دفاع‌پرس گزارش می‌دهد؛

تبلور عشق به حضرت زهرا (س) در شهادت «محمدمهدی مبارکی»

«محمدمهدی مبارکی» اوایل جنگ، وقتی ۱۵ سال داشتاز پای کلاس‌های قرآن به جبهه رفت و پنج سال بعد در عملیاتی در هویزه به شهادت رسید.
کد خبر: ۶۵۳۴۵۴
تاریخ انتشار: ۰۹ اسفند ۱۴۰۲ - ۰۱:۳۵ - 28February 2024

عشق به حضرت زهرا (س) شهید ۱۸ ساله را از ناحیه پهلو شهید کردبه گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، نام «حاج علی اربابی» و کلاس‌های قرآن او در دهه ۵۰ و ۶۰ برای قاریان و فعالان قرآن در تهران نامی آشناست. بعید است کسی از معتمدین و قدیمی‌های محله لویزان نام حاج علی را بشنود و او را نشناسد، مخصوصا که مدال افتخار پدر شهید بودن نیز بر سینه این مرد بزرگ نصب است و بعد از سال‌ها از درگذشت او شاگردان قرآنی تربیت‌شده زیر دستش حالا اساتید و فعالان بزرگ قرآنی کشور هستند.

روز‌های دفاع مقدس، از کلاس‌های قرآن حاج آقا اربابی در منطقه لویزان خیلی‌ها راهی جبهه شدند. تعدادی از آنان شهید و مابقی به عنوان جانباز و ایثارگر این روز‌ها راوی خاطرات شهدای قرآنی شده‌اند.

شهید «محمدمهدی مبارکی» معروف به فرهاد مبارکی از شاگردان حاج علی در کلاس‌های درس قرآن قاری بود. اوایل جنگ، از پای همین کلاس‌ها وقتی ۱۵ سال داشت به جبهه رفت و پنج سال بعد در عملیاتی در هویزه به شدت از ناحیه پهلو مجروح شد و پس از مدتی در بیمارستان به شهادت رسید.

هفته گذشته بود که مادر شهید میزبان جمعی از اعضای جامعه قرآنی بود که به نیابت از قاریان، اساتید، فعالان و حافظان قرآنی در سری دیدار‌های هفتگی خود با خانواده شهدای قرآنی به دیدار مادر این شهید رفتند. مادر شهید در بیان خصوصیات فرزند اظهار داشت: فرهاد زمانی که موضوع رفتن به جبهه را مطرح کرد هم من و هم پدرش موافقت کردیم. پنج سال در منطقه حضور داشت و هر زمان به مرخصی می‌آمد، وقت برگشت به جبهه نمی‌گذاشت کسی از رفتنش باخبر شود.

وی در ادامه تصریح کرد: وقتی برای مرخصی به خانه می‌آمد نمی‌گذاشت من لباس‌هایش را بشویم، خودش سفره می‌انداخت و غذایش را می‌خورد، نمی‌گذاشت من کاری برایش انجام دهم. اهل نماز شب بود و به ما هم توصیه می‌کرد نماز شب بخوانیم. نماز شب و نماز در مسجدش ترک نمی‌شد.

مادر شهید گفت: تا زمانی که زنده بود ذره‌ای زحمت به ما نداد و کاری نکرد که بخواهیم با او دعوا کنیم. یک بار بدکلامی از او ندیدیم. یک بار گفتم مادر جان وقتی همسایه را می‌بینی با او سلام و علیک گرم کن، می‌گفت من سلام می‌کنم، اما دلیلی ندارد به روی نامحرم نگاه کنم، عوضش شما را می‌بینم که برایم ثواب بنویسند. 

حاج حسن ودیان از دوستان و همرزمان شهید تعریف کرد: خانواده شهید از خانواده مذهبی و امام حسینی هستند و پدرش حاج اکبر از میانداران و هیئت‌داران بود که محمدمهدی هم در این محیط بزرگ شد. ما با هم همبازی بودیم و در مراسمات مذهبی به ویژه نیمه‌های شعبان فعالیت می‌کردیم و کوچه‌ها را آذین می‌بستیم.

وی افزود: سال ۵۶ برادرم و حاج آقا خنجری هیئتی را تشکیل دادند که شهید مبارکی هم در این هیئت بود. فرهاد اولش از عضویت در هیئت طفره رفت، ولی وقتی آمد بعد از چند جلسه سرآمد شد. از بچه‌های فعال و با استعداد بود که خوب سخنرانی می‌کرد. بعد از اینکه جنگ شروع شد عاشقانه به جبهه رفت و از آنجا که عاشق حضرت زهرا (س) هم بود در عملیاتی از ناحیه پهلو مورد اصابت قرار گرفت.

این همرزم شهید تصریح کرد: فرهاد مجروح شده و در بیمارستان بستری بود، قبل از اینکه با شهید شعبانلو به جبهه برویم، رفتیم تا او را زیارت کنیم، انگار می‌دانست شهید می‌شود توصیه کرد جبهه‌ها را خالی نگذاریم.

انتهای پیام/ ۱۴۱

نظر شما
پربیننده ها