قهرمان من/

سردار سرلشکر شهید «حسین خرازی»

سردار سرلشکر شهید «حسین خرازی دهکردی» متولد یکم شهریور سال ۱۳۳۶، فرمانده لشکر ۱۴ امام حسین (ع) در دوران هشت سال دفاع مقدس بین سال‌های ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۵ بود که سرانجام هشتم اسفند سال ۱۳۶۵، در منطقه عملیاتی «شلمچه» به شهادت رسید.
کد خبر: ۶۵۴۷۶۰
تاریخ انتشار: ۱۹ اسفند ۱۴۰۲ - ۰۰:۲۷ - 09March 2024
سردار سرلشکر شهید «حسین خرازی»
نام و نام خانوادگی: حسین خرازی دهکردی
محل تولد: اصفهان
تاریخ تولد:  اول شهریور سال ۱۳۳۶
درجه: سرلشکر
یگان: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
مسئولیت: فرمانده لشکر ۱۴ امام حسین (ع)
تاریخ شهادت: ۸ اسفند ۱۳۶۵
سن: ۲۹ سال
محل شهادت: شلمچه - عملیات کربلای پنج
مزار شهید: گلزار شهدای اصفهان

گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: شهید «حسین خرازی دهکردی» سال ۱۳۳۶ در یکی از محله‌های مستضعف اصفهان دیده به جهان گشود. وی از همان آغاز پیروزی انقلاب اسلامی مشغول فعالیت در کمیته انقلاب اسلامی و جنگ‌های کردستان بود و با شروع فعالیت ضدانقلاب در گنبد، عازم مأموریت در آن خطه شد. زمانی که به کردستان رفت، بعد از آزاد شدن شهر سنندج، به سمت فرماندهی گردان ضربت انتخاب شد.

شهید خرازی با شروع جنگ تحمیلی، از کردستان راهی منطقه جنوب شد و به سمت فرماندهی اولین خط دفاعی (معروف به خط شیر) که مقابل عراقی‌ها در جاده آبادان – اهواز، در منطقه دارخوین تشکیل شده بود، منصوب شد. وی در عملیات شکست حصر آبادان نیز فرماندهی جبهه دارخوین را برعهده داشت و در آزادسازی بستان نیز بهترین مانور عملیاتی را با دور زدن دشمن از چزابه و تپه‌های رملی و محاصره کردن آن‌ها در شمال منطقه بستان انجام داد.

تیپ ۱۴ امام حسین (ع) متشکل از رزمندگان اصفهان، پس از عملیات پیروزمند طریق‌القدس تشکیل شد و چیزی نگذشت که این یگان به لشکر ارتقاء یافت و حسین خرازی به سمت فرماندهی آن انتخاب شد. وی در عملیات فتح‌المبین دشمن را در جاده «عین خوش» با تدابیر فرماندهی‌اش حدود ۱۵ کیلومتر دور زد و آن‌ها را غافلگیر کرد. همچنین یگان تحت امر او در عملیات بیت‌المقدس، جزو اولین لشکر‌هایی بود که به جاده اهواز – خرمشهر رسید و در آزادسازی خرمشهر نیز سهم به سزایی داشت.

شهید خرازی از آن پس در عملیات مختلف همچون «رمضان»، «والفجر مقدماتی»، «والفجر چهار» و «خیبر»، در سمت فرماندهی لشکر ۱۴ امام حسین (ع) رشادت‌های بسیاری از خود نشان داد و در عملیات «خیبر» نیز یک دست او در اثر اصابت ترکش قطع شد. همچنین در عملیات «والفجر هشت» لشکر امام حسین (ع) تحت فرماندهی شهید خرازی، لشکر گارد ریاست جمهوری عراق را به تسلیم وا داشت و پیروزی‌های چشمگیری را در منطقه فاو و کارخانه نمک که جزو پیچیده‌ترین مناطق جنگی بود، به دست آورد.

لشکر ۱۴ امام حسین (ع) در عملیات «کربلای پنج» نیز شکست سختی به عراقی‌ها وارد آورد و باعث تثبیت مواضع فتح شده و سقوط یکی از دژ‌های شرق بصره شد؛ اما در این عملیات در اوج آتش توپخانه دشمن، خمپاره‌ای در نزدیکی فرمانده دلاور این لشکر یعنی حاج حسین خرازی منجر شد و روح عاشورایی او به ملکوت اعلی پرواز کرد.

 

 


تولد، دوران کودکی و تحصیل

شهید «حسین خرازی دهکردی» سال ۱۳۳۶ در یکی از محلات قدیمی اصفهان دیده به جهان گشود. وی مقدمات علوم دینی را در خانه فراگرفت و در همان دوران به دلیل مداومت پدر بر حضور در نماز جماعت و مراسم دینی، او نیز به این مجالس راه پیدا کرد و از سویی دیگر، والدینش او را به دبستانی فرستادند که معلمانش افرادی متعهد، پایبند و مراقب امور دینی و اخلاقی بچه‌ها بودند.

حسین خرازی در دوران کودکی و نوجوانی، اکثر اوقات پس از خاتمه تکالیف مدرسه، به همراه پدر به مسجد محله (معروف به مسجد سید) می‌رفت و به‌خاطر صدای صاف و پرطنینی که داشت، اذان‌گو و مکبر مسجد شد. وی دیپلم طبیعی‌اش را از دبیرستان نمونه اصفهان (شبانه) در سال ۱۳۵۵ اخذ کرد و در دانشگاه شیراز پذیرفته شد؛ اما به‌علت مشکلات مالی، از ادامه تحصیل بازماند.


فعالیت‌های انقلابی

حسین خرازی در زمان فراگیری دانش کلاسیک، لحظه‌ای از آموزش مسائل دینی غافل نبود؛ بنابراین به‌تدریج نسبت به امور سیاسی آشنایی بیشتری پیدا کرد و در شرایط فساد و خفقان دوران طاغوت، گرایش زیادی به مطالعه جزوه‌ها و کتب اسلامی نشان داد.

وی در سال ۱۳۵۵ پس از اخذ دیپلم، به سربازی اعزام شد و ضمن گذراندن دوران سربازی در مشهد، فعالانه به تحصیل علوم قرآنی در مجامع مذهبی مبادرت ورزید؛ بنابراین طولی نکشید که او را به‌همراه عده‌ای دیگر، بالاجبار به عملیت سرکوبگرانه ظفار (عمان) فرستادند. حسین خرازی از این کار فوق‌العاده ناراحت بود و با آگاهی و شعور بالای خود، نماز را در آن سفر تمام می‌خواند. وقتی دوستانش علت را سؤال می‌کردند در جواب می‌گفت: «این سفر، سفر معصیت است و باید نماز را کامل خواند».

حسین خرازی سال ۱۳۵۷ پس از صدور فرمان امام خمینی (ره)‌ مبنی بر فرار سربازان از پادگان‌ها، از خدمت سربازی فرار کرد و به صفوف انقلابیون پیوست و با کوشش تمام در راه به ثمر رسیدن نهضت انقلاب اسلامی فعالیت کرد.


فعالیت‌ها پس از پیروزی انقلاب اسلامی

حسین خرازی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به کمیته دفاع شهری اصفهان که پس از مدتی به سپاه پاسداران تبدیل شد، پیوست و به سبب آشنایی‌اش با تجهیزات نظامی، به مسئولیت اسلحه‌خانه کمیته انقلاب اسلامی منصوب شد. وی در پاییز سال ۱۳۵۸ برای مبارزه با ضدانقلاب به‌همراه چند تن دیگر از اعضای سپاه استان اصفهان به گنبد و بندر ترکمن رفت و در این ماموریت پیشنهاد فرماندهی نیروهای اعزامی از اصفهان را نپذیرفت و به‌عنوان فرمانده دسته در پاکسازی شهر گنبد شرکت کرد.

وی پس از ایجاد امنیت در ترکمن صحرا، به فرماندهی عملیات سپاه بندر ترکمن منصوب شد و پس از حدود سه ماه به اصفهان بازگشت تا این‌که قائله گروهک‌های ضدانقلاب در کردستان آغاز شد؛ بنابراین حسین خرازی به کردستان رفت و با هوش و استعدادی که داشت، تاکتیک‌ها، فنون نظامی و شیوه فرماندهی را خیلی سریع فراگرفت و بعد از رشادت‌هایی که در زمینه آزاد کردن شهر سنندج همراه با شهید «علی رضاییان» فرمانده وقت قرارگاه تاکتیکی حمزه از خود نشان داد، در سمت فرماندهی گردان ضربت که قوی‌ترین گردان آن زمان محسوب می‌شد، وارد عمل شد و در آزادسازی شهرهای دیگر کردستان از قبیل «دیواندره»، «سقز»، «بانه»، «مریوان» و «سردشت» نقش مؤثری را ایفا کرد و با تدابیر نظامی، بیشترین ضربات را به ضدانقلاب وارد آورد.


مجاهدت‌ها در دوران دفاع مقدس

تحول در جبهه دارخوین با تدابیر شهید حسین خرازی

پس از آغاز جنگ تحمیلی، هیچ خط دفاعی در جنوب در برابر حملات بعثی‌ها وجود نداشت و عملیات پارتیزانی نیرو‌های مردمی و سپاه با اسلحه و تجهیزات بسیار محدود برای مقابله با تهاجم بعثی‌ها کافی نبود؛ بنابراین خبر سقوط شهر‌های جنوب یکی‌یکی شنیده می‌شد؛ در این شرایط شهید خرازی با وجود نگرانی‌هایش در کردستان، در آغازین ماه‌های جنگ تحمیلی از آن‌جا به جبهه‌های جنوب آمد و از طرف سرلشکر «رحیم صفوی» به فرماندهی منطقه عملیاتی «دارخوین» منصوب شد.

با انتخاب «حسین خرازی» به فرماندهی منطقه عملیاتی «دارخوین»، تحول بزرگی در این جبهه روی داد؛ وی برای جلوگیری از نفوذ دشمن، جوی آبی را در نزدیکی «کارون» به‌همراه نیرو‌های تحت امر خود به یک خاکریز تبدیل کرد و این نخستین خط دفاعی منطقه بود که به «خط شیر» معروف شد؛ خطی که ۹ ماه در برابر مزدوران عراقی دفاع جانانه‌ای را انجام داد و دلاورانی قدرتمند را تربیت کرد. این در حالی بود که رزمندگان اسلام از نظر تجهیزات جنگی و امکانات تدارکاتی شدیداً در مضیقه بودند؛ اما اخلاص و روح ایمان رزمندگان، نه‌تنها باعث غلبه سختی‌ها و مشکلات بر آن‌ها نشد؛ بلکه آن‌ها هر لحظه آماده شرکت در عملیات و جانفشانی بودند. 

حسین خرازی فرمانده جبهه دارخوئین و همرزمان او در عملیاتی برنامه‌ریزی شده در طول چندین ماه، سرانجام موفق شدند مواضع لشکر زرهی در شمال منطقه سرپل، نیرو‌های بعثی عراقی در شرق جاده اهواز به آبادان را در هم بشکنند و حماسه‌ای به وجود آورند که نقش بسیار موثری در روند سیاسی و نظامی آن مقطع جنگ تحمیلی ایفا کرد. در این عملیات شهید خرازی به‌عنوان فرمانده در نوک حمله قرار گرفت و تا زمان شهادتش، همیشه خط شکن بود. این عملیات باعث افزایش تجربیات نظامی نیرو‌های مردمی و سپاه پاسداران شد و می‌توان آن را «آموخته‌های سلسله عملیات الگو» نامید.

عملیات فوق زمینه‌ساز عملیات بزرگ «ثامن‌الائمه» و عملیات‌های دیگر شد و هسته اصلی تیپ امام حسین (ع) پس از انجام این عملیات شکل گرفت. عملیات ثامن‌الائمه یک عملیات مهم و حساس بود؛ چراکه هدف نخست آن آزادسازی آبادان از محاصره و تحقق فرمان امام خمینی (ره) و دوم شکست استکبار جهانی و رسانه‌های وابسته به جنگ روانی علیه ایران و شکست نیرو‌های متجاوز بعث بود. شهید خرازی در این عملیات نیز فرماندهی جبهه دارخوین را بر عهده داشت و ۲ پل «حفار» و «مارد» را که عراقی‌ها با نصب آن‌ها بر روی کارون، آبادان را محاصره کرده بودند، به تصرف درآورد.

موفقیت شهید خرازی در آزمون عملیات طریق‌القدس

آذر ۱۳۶۰ عملیات «طریق‌القدس» از محور شمال کرخه شروع شد و با انهدام کامل لشکر‌های متجاوز بعثی و تصرف تپه‌های رملی «چزابه» با موفقیت به آزادسازی بستان انجامید. دشمن در این عملیات تلفات بسیاری از لحاظ نفرات و ادوات داشت. آزمون فرماندهی عالی شهید خرازی در عملیات طریق‌القدس و آزادسازی بستان با موفقیت همراه بود؛ چراکه وی بهترین مانور عملیاتی را با دور زدن دشمن از چزابه و تپه‌های رملی و محاصره کردن آن‌ها در شمال منطقه بستان انجام داد و پس از عملیات پیروزمند طریق‌القدس بود که تیپ امام حسین (ع) رسمیت یافت.

تجربه نظامی شهید خرازی بسیار ارزشمند بود و در جلسات قرارگاه روی طرح‌های وی حساب جداگانه‌ای باز می‌شد. روش وی به این‌گونه بود که وقتی منطقه عملیات مشخص می‌شد، زمان‌بندی می‌کرد و به نظرات و پیشنهاد‌های مسئولان یگان تحت امر خود تا رده دسته گوش می‌داد و مشورت می‌کرد. او معتقد بود که ارزش نهادن به نظر و فکر آن‌ها، باعث رشد فکری و انگیزه دادن با آن‌ها در ماموریت و عملیات می‌شود و آن‌ها را برای آینده فرماندهی یگان‌های تیپ امام حسین (ع) آماده می‌کرد.

تار و مار کردن بیش از ۱۰ تیپ ارتش بعث در عملیات «مولای متقیان (ع)»

رزمندگان تیپ امام حسین (ع) در عملیات مولای متقیان (ع) حماسه بزرگی آفریدند و در ۱۴ روز به سختی مقاومت کردند. آن‌‌ها با ایثار و از خودگذشتگی و شهادت‌طلبی، با چنگ و دندان از منطقه چزابه حفاظت کردند. خروش حماسی شهید خرازی چنان بود که «خالد حسین النقیب» یکی از افسران ارشد عراقی در چزابه نوشته است: «در آن موقعیت آرزو می‌کردم به جای مرگ تدریجی، یک‌بار و برای همیشه از دنیا بروم. در صحنه رویارویی تیپ‌های ویژه با نیرو‌های ایرانی، متجاوز از ۱۰ تیپ به‌طور کامل در چزابه تار و مار شدند».

پیروزی در عملیات فتح‌المبین؛ مرهون فرماندهی شهید خرازی

حسین خرازی در عملیات «فتح‌المبین» نیز با تدابیر خود، دشمن را در جاده «عین‌خوش» حدود ۱۵ کیلومتر دور زد و آن‌ها را غافل‌گیر کرد؛ به‌طوری که سردار مرتضی قربانی پیروزی در عملیات فتح‌المبین را مدیون شهید خرازی دانسته است. به گفته وی؛ لشکر ۱۴ امام حسین (ع) حدود ۴۸ ساعت در محاصره کامل قرار داشت؛ بنابراین شهید صیاد شیرازی با شهید خرازی صحبت کرد و از او خواست که عقب‌نشینی کند؛ اما خرازی نپذیرفت.  حتی به او دستور دادند که بیاید عقب؛ ولی او بازهم نپذیرفت و به نیروهایش گفت، تلاش کنید. با اصرار خرازی، فرماندهی به این فکر افتاد که شاید بشود کار دیگری کرد. به این ترتیب جرقه ورود قرارگاه فتح به عملیات و فعال کردن این قرارگاه در ذهن آقا محسن زده شد. بدین‌ترتیب عملیاتی که دوم فروردین شروع شده بود، در هفتم فروردین با موفقیت به پایان رسید و ما توانستیم حدود ۱۷ هزار نفر اسیر بگیریم. اگر اصرار حسین خرازی نبود، قطعاً ما برمی‌گشتیم و معلوم نبود که بعد از آن می‌توانستیم ادامه بدهیم یا نه؛ در این صورت شاید اصلاً این موفقیت به دست نمی‌آمد و روند جنگ هم به‌طور کامل تغییر می‌کرد. (بیشتر بخوانید)

حماسه باورنکردنی شهید خرازی در عملیات «بیت‌المقدس»

حسین خرازی و نیرو‌های تحت امر او در عملیات «بیت‌المقدس» هم حماسه‌های بسیاری آفریدند و سهم به‌سزایی در آزادسازی منطقه عملیاتی و خرمشهر از تصرف دشمن متجاوز داشتند؛ آن‌ها در عملیات بیت‌المقدس جزو اولین لشکرهایی بود که از رود کارون عبور کرد و به جاده اهواز – خرمشهر رسیدند و در آزادسازی خرمشهر سهم به سزایی داشتند. امیر سپهبد شهید «علی صیاد شیرازی» سال ۱۳۷۱ در سخنانی به‌مناسبت سالروز آزادسازی خرمشهر، درباره رشادت‌های شهید خرازی در عملیات بیت‌‌‌‌‌‌‌‌‌المقدس گفته است: «در قرارگاه صدای شهید خرازی را از بی‌سیم شنیدیم که می‌گفت اجازه دهید با یک گردان وارد خرمشهر شویم؛ اما به وی گفتیم، مگر می‌شود با یک گردان با چند لشکر روبه‌رو شد. به‌هر صورت او اصرار می‌کرد، ناخودآگاه به او اجازه دادیم، پس از ساعتی دوباره وی با بی‌سیم گفت، عراقی‌ها تسلیم شدند و ما باورمان نمی‌شد؛ زیرا واقعا این کار باورکردنی نبود که انجام دادند».

پیروزی‌های چشمگیر لشکر امام حسین (ع) در عملیات‌های سرنوشت‌ساز دیگر

نقش شهید خرازی در عملیات‌های دیگری همچون «رمضان»، «والفجر مقدماتی»، «والفجر چهار» و «خیبر» در سمت فرماندهی لشکر ۱۴ امام حسین (ع)، به‌همراه رزمندگان دلاور آن لشکر، نقشی بی‌بدیل بود؛ مثلاً در عملیات «خیبر» که توأم با صدمات و مشقات زیادی بود دشمن، منطقه را با انواع و اقسام جنگ‌افزار‌ها و بمب‌های شیمیایی مورد حمله قرار داده بود؛ اما شهید خرازی هرگز حاضر به عقب‌نشینی و ترک موضع خود نشد، تا اینکه در این عملیات یک دست او در اثر اصابت ترکش قطع و پیکر زخم خورده او به عقب فرستاده شد. همچنین لشکر ۱۴ امام حسین (ع) تحت فرماندهی شهید خرازی، در عملیات «والفجر هشت» به‌عنوان یکی از بهترین یگان‌های عمل‌کننده، لشکر گارد جمهوری عراق را به تسلیم وا داشت و پیروزی‌های چشمگیری را در منطقه فاو و کارخانه نمک که جزو پیچیده‌ترین مناطق جنگی بود، به دست آورد.

یکی دیگر از برگ‌های زرین کارنامه شهید خرازی عملیات غرورآفرین «کربلای سه» بود؛ این عملیات به قصد تصرف اسکله نفتی «الامیه» برای ضربه‌زدن به صدور نفت عراق و اثبات حاکمیت ایران بر خلیج فارس صورت گرفت. عملیات آبی «کربلای سه» سال ۱۳۶۵ به‌وسیله یک گردان غواص آموزش دیده و یک گردان سوار شناور تحت امر شهید خرازی، در شب و با وجود امواج سهمگین و جزر و مد شدید آب انجام شد و رزمندگان لشکر امام حسین (ع) پس از سه روز حضور در اسکله، با انهدام آن به سواحل ایران بازگشتند.

شهید خرازی در عملیات «کربلای چهار» نیز با شش گردان از نیرو‌های آموزش دیده آبی و خاکی خود، در زیر آتش شدید دشمن بعثی وارد عملیات شد و پس از تصرف جزیره «ام‌الرصاص» به‌دلیل عدم الحاق و بمباران و آتش شدید دشمن، در پایان روز دوم عملیات بنابر دستور قرارگاه به عقب بازگشت؛ اما تعدادی از افراد گردان او به شهادت رسیدند. شهید خرازی در یک سخنرانی حماسی گفته است: «ما آمدیم از اسلام دفاع کنیم؛ اگرچه همه ما شهید شویم، ما نیامدیم پیروز شویم، ما آمده‌ایم به تکلیف عمل کنیم ما همین امروز آماده‌ایم».

عملیات «کربلای پنج» آخرین عملیاتی بود که رشادت‌ها و تدابیر موفق حسین خرازی در فرماندهی‌اش را شهادت می‌دهد. وی در جلسه‌ای با حضور فرماندهان گردان‌ها و یگان‌ها، از آن‌ها بیعت گرفت که تا پای جان ایستادگی کنند و گفت: «هرکس عاشق شهادت نیست، از همین حالا در عملیات شرکت نکند؛ چراکه این، یکی از آن عملیات عاشقانه است و از حساب‌های عادی خارج است».

لشکر ۱۴ امام حسین (ع) در عملیات «کربلای پنج» توانست با عبور از خاکریزهای هلالی که در پشت نهر جاسم که از کنار اروندرود تا جنوب کانال ماهی ادامه داشت، شکست سختی به بعثی‌ها وارد آورد. عبور از این نهر بدان جهت برای رزمنگان مهم بود که علاوه بر تثبیت مواضع فتح شده، عامل سقوط یکی از دژهای شرق بصره بود که در کنار هم قرار داشتند.


شهادت

حسین خرازی پس از عملیات «کربلای پنج» برای دیدار با خانواده به اصفهان آمد؛ اما پس از چند روز دوباره به جنوب احضار شد و سرانجام در حالی که عشق به خدای متعال سراسر وجود او را فراگرفته بود، در هشتم اسفند سال ۱۳۶۵، در منطقه عملیاتی شلمچه و نهرجاسم واقع در منطقه عمومی عملیات کربلای پنج به شهادت رسید و پیکر مطهرش پس از تشییع در گلزار شهدای اصفهان به خاک سپرده شد.

چند تن اسیران عراقی که چند روز پس از عملیات «کربلای پنج» و در جریان دفع پاتک بعثی‌ها به اسارت درآمده بودند، در بازجویی‌های خود در خصوص انتشار خبر شهادت حسین خرازی گفته بودند:‌ «در جبهه ما جشن گرفته‌اند؛ زیرا به رده‌های مختلف از طریق بی‌سیم گفته‌اند که یکی از فرماندهان بزرگ ایران کشته شده است».

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پی شهادت حسین خرازی با صدور پیامی، زندگی و سرنوشت این شهید عزیز و هزاران نفس طیبه‌ای که در این وادی قدم زده‌اند را صفحه‌ درخشنده‌ای از تاریخ ملت دانستند. (بیشتر بخوانید)


وصیت‌نامه

سردار شهید «حسین خرازی» فرازی از در وصیت‌نامه خود آورده است: «از مسئولین عزیز و مردم حزب‌الهی می‌خواهم که در مقابل آن افرادی که نتوانستند از طریق عقیده، مردم را از انقلاب دور و منحرف کنند و الان در کشور دست به مبارزه دیگری از طریق اشاعه فساد و فحشا و بی‌حجابی زده‌اند، در مقابل آن‌ها ایستادگی کنید و با جدیت هر چه تمام‌تر جلوی این فساد‌ها را بگیرید.» (متن کامل وصیت‌نامه شهید حسین خرازی)


کتاب‌ها

«پروانه در چراغانی»

«پروانه در چراغانی» مشتمل بر زندگی‌نامه و روایتی از سرگذشت شهید حاج حسین خرازی فرمانده لشکر ۱۴ امام حسین (ع) اصفهان است که نویسنده آن «مرجان فولادوند» از سری کتاب‌های قصه فرماندهان، زندگی این شهید والامقام را به رشته تحریر در می‌آورد. این کتاب ۹۶ صفحه‌ای با نگارشی ادبی و توصیفی از زاوایه‌ای نو شرح حال رشادت‌ها و شجاعت‌های این سردار بزرگ را نقل می‌کند و در ۱۰ بخش شامل به جای زندگی‌نامه، تا رهایی، فرودگاه، اعزام، مُرد، دژبان، پروانه در چراغانی، مثل یک خواب، اطلسی‌ها در آفتاب، بغض ابری نوشته شده است.

عقیق

کتاب «عقیق» نوشته «نصرت‌الله محمودزاده» زندگی‌نامه داستانی به بیان زندگی و خاطرات شهید حسین خرازی فرمانده دلاور لشکر ۱۴ امام حسین (ع) می‌پردازد. در این کتاب خاطرات همرزمان و سخنرانی‌های شهید خرازی تدوین و مراحل ورود وی به جنگ و شکل‌گیری لشکر ۱۴ امام حسین (ع) و موفقیت‌هایش بازگو شده است. «موسسه سیما فیلم» با اقتباس از کتاب عقیق، زندگی‌نامه شهید خرازی را به تصویر کشیده و این کتاب در سومین دوره کتاب سال دفاع مقدس، رتبه نخست را از آن خود کرده است.

زندگی با فرمانده

«کتاب زندگی با فرمانده» تالیف «علی اکبری» است. نویسنده برای تألیف کتاب، گفت‌وگوهایی با همرزمانش شهید خرازی، از جانشین لشکر تا فرماندهان گردان و گروهان انجام داده است. این کتاب به صورت چهار رنگ با ۸۰ تصویر سیره عملی و اخلاقی و معنوی شهید خرازی را بررسی کرده است. خاطرات خواندنی و جذاب و تصاویر منحصر به فرد این کتاب، این اثر را نسبت به بقیه آثار منتشر شده از شهید خرازی متمایز می‌کند.

یادگاران ۷

«یادگاران ۷» کاری از انتشارات «روایت فتح» بنا دارد تصویرهایی از سال های جنگ را در قالب خاطره‌های بازنویسی‌شده، برای آن‌ها که آن سال‌ها را ندیده‌اند، نشان دهد. این مجموعه راهی است به سرزمینی نسبتا بکر میان تاریخ و ادبیات، میان واقعه‌ها و بازگفته‌ها که خواندن‌شان تنها یادآوری است، یادآوری این نکته که آن مردها بوده‌اند و آن واقعه‌ها رخ داده‌اند؛ نه در سال‌ها و جاهای دور، در همین نزدیکی.

نامه‌های ناشناس

«نامه‌های ناشناس» نوشته «مرثا صامتی»، بخش‌هایی از زندگی شهید «حسین خرازی» در قالب داستان با هدف آشنایی نسل جوان با آرمان‌ها، «اندیشه‌ها»، مبارزات و از خودگذشتگی‌های این شهید والامقام تدوین شده است و نگارنده در نوشتار این تاب کوشیده است تا در قالب داستان، واقعیت‌هایی از زندگی و شخصیت شهید حسین خرازی را بیان کرده و طی شش نامه، وی را به صورت کاملاً دقیق به مخاطب بشناساند. مشخصّة کتاب نیز بیان خاطراتی از «خرازی» در بخش‌های مختلف از سوی نگارنده و ذکر سخنان موعظه‌گونه و پند دهنده این شخصیت در بالا بردن ایمان معنوی اطرافیان است.

فاتحان خرمشهر ۱۴

جلد چهاردهم از مجموعه «فاتحان خرمشهر» نوشته  «مرتضی مساح» خاطرات سردار شهید «حسین خرازی» در موضوع «آزادسازی خرمشهر» بازنویسی شده و نقش او در این رخداد تاریخی، شرح داده است.

آقای مدیر

کتاب‌ «آقای مدیر» درباره سیره مدیریتی شهید حاج حسین خرازی، نوشته «محمد بلندیان» است و در آن روایت‌هایی از شهید خرازی وجود دارد که به‌طور موضوعی دسته‌بندی شده‌اند. این کتاب ۱۴۴ صفحه‌ای که سال ۱۳۹۵ با حضور مادر شهید خرازی رونمایی شد، در میان آثار پرفروش و موفق قرار دارد.

سیمای سرداران شهید اسلام (حاج حسین خرازی)

«سیمای سرداران شهید اسلام (حاج حسین خرازی)» نوشته «غلام‌حسین قراگوزلو» که در سال ۱۳۷۰ به چاپ رسیده است، در پنج بخش تنظیم شده که شامل زندگی‌نامه، وصیت‌نامه و نگاه دوستان و خانواده این شهید بزرگوار به اوست و به‌طور خلاصه شهید حسین خرازی را معرفی کرده است.

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار