به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، شب عملیات سیدالشهدا بود. تمام نیروها منتظر اعلام رمز شروع عملیات بودند که خبر رسید لشکر ۱۰ زرهی عراق هم به لشکر مکانیزه مستقر در منطقه پیوسته است. این افزایش ناگهان به نیروی دشمن، کفه ترازو را از نظر تعداد و تجهیزات به نفع عراق سنگین کرد.
عباس نوری مقدم که در این عملیات دست خود را در منطقه جا گذاشته است، میگوید: آن شب من را به یاد شنیدههایم درباره شب عاشورا میاندازد. بعد از مشورت فرمانده گردانها و تصمیم بر اینکه در هر صورت عملیات باید انجام شود همه میدانستیم که احتمال برگشت از عملیات بسیار کم است.
از آنجا که فرمانده دوست نداشت کسی از روی اجبار در این عملیات پرخطر شرکت کند. دستور داد چراغهای مقر خاموش شود. فرمانده رزمندگان را جمع کرد و به آنها گفت: هیچ اجباری برای شرکت در عملیات نیست. هر کس دوست دارد میتواند با اتوبوسی که دم مقر است برگردد.
با شنیدن حرف فرمانده حال بچهها دگرگون شد و اگر اندک ترسی هم وجود داشت به فراموشی سپرده و انگیزه نیروها چندین برابر شد. شاید آن دلاورمردان با این سخنان فرمانده خود را در شب عاشورا تجسم کرده بودند.
ختم کلام اینکه آن تعداد کم رزمنده در برابر ۲ لشکر زرهی و مکانیزهی دشمن چنان با رشادت جنگیدند که نه تنها مانع پیشروی آنان شدند بلکه چند کیلومتری هم به عقب رانده شدند و مانع پایمال شدن خونهای ریخته شده در عملیات فتح المبین شدند.
انتهای پیام/ 112