فعالیتهای دینی و اجتماعی حضوری فعال داشت و با حضور در نشستهای شبانه که هر هفته در خانه یکی از دانش آموزان برگزار میشد وارد فعالیتهای سیاسی شد.
با مرور خاطراتش از اولین دوربینی که برادرش به او هدیه داده بود سخن به میان آورد و عنوان کرد: یک دوربین یاشیکای ۱۲۴ جی به قیمت هزار و ۶۷۵ تومان هدیه برادرش به وی بود که با آن دریچه تازهای به دنیای اسرارآمیز و هیجانانگیز عکاسی برایش گشوده شد، دوربینی که هنوز هم آن را به یادگار نگه داشته است.
هیاهوی انقلاب ۵۷ از لنز دوربین
عکاسی از روزهای انقلاب برایش بهترین خاطرات را به همراه دارد؛ خاطرات تلخ و شیرین و شنیدن خاطرات روزهای انقلاب از زبان او که از پشت دوربین، هیاهوی انقلاب را میدید شنیدنی است و در ادامه خاطراتش بیان داشت: همزمان با شکلگیری راهپیماییهای انقلاب در مشهد بودم و به طور پراکنده به بیرجند رفت و آمد داشتم چرا که منزل پدریام در بیرجند بود، اما برای تحصیل همراه برادرم در مشهد ساکن بودیم و اوایل انقلاب مصادف با آخرین سال تحصیلم بود، هرچند وقت زیادی برای عکاسی نداشتم، اما به محض اطلاع از کوچکترین راهپیمایی و تظاهرات خود را به آنجا میرساندم و همراه و همگام با مردم حاضر میشدم.
با گذشت ۴۵ سال از آن روزهای خون، آتش، فریاد و حماسه خاطرهها و تجربههای زیادی در دفتر خاطراتش به ثبت رسانده و عکسهای زیادی دارد که هر کدام روایتگر خاطرهای فراموش نشدنی است و در ادامه بیان داشت: عکسهای امام (ره) را در عکاسی آریای بیرجند چاپ و در مسجد آیتالله آیتی توزیع میکردیم و عکسهایی که از راهپیماییهای مردم میگرفتیم را بر روی شیشه عکاسی پسر عموی خود در خیابان حکیمنزاری فعلی (محمدرضا شاه سابق) در معرض دید مردم قرار میدادیم تا مردم به آنها دسترسی داشته باشند و بتوانند آنها را تهیه کنند.
عکاس دوران انقلاب در بیرجند با بیان اینکه تا اواخر سال ۱۳۵۶ برای تحصیل بین بیرجند و مشهد تردد میکردم و سال ۵۷ به طور کامل در بیرجند بودم و وارد فعالیتهای انقلابی شدم، اضافه کرد: در هفتم بهمنماه ۵۷ تظاهرات بیرجندیها به اوج خود رسیده بود و مردم از مسجد پایین شهر شروع به تظاهرات کردند من هم پشت بام منزل شهید «فایده» مشغول عکاسی از مردم بودم که ناگهان سنگ به طرفم پرتاب شد، افراد تصور میکردند که برای سازمانهای امنیتی عکس میگیرم، اما صدایی از بین جمعیت فریاد زد که او نیروی خودی است، از آن جا بود که به عنوان عکاس انقلاب شناخته شدم.
مرادی تصریح کرد: در حالی که روحانیون و گروههای مختلف مردم در جلو و بانوان و جوانان پشت سر آنها در راهپیمایی این روز حضور داشتند ماشینهای حامل نیروهای نظامی از کنار صفوف راهپیمایان میگذشتند تا اینکه راهپیمایی کنندگان به مقابل ژاندارمری آن زمان رسیدند.
ردپای انقلاب ۵۷ در کوچه پس کوچههای شهر
وی اضافه کرد: این در حالی بود که یکی از نظامیان به «عندلیب» یکی از انقلابیون که در مخابرات آن زمان بیرجند کار میکرد، گفته بود که امروز شلوغ نکنید که دستور تیراندازی داده شده است و وقتی جوانان شرکت کننده در راهپیمایی در حال عبور از جلوی ژاندارمری بودند یکی از سرهنگهای ژاندارمری شروع به تیراندازی کرد که منجر به پراکنده شدن مردم شد.
عکاس دوران انقلاب در بیرجند ادامه داد: بعضی از مردم در جوبهای آب افتادند و مردم اطراف این خیابان با باز کردن در منازل خود مردم را در خانههای خود جا دادند و تیراندازی تا میدان شهدای فعلی ادامه یافت و تعدادی از تیرها به مغازه مرحوم اکبرپور اصابت کرد و تعدادی از کسانی که در راهپیمایی حضور داشتند در خرابهای که در کنار این میدان بود، پنهان شدند و در همین روز «سورگی» در میدان شهدا به شهادت رسید.
سینهاش همچون صندوقچهای پر از خاطرات دوران مبارزات انقلاب است و تصویر یک نارنجک اشکآور در حال انفجار کنار گرمابه لعل در میدان شهدای فعلی، روحانیان با صلابتی که مقابل نمایندگی سایپای فعلی بدون کوچکترین ترس و واهمهای از کنار گارد شاهنشاهی عبور میکنند وغیره نمونهای از صدها و شاید هزاران تصویری است که تاکنون از دریچه دوربینش گذشته و به ثبت رسیده است.
مرادی که به واسطه گرفتن عکسهایش، شبهای زیادی را دور از خانه و خانواده و در منزل دوستان سپری کرده تا از دسترس مأموران و مزدوران شاهنشاهی در امان باشد و بتواند با دوربینش به رسالت خود بپردازد عکسهای زیادی قبل از پیروزی انقلاب و همزمان با قیامهای مردمی گرفته بود، اما یک روز، توسط واسطهای به پدرش اطلاع میدهند که مأموران امنیتی قصد بازرسی از منزل شما را دارند و پدرش تمام عکسهای در دسترس را در تنور خانه میسوزاند و تصاویر زیادی از عکاسیاش در صفحات سیاه و سفید تاریخ محو و اثری از آنها نیست.
تعدادی از عکسها را در جای دیگر پنهان کرده بود و تنها داراییاش از همه هنرنمایی در آن روزها شاید به حدود ۵۰ قطعه عکس برسد که بسیاری از آنها را جمعآوری و در اختیار حوزه هنری قرار داده است تا نسل به نسل به آیندگان منتقل شود و اوج همبستگی و همدلی پدران و مادران این دیار را برای آنها به تصویر بکشد تا یک بار دیگر تاریخ پرحماسه بزرگان این مرز و بوم در قاب چشمان نسل جوان تکرار شود.
وی تک تک عکسها را بیانگر یک خاطره و تاریخ این ملت دانست و خاطرنشان کرد: جوانان در دهه ۵۰ انقلاب اسلامی را به ثمر رساندند و ۴۵ سال آن را پرورش دادند و اکنون نوبت جوانان است که گام دوم انقلاب را طی کنند و برگهای زرینی را در صفحات تاریخ ایران به یادگار بگذارند.
لیلا لیموئی
انتهای پیام/