گروه استانهای دفاعپرس _ «غلامرضا بنیاسدی» پیشکسوت دفاع مقدس؛ عالم بود، عاقل بود، معتدل بود. نگاه به اصلاح داشت. «آیتالله محمد امامی» را میگویم که مثل دیگر علما با پسوند زادگاهش فامیل خود را کامل میکرد؛ «کاشانی». امامی کاشانی. این تعلق به وطن را هم در آموزههای نبوی تعلیم یافته اند که «حب الوطن من الایمان؛ وطن دوستی از ایمان است.»
آیتالله که زندگیاش شرح ایمان بود، به این صفت نیز باوری آراسته داشت. قصد زندگینامه نویسی ندارم، طالبان آن با جستوجویی کوتاه به زندگی این مرد که قامت کشیده به علم و معرفت بود میرسند. من دریافت خود از او را به قلم میسپارم تا با شما به اشتراک بگذارد. او را در قیاس با برخی دیگر از خطبهخوانانِ جمعه به این تعریف میکردند که «او میداند چه میگوید شاید برخیها متوجه نشوند!» یعنی سطح ارائه او از سواد برخیها بالاتر است. این وجه ممیزه او بود از کسانی که برخی به طنز میگفتند که فلانی هم خود میفهمد چه میگوید و هم مخاطب فهم میکند. فلانی هم نه خودش میفهمد چه میگوید نه مردم! البته طنز بود، اما در خود کنایهای داشت که ضرورت مطالعه و به روزرسانی ادبیات و معلومات برای حضرت خطبا را الزامی میشمرد.
امامی کاشانی، اما به واقع خود میفهمید چه میگفت. تلاش هم میکرد که مخاطب عادی هم به قدر وسع خویش از مطالی که مطالعه کرده ارائه میکند، بهره کافی ببرد.
آیتالله خطبه خوانِ جمعه بود، اما همهاش این نبود. او همهای بود که امامت جمعه یکی از شأنهای جلوهگریاش بود. او را بیش از این باید در هیئت «تربیت انسان» صاحب نفس و صاحب سبک دانست. اما پیش از آن باید خطهای روشن از نگاه روشن و انقلابی او را خواند. او از همان اوایل دهه ۴۰، ایستادن در برابر ظلم و استبداد را به عنوان یک وظیفه برگزید.
سنگهایی که از سوی دستگاه جبار و ساواکش به سویش پرتاب میشد هم او را از پا نمیانداخت. او زبانِ بخردِ انقلاب بود. بر فراز منبر راههای متعالی را نشان میداد که توسط دستگاه، بنبست شده بود. او در کنار رجال انقلابی و حواریون امام خمینی (ره) بود که برای شکستن این بنبستها قصد قربت کرده بودند. به غربت میرفتند. کارشان به حبس و تبعید میکشید، اما از راه خود دور نمیشدند. آیتالله در همین صراطِ مستقیم بود تا فصل پیروزی.
اینجا هم نقطه پایان نگذاشت بر فعالیت و تکاپو که خود را در آغازی تازه با تکلیفی حیاتی یافت. او که عضو جامع روحانیت مبارز بود، به حکم امام خمینی (ره) به عنوان تولیت مدرسه عالی شهید مطهری منصوب شد. چنان که خود مرحوم آیتالله امامی کاشانی در رادیو میگفت، او پیشنهاد شهید مطهری برای این امر مهم و جایگاه رفیع بوده است. مدرسهای که پیشتر سپهسالار خوانده میشد و بعد اسم شهید مطهری گرفت و در نوع خود متمایز بود و در تربیت نسل خدمتگزار، سعی تمام داشت.
حضور او در شورای نگهبان قانون اساسی از سوی امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب، نشانگر شأن والای او بود.
نمایندگی در مجلس خبرگان رهبری هم جایگاهش را در نظام مردمسالاری دینی و نگاه مردم بیان میکرد. آراستگی به صفات اخلاقی و صداقت رفتاری، از او چهرهای ساخته بود که در میان سلایق مختلف سیاسی، مرضی الطرفین دانسته میشد. باری، آیتالله امامی کاشانی را باید در کلیدواژههای علم، عمل، اعتدال و مصلحت، شاخصه یابی کرد که بجمله اینها نیز متشخص بود. خدایش بیامرزد.
عالمِ متقی و خدوم
آیتالله امامی کاشانی، به رهبری حضرت آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب، باوری عمیق داشت. مذاکرات مجلس خبرگان رهبری در سال ۱۳۶۸ گواه صادق این باور است. او نیز در نگاه رهبر معظم انقلاب، جایگاهی ستوده داشت که در پیام تسلیت ایشان جلوهای نمایان دارد؛ «بسمالله الرحمن الرحیم درگذشت عالم بزرگوار مرحوم آیتالله آقای حاج شیخ محمد امامی کاشانی رحمتالله علیه را به خاندان محترم و بازماندگان و شاگردان و ارادتمندان ایشان تسلیت عرض میکنم.
این عالم متقی و خدوم در طول سالهای متمادی، چه پیش از پیروزی انقلاب در مجموعه روحانیت مبارز و چه پس از آن در جایگاههای حساس مانند شورای نگهبان، مجلس خبرگان، امامت جمعه تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، مدرسه شهید مطهری منشأ خدمت به کشور و نظام جمهوری اسلامی بودهاند و امید است این همه در نامه حسنات ایشان مقبول درگاه الهی باشد. خداوند رحمت و مغفرت خود را شامل حال آن مرحوم فرماید.»
انتهای پیام/