به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، «ژان بودریار» فیلسوف معاصر فرانسوی یکی از منتقدین جهان سرمایهداری و ارزشهای آن بود. او در کتاب «جامعه مصرفی» از وجوه مختلف، غیرانسانیبودن پایهریزی جوامع سرمایهداری غرب بر اساس مصرف را بررسی و نقد کرد. بهعنوان نمونه اهمیت «اسراف» در جامعه مصرفی را نقد و تقبیح کرد و درباره آن نوشت: میدانیم که فراوانی در جوامع ثروتمند با اسراف پیوند نزدیکی دارد. از این رو از «تمدن زباله» سخن به میان آمده است و حتی پرداختن به «جامعه شناسی زباله» مد نظر قرار گرفته است: «به من بگو چه دور میاندازی، به تو خواهم گفت که هستی!»
بودریار پس از «جامعه مصرفی» کتاب دیگری با نام «شفافیت شیطانی» نوشت و به طور ویژه فصلی از آن را به فتوای حضرت امام خمینی (ره) نسبت به ارتداد و مهدورالدم بودن سلمان رشدی اختصاص داد.
«شفافیت شیطانی» به بررسی پدیدههای افراطی ساخته شده در تمدن غرب میپردازد که بشر امروز افراطی بودن آن را حس نمیکند یا به نوعی بیحسی در برابر آن دچار شدهاست. بودریار به بیسرانجامی انقلابهای علمیمعرفتی غرب اشاره میکند و میگوید «انقلاب سیبرنتیک با هدف هم ارز ساختن مغز و کامپیوتر، بشر را در برابر این پرسش مهم قرار داده است که آیا من انسانم یا ماشین؟ انقلاب ژنتیکی که اینک در حال وقوع است، این پرسش را مطرح میکند که آیا من انسانم یا همانندی بالقوه؟ انقلاب جنسی با آزادسازی کلیه ظرفیتهای میل، پرسش بنیادی دیگری را پیش میکشد، این که آیا من مردَم یا زن؟»
بودریار در یکفصل کتابش، فتوای امام خمینی (ره) در ارتداد سلمان رشدی، نویسنده رمان موهن آیات شیطانی را واکاوی میکند و حیرت خود از قدرت یک کلام مذهبی اینگونه بیان میکند: «جدا از نمایش قدرت جهان اسلام که بر اثر آن غرب مجبور شد خود سلمان رشدی را به گروگان بگیرد و رشدی نیز مجبور شد به نوعی خود را به گروگان بگیرد، آیت الله خمینی نیز ثابت کرد که چگونه بر هم زدن روابط قدرت موجود از طریق نیروی نمادین یک کلام امکان پذیر است.»
سلمان رشدی چگونه به جهان معرفی شد؟
سلمان رشدی نویسنده هندی انگلیسیزبان، سال ۱۹۸۱ با انتشار رمان «بچههای نیمهشب» برگزیده جایزه بوکر و در جهان معروف شد. اینرمان که کاملا متاثر از میراث فرهنگ انگلیسی باقی مانده در هندوستان است، نه تنها استقلال هند از انگلستان را به سخره میگیرد بلکه شخص مهاتما گاندی رهبر مبارزه هندوستان با استعمار انگلیس را هم به شیوههای مختلف ریشخند میکند. به این ترتیب کاملا طبیعی بود جایزه بوکر به این رمان جایزه بدهد و نویسنده آن را به جهان معرفی کند.
سلمان رشدی سال ۱۹۸۸ با نوشتن رمان آیات شیطانی خشم علمای جهان اسلام به خصوص علمای پاکستانی را برانگیخت. اما مهمترین واکنش به این رمان [که از ارزش ادبی چندانی هم برخوردار نیست]واکنش امام خمینی (ره) بود که جهان را متوجه قدرت فتوای علمای اسلام کرد. بودریار در اینباره نوشته است: «آیت الله در مواجهه با کل جهان تنها یک اسلحه در اختیار داشت، اسلحهای که هرچند از واقعیت مادی برخوردار نبود، اما اسلحهای مطلق به شمار میآمد: نفی. صرف نظر از هرگونه تصوری که افراد دارند، استراتژی آیت الله (خمینی)، به گونهای توجه بر انگیز مدرن است. در واقع، این استراتژی از استراتژی ما بسیار مدرنتر است، زیرا به شکل ظریفی عناصر کهن را وارد بافت مدرن میسازد: فتوا.»
بودریار معتقد است افراطیگری، ریشه در تمدن غرب دارد و آنچه رسانههای جهان از گروههای تندروی مذهبی نشان میدهند همگی در واقع انتقام یا واکنش جهان شرق به این تجاوز است. او مینویسد: «در این جا شاهد انتقام جهان دیگریم: ما بقیه جهان را به میکروبها و بیماریها و اپیدمیها و ایدئولوژیهای زیادی مبتلا ساخته ایم، عواملی که جهان مزبور در برابر آن کاملا بی دفاع بوده است، اما اینک شاهد بی دفاع بودن خودمان در برابر نیرویی کهنیم که به نظر میرسد به راستی در حال تغییر دادن سرنوشت ماست.»
منبع: مهر
انتهای پیام/ ۱۳۴