به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، نویسنده و قصهگوی بچهها که متولد ۲۷ اسفندماه ۱۳۰۰ است، همه عمرش را وقف قصه گفتن کرد. در زندگی خود کامی نیافت، ثروتی نیندوخت و منفعتی نخواست. تنهای تنها، در یک اتاق کوچک تنگ سراسر پوشیده از کتاب زندگی کرد، اما این بخت را داشت که در زمان زنده بودنش ببیند که قصههای خوب برای بچههای خوبش به چه قلهای از شهرت و قبول همگانی رسید.
از بنایی و جوراب بافی تا سرنوشتی که با «کتاب» متحول شد
آذر یزدی در سال ۱۳۰۰ در محله خرمشاه در یزد زاده شد. از هشت سالگی همراه پدرش در زمین رعیتی کار کرد. روزگار کودکی را در سختی و فقر سپری کرد، اصلاً مدرسه نرفت، تا جایی که در ۵۰ سالگی برای نخستین بار، کلاس درس را میبیند، نمیتواند جلوی گریه خود را بگیرد، الفبا را از پدر یاد گرفته بود و با کتاب مانوس بود. پدرش معتقد بود، مدرسه آدم را فاسد میکند و میگفت به فکر آخرت باشید.
آرزوی مدرسه رفتن و بچهها را با کیف و لباس مدرسه دیدن همیشه برای مهدی باقی مانده بود، نان، پنیر، پیاز و سرکه غذای روزگار کودکی خانواده بود و هیچ وقت پولی در خانه نداشتند. خیلی از چیزهای مورد نیازشان را میکاشتند، لذا مادر اصرار داشت مهدی به کاری مشغول شود، تا مزدی دریافت کند.
بعد از مدتی با پدرش در یک جوراب بافی مشغول کار شد و بعد با کار در یک کتابفروشی وارد دنیای جدید که همدم تمام تنهایی او بود، وارد شد. وقتی با کتاب آشنا شد، فهمید دنیا از روستای خرمشاه هم بزرگتر است، آن روزها محمدعلی اسلامی ندوشن نویسنده معروف یزدی در سال چهارم دبیرستان ایرانشهر درس میخواند و از این کتابفروشی کتاب میخرید.
پس از آنکه صاحب کارگاه جوراببافی تصمیم به تأسیس دومین کتابفروشی شهر یزد گرفت، او را از میان شاگردان کارگاه به کتابفروشی منتقل کرد. آذریزدی میدید، دیگران دکتر و استاد میشوند، متوجه شد راه دیگری ندارد جز اینکه با کتاب خودش را بسازد. کار در کتابفروشی زمینه آشنایی او با اهالی شعر و ادب را فراهم کرد و پس از مدتی به تهران نقل مکان کرد و در خیابان ناصرخسرو مشغول بهکار شد. در سال ۱۳۳۵ و در سن ۳۵ سالگی، به فکر سادهنویسی قصه آنطور که مناسب کودکان باشد افتاد. این ایده، زمینهساز خلق جلد اول کتاب «قصههای خوب برای بچههای خوب» شد.
وقتی که «قصههای خوب برای بچههای خوب» متولد شد
در خاطرات خود میگوید نخستین جلد کتاب «قصههای خوب برای بچههای خوب» توسط ناشرانی پس زده شد، حتی آن را به کتابخانه ابن سینا در چهارراه مخبرالدوله برد، اما آنها هم پس از مدتی آن را رد کردند. وی تصمیم گرفت تا آخرین تلاشهایش را بکند و کتاب را نزد انتشارات امیرکبیر ببرد تا شاید آنجا مورد قبول واقع شود.
او در این خصوص گفته بود: «پس از قبول نکردن کتاب، گریهکنان آن را پیش آقای جعفری، مدیر انتشارات امیرکبیر بردم. ایشان حاضر شد، آن را چاپ کند.» از آن پس بود که آذر یزدی به نگارش دوباره داستانهای کهن ایرانی با قلمی روان و ساده برای کودکان پرداخت و حاصل آن در قالب مجموعه کتابهای «قصههای خوب برای بچههای خوب» به چاپ رسید. او برای «قصههای خوب برای بچههای خوب» در ۱۳۴۲ خورشیدی، برنده جایزه یونسکو شد.
آذریزدی؛ پلی از حکمت و ادب گذشته به امروز
آذریزدی یکی از پیشگامان و برجستهترین نویسندگانی است که با بازنویسی متون کهن برای کودکان و نوجوانان در فاصله سالهای ۱۳۳۶ تا ۱۳۶۹ خورشیدی آثار ماندگاری را به یادگار گذاشت. برای نمونه وی در مجموعه هشت جلدی قصههای خوب برای بچههای خوب، برخی آثار کهن همچون «کلیله و دمنه، مرزبان نامه» و مثنوی مولوی را بازنویسی کرده است.
استاد زنده یاد دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن نویسنده و منتقد برجسته معاصر معتقد است که چند نسل جدید با قصههایی که آذریزدی از میان کتابهای قدیمی بیرون آورد، زندگی کردند. در واقع، بازنویسی آذریزدی از قصههایی که از متون کهن استخراج میکرد، برای نسلهای جدید ما بسیار آموزنده و اثربخش بود. کاری که آذریزدی در این سالها انجام داد، کاری بسیار مفید بود که کمتر شخصی به این موضوع پرداخت و او جزو نخستین افرادی است که به بازنویسی متون کهن برای کودکان توجه کرد.
همچنین، مصطفی رحماندوست شاعر و داستان نویس حوزه کودک و نوجوان بر این باور است که آذریزدی در دوران خود بازنویسی متون کهن را آغاز کرد. وی شاید در زمان معاصر، جزو نخستین افرادی بود که به بازنویسی قصههای کهن پرداخت. از این رو قصههای خوب برای بچههای خوب با هدف مشخص و نثر خوب بازنویسی شده و خواننده میتواند آن را به راحتی بخواند. کمترین کمک آذریزدی به بچهها این بود که در دورهای که همه فکر میکردند، متون کهن غیرقابل دستیابی است، آنها را عمومی کرد.
آذریزدی با سبک ویژه خود در نویسندگی توانست، آثاری ماندگار خلق کند. همگان به این موضوع واقفند که سبک به عنوان یکی از عناصر داستان از دیگر عناصر داستانی تاثیر میپذیرد و بر آن تاثیر میگذارد. سادگی، پرهیز از خودنمایی و تسلط بر جوهر نویسندگی از مهمترین ویژگیهای سبک این نویسنده به شمار میرود. زمینههای اخلاقی و تربیتی، بیشترین رویکرد و درونمایه آثار آذریزدی را شکل داده است. آذریزدی با بازنویسیهای خود از قصههای عرفانی تصویری متفاوت به وجود آورده و توانست آفرینش تازهای را در این زمینه رقم بزند.
میراث پیرمردی که همه زندگیاش قصه بود
بزرگترین لذت زندگی آذریزدی، خواندن کتاب بود و میگفت، ترسم از این است، عمرم به پایان برسد و حسرت کتابهای نخوانده را با خود به همراه داشته باشم. میگفت: «سرم را که توی کتاب میکنم، مثل یک آدم مست، دنیا روی سرم خراب میشود. این تنها لذتی است که میشناسم.»
آثار مهدی آذر یزدی به نظم و نثر افزون بر ۳۰ اثر میرسد که شامل قصههای خوب برای بچههای خوب، قصههای کلیله و دمنه، قصههای مرزبان نامه، سندبادنامه و قابوسنامه، قصههای مثنوی مولوی، قصههای قرآن، قصههای شیخ عطار، قصههای گلستان و ملستان و قصههای چهارده معصوم است.
قصههای تازه از کتابهای کهن، خیر و شر، حق و ناحق، ده حکایت، بچه آدم، پنج افسانه، مرد و نامرد، قصهها و مثلها، هشت بهشت، گربه ناقلا، شعر قند و عسل، مثنوی بچه خوب، خاله گوهر، فالگیر، مکتبخانه، قصههای ساده، گربه تنبل و چهل حدیث از دیگر کتابهای اوست.
آذر یزدی در سن ۳۵ سالگی به فکر نوشتن کتاب برای کودکان افتاد؛ در صورتی که تا ۱۸ سالگی سواد خواندن و نوشتن او کامل نبود و با این وجود آثار بسیار زیادی از وی برجا ماند که هیچ وقت کهنه نمیشود.
آذریزدی ۱۸ تیرماه سال ۸۸ در ۸۸ سالگی در بیمارستان آتیه تهران درگذشت و ۲۱ تیرماه پس از تشییع از مسجد حظیره یزد در حسینیه خرمشاه در نزدیکی محل زندگیاش به خاک سپرده شد.
منبع: حیات
انتهای پیام/ ۱۳۴