به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، دستور جمعه گذشته جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا به ارتش این کشور مبنی بر ایجاد بندری موقت در سواحل غزه و مرتبط با آبراهی از قبرس به طول بیش از ۳۸۰ کیلومتر برای رساندن کمک به نوار، تردیدهای بسیاری برانگیخت، زیرا ارتش آمریکا شریک مستقیم رژیم صهیونیستی در تجاوز به مردم نوار غزه است.
نزدیک به ۲ هزار سرباز آمریکایی در کنار ارتش رژیم اشغالگر صهیونیستی میجنگند و این رقم علاوه بر مستشاران نظامی آمریکایی است که از آغاز تجاوز به غزه در هفتم اکتبر ۲۰۲۳ میلادی با ارتش اشغالگر صهیونیستی همکاری میکنند.
علاوه بر این، آمریکا پل هوایی بزرگی در غرب آسیا راه اندازی کرده بود که از این مسیر صدها هزار موشک در اختیار رژیم صهیونیستی قرار میداد و هر روز بر سر مردم غزه ازجمله کودکان، زنان و سالمندان پرتاب میشد. این یعنی آمریکا در تجاوزات وحشیانه به نوار غزه که به وسیله ماشین جنگی بزدل صهیونیستی انجام میشود، به شدت نقش دارد.
زمانی که بایدن اعلام کرد، به ارتش (شریک رژیم متجاوز صهیونیستی) دستور داده است اسکله دریایی در سواحل غزه برای دریافت کمکهای انسانی از قبرس ایجاد کند و یک هزار سرباز وظیفه نظارت بر غزه را برعهده بگیرند، میشد به کنه نقشه دولت آمریکا پی برد. این اسکله در هماهنگی کامل امنیتی با ارتش صهیونیستی (که نوار غزه را اشغال کرده است) قرار دارد و مؤید سوء نیت دولت بایدن است، به ویژه اینک انگلیس (یکی از حامیان اصلی تجاوز به غزه) فوری اعلام کرد از مشارکت در ایجاد اسکله حمایت میکند.
امارات نیز که مواضع مبهمی دارد، مشارکتش را در کریدور دریایی و ساخت بندر موقت اعلام کرد تا شبهات سیاسی بر سر اهداف شوم ایجاد کریدور و بندر موقت افزایش یابد. به نظر میآید هدف بایدن در نوار غزه تحمیل اداره نظامی حکومت بر این منطقه به وسیله ائتلاف آمریکایی-صهیونیستی با پوشش «حفاظت از انتقال کمکهای بشردوستانه» است.
این ائتلاف سپس بر بازگشت آوارگان به شمال و مرکز نظارت خواهد کرد که به بازسازی خواهد انجامید، به این معنی که مدیریت ائتلاف برای دورهای چندین ساله ادامه خواهد یافت تا نفوذ صهیونیستها در ذهن فلسطینیان تکمیل شود و بتوانند آنها را با خود همراه کنند.
ساخت بندر دریایی برای کریدور بشردوستانه برنامه ریزی شده نشان دهنده هدف گذاری آمریکا برای شکاف در امنیت ملی فلسطین است. فلسطین زیر نظر دستگاههای امنیتی رژیم صهیونیستی و آمریکا خواهد بود؛ علاوه بر این، زمینه استفاده از این اسکله به عنوان کریدوری برای خروج موارد بشردوستانه و درمانی از مسیر جزیره قبرس به سایر کشورها باز میشود. نیاز بشردوستانه تحمیل شده با جنگ ویرانگر و بر جای ماندن صدها هزار مجروح و نیازمند در حالی است که گذرگاه مرزی رفح قادر به پذیرش فلسطینیان نیست.
علاوه بر این، با توقف تهاجم مخرب صهیونیستها و انتقال آن به مرحله جدیدی از اشغالگری ممکن است زمینه استفاده از بندر موقت به عنوان راهی برای تکمیل فرایند بازسازی فراهم شود. «مهاجرت موقت بشردوستانه» عنوانی است که میتوان به مرحله پس از جنگ داد و نشانههای سیاسی آشکاری از حضور اشغالگران مشترک و بهره برداری از کریدور دریایی و اسکله در سواحل غزه است.
شاید مایکل فخری، گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در امور حق غذا یکی از شجاعترین مقامهای این سازمان بود که تصمیم آمریکا را محکوم و پیشنهاد بایدن را بدخواهانه تلقی کرد؛ آن هم در حالی که آمریکا بمب، مهمات و پول به رژیم صهیونیستی میدهد. وی در ژنو گفت: برای نخستین بار میشنوم کسی میگوید باید از اسکله استفاده کنیم، هیچکس ساخت اسکله را درخواست نکرده است، نه مردم فلسطین و نه مجامع بشردوستانه.
وزارت امور خارجه فلسطین در بیانیهای اعلام کرد، تمرکز رژیم صهیونیستی بر اعطای مجوز به خطوط دریایی آزاد و جلوگیری از عبور کمکهای زمینی از گذرگاهها با هدف اجرای طرح رژیم اشغالگر صهیونیستی برای تداوم اشغالگری، جداسازی کرانه باختری و نوار غزه است تا مردم فلسطین را آواره کنند. کریدور آمریکا خطراتی دربر دارد و توزیع جمعیتی نوار غزه را با توجه به کشتار، گرسنگی و قطع خطوط حیاتی نوار غزه هدف قرار میدهد.
با وجود ظاهر تصمیم آمریکا که جنبه انسانی دارد، ماهیت آن حاکی از اهدافی است که خطراتی دربر میگیرد و میتواند آرمان فلسطین را تهدید کند. در حالی که گفتمان آمریکاییها برای توقف تجاوز علیه نوار غزه دوگانه است، ظاهراً دولت آمریکا درخواست توقف تجاوزات دارد، اما هیچ فشاری به اشغالگران وارد نمیکند که این موضوع باعث میشود متوجه شویم اقدام دولت آمریکا برای ایجاد بندر دریایی در سواحل غزه با هدف ادعایی ارائه کمکهای غذایی میتواند پوشش برای اغراض دیگر کاخ سفید باشد.
معتقدم هدف از ایجاد بندر موقت دور کردن مصر از نوار غزه و پایان دادن به نقش آن در بحران فلسطین است و اینکه راحتتر بتواند مردم غزه را به سمت شبه جزیره سینا آواره کند.
واضح است رژیم صهیونیستی پیش از آغاز جنایتهای خود چراغ سبز آمریکایی-اروپایی دریافت کرده بود؛ به ویژه از انگلیس و فرانسه که کانال سوئز را ساختند و در سال ۱۸۶۹ میلادی افتتاح کردند. جمال عبدالناصر در سال ۱۹۵۶ میلادی آن را ملی کرد و اکنون زمان انتقام از وی فرا رسیده و معلوم است رژیم صهیونیستی نماینده و پایگاه پیشرفته امپریالیسم جهانی است که از آن برای اجرای جاه طلبیهای خود در منطقه استفاده میکند.
این یعنی تلاش رژیم صهیونیستی برای اجرای پروژه «کانال بن گوریون» با وجود کانال سوئز ادامه دارد که یکی از آنها منافع اقتصادی است و پیش بینی میشود کانال یادشده با سالانه کمتر از ۶ میلیارد دلار درآمد جایگزین کانال سوئزی شود که درآمدزایی اش به حدود ۴ میلیارد دلار در سال کاهش خواهد یافت. از نظر راهبردی کانال بن گوریون کنترل رژیم صهیونیستی را بر مهمترین خطوط کشتیرانی جهان تضمین میکند و بنادر آن به رابط میان آسیا و اروپا تبدیل میشوند.
جلوگیری از اجرای این طرح مستلزم موضع قاطع مقامهای مصری درقبال تجاوز و استفاده از کارتهای فشاری است که برای بازدارندگی ماشین جنگی صهیونیستها و فشار بر دولت آمریکا با هدف توقف حمایت از پروژه صهیونیستی در اختیار دارند.
شاید مواضع مردد مقامهای مصری باعث میشود برخی افراد چندان روی امکان ایفای نقشی که مقامهای مصری برای دفاع از امنیت ملی خود احساس میکنند، شرط نبندند؛ اما مانع از آن نمیشود از آنها بخواهیم مأموریت لازم را نسبت به مردم مصر و نهادهای ملی کشور انجام دهند. از آنها میخواهیم رهبری سیاسی را برای اتخاذ مواضع روشنتر و مصمم در مقابله با پروژه صهیونیستی- آمریکایی زیر فشار قرار دهند.
منبع: راهبرد معاصر
انتهای پیام/ ۱۳۴