گروه استانهای دفاعپرس - «محمدهادی صحرایی» فعال رسانهای کرمانشاه؛ شش ماه از عملیات موفق طوفان الاقصای حماس میگذرد. عملیاتی که توسط جوانان محروم، مستضعف، در تحریم، ولی با ایمان و شجاع و جسور و باهوش، طراحی و اجرا و تاکنون مدیریت شده است. عملیاتی که توانست با سه عامل طراحی بینظیر، اجرای دقیق و مدیریت میدانی پس از عملیات؛ به یکی از افتخارات بینظیر جبهه مقاومت در فلسطین، و الگویی ابدی برای سایر جوانانِ جهان جویای آزادی تبدیل شود. تحلیل این عملیات اگرچه نیاز به فرصت و وسعتی بیش از روزنامه دارد، ولی یادآوری این نکته کافی است که با اطلاع از محدودیتهای بینظیر جوانان حماسی و چگونگی انجام عملیات و دستاوردهای بینظیر این عملیات، طوفان الاقصی بیشتر به معجزهای شبیه کشتن جالوت توسط داوود میماند.
تصویر نمرود، فرمانده اسرائیلی اسیر شده با لباس زیر، و سربازانی که از درونتانک بیرون کشیده و چهاردست و پا روی زمین کشیده میشدند و خبر اسارت دهها نظامی اسرائیلی و... اولین پتکهای رسانهها بود که بر هفتاد و پنج سال تبختر و تفرعن اسرائیل کوبیده شد و مجسمه شکست ناپذیری آن را ترکاند و سران اسرائیل را با سؤال بیجوابِ «آن همه ادعا کجا رفت؟» به کنج میدان کشاند؛ و پیروزی حماس و شکست اسرائیل تنها در اینجا نماند. آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان هم به همراه قارونهای نفهم عربی و برخی سران مزوّر و منافق کشورهای همسایه، به کمک اسرائیل آمدند و بیش از ۱۸۰ روز است که نتوانستهاند «هیچ پیروزی» در ۳۶۵ کیلومتر مربع غزه کسب کنند یا حتی یکی از اسیرانشان را نجات دهند یا مقاومت مردم غزه را بشکنند و... اینها اگر پیروزی جبهه مقاومت و شکست جبهه استکبار نیست، پس چیست؟
درست است که ذلت را با مثال لوس و بیمعنی «تلفن پاناسونیک، روی میز رئیسجمهور آمریکاست» توجیه میکنند، ولی آمریکا ژاپن را با دو بمب اتمی تسلیم و خلع سلاح و مستعمره خود کرد، ولی امروز، شیاطین حامی اسرائیل، با چهار برابر آن بمبهای اتم و برای هر ۳۳ غزهای، یک تن بمب هم نتوانستند مردم مظلوم غزه را تسلیم کنند. این اگر پیروزی جبهه مقاومت و شکست جبهه شیطان نیست پس چیست؟ خسارت بیسابقه صدها میلیارد دلاری اسرائیل در زمینه مالی و زیرساختی و شهری و... و از هم پاشیدن ساختار گردشگری و سرمایهگذاری و... و کمکهای آشکار و پنهان مالی و نظامی و فروش نفت و... سران رذل همکار اسرائیل و... و مدیریت جنگ توسط فرماندهان نظامی آمریکا و سربازان و تجهیزات کشورهای مستکبر اگر نشانه نابودی اسرائیل در برابر جوانان حماس نیست، پس چیست؟
حقیقت است که وقتی ارتش اسرائیل به جای جنگ با جوانان حماس و آزاد کردن اسیران خود، در خانههای رهاشده غزه دنبال کمد لباس میگردند و زنان و کودکان و نوزادان را میکشند و بر آن اصرار میکنند، نشانه ذلت و ابتذال و هرزگی و نشانه سقوط است؛ و وقتی امپراتوری رسانه صهیون از افسانه پهلوانی «سامسون و دلیله» به سربازان اسرائیلی میرسد که با لباس زیر زنانه عکس میگیرند یعنی در جبهه اسرائیل، نه جوانمردی هست و نه مردی برای جنگیدن. وقتی او و حامیانش در این شش ماه نتوانستند از پسِ جوانان حماسی و «جیل الحاجزی» برآیند، حمله به کنسولگری ایران، نشان از توسل آنها به سیاست «مُردن باشکوه، به دست قهرمان» به جای «نفله شدن توسط جوانان محروم غزه» دارد.
واقعیت است که آنها ناکام و نگران؛ خود را به آب و آتش میزنند تا ایران را به جنگ مستقیم بکشانند چراکه به خوبی میدانند با توجه به متلاشی شدن ساختارهای اقتصادی، گردشگری، پرستیژخارجی، امنیت داخلی، نظامی و پاک شدن بزک چهره خونخوار صهیونیزم، و بیآبرو شدن پشتیبانانش؛ هلاکت «سگ پُف کرده» اسرائیل، به دست ایران برای آنها «مرگ باشکوه» است و مُردن به دست حماسیها، استعمارگران را تا ابد بیآبرو و مضحکه تاریخ میکند و این شکست مفتضحانه، دومینویی است که از لباس نمرود اسرائیلی به دشداشههای شُل قارونهای بیغیرت و بیصفت خواهد رسید.
شایسته است به جای نقدهای احساسی رسانه داران و تعیین تکلیفهای عاطفی برای مردان شجاع جنگی و سیاسی، سران کشور با هوشیاری و دقت و ظرافت، هزینه مرگ اسرائیل و تقلاهای مذبوحانه و در حال جان کندنش را تا میتوانند کاهش داده و اقدامات تلافی جویانه و ریشهای و بنیانکن را در دستور کار قرار دهند. انتقام پشیمانکنندهای که سران غاصب را به غلط کردن بیندازد. هرچند که امروزه برای جهانیان، آشکار شده که ارزش نتانیاهو و سایر سران کودک خوار اسرائیل در حدود همان گوساله سرخ مویی است که قصد قربانی کردنش را دارند و حیف آن زبان بسته. آنها هزاران سال است ظلم و ستم و سیاهی و تباهی را به بهانه افسانههایی مرتکب شدند و امروزه به محاکمه و مجازاتشان نزدیک شدهاند.
نکته مهم دیگر که نباید از آن غافل شد، غفلت از شبکه نفوذی اقتصاد کشور است که اقتصاد را گروگان احقاق حق مردم کردهاند. گروهک خبیثی که همیشه در بزنگاهها تیغ انتقام را به ترس از اقتصاد، آغشته و همراستای با دشمنان خارجی عمل میکند. چه کسی نمیداند حمله به ساختمان کنسولی ایران و حباب سازی اقتصادی و جنایت در راسک و چابهار، کارِ تیمی اسرائیلیونی است که هدفشان کسب «پیروزی در جنگهای کوچک» با نقشه «ترور و ترساندن از عواقب اقتصادی انتقام» است؟ و مبارزه جدی، بیامان و بیرحمانه با این تیم خبیث، تنها راه برون رفت از مشکلات امنیتی و اقتصادی کشور است و نابودی اسرائیل، مقدمه موفقیتها و پیروزیهای ما در زمینه اقتصاد و حتی در فرهنگ است.
نکته مهم دیگر این است که به واقع نمیتوان متناظر سرداران شهیدمان را در جبهه بزدل و رمیده دشمن یافت، ولی میتوان با فعال کردن هر زمینهای که میتواند به تقویت جبهه مقاومت و کمک به مردم مظلوم و مقتدر و قحطی زده فلسطین کمک کند و نیز بررسی چگونگی ناامن شدن سفارتخانهها و کنسولگریهای رژیم صهیونی در سایر کشورها، و تقویت شبکه مستشاری در جبهه مقاومت، نفس شیطانِ اورشلیم را گرفت. طوفان الاقصی نشان داد که نقاط آسیب پذیر جبهه استکبار جهانی کجاهاست و چگونه میتوان این جبهه پهن و دراز را در یک نقطه متمرکز کرد و فرسوده نمود. شکست میدانی و درماندگی نظامی رژیم صهیونی دلیل روی آوردن به جنگهای نامتعارف، خشن و انغماسی برای مغلوبه کردن میدان است و به گونهای از چنگ زدن غریق، به گیاه و علف برای زنده ماندن میماند.
اسرائیل در افکار عمومی جهان شکست خورده و جنایاتش، حتی افسانهای که خودشان از هیتلر و هولوکاست ساختهاند را هم زیر سؤال برده و به اقدامات نازیسم حقانیت داده است. جلال آل احمد در کتاب سفر به ولایت عزرائیل درست میگوید که «صهیونیزم، خطرناک و پشت سکه نازیسم و فاشیسم است.» تمدن صهیونیِ غربی چگونه میتواند در چشم بشر نگاه کند وقتی تمام ابزارهایی که به نام حقوق بشر و زن و کودک و برای تأمین غذا و دارو و بهداشت ساخته، اَخته و عقیم و صهیونی از آب درآمده است؟ آن تمدنی که با قهرمانسازی هالیوودی و تخیل والت دیزنی و احلام بشردوستانه، افکار جهان را عطشناک و محتلم کرده بود، کارنامهاش در مقابل چشم جهان است و هرگز قابل دفاع نیست.
میتوان سیاهی تاریخ و به ویژه قرون وسطی و جنگ صلیبی را در عملکرد شش ماهه «جنگ شیاطین علیه غزه» دید و آنچه باورناپذیر بود را باور کرد. فاصله شعار تا عمل و تبلیغ تا تجربه لیبرال دموکراسی غرب و افول تمدنی که بر شعار و فریب بنا نهاده شده بود را میشود دید و صدای خرد شدن استخوان خداستیزان شرق را این بار و پس از اسرائیل، در غرب جهان شنید و به فضل الهی دور و دیر نیست که نمازمان را در مسجدالأقصی بخوانیم و خاطرهای خوش از مرگ صهیون، مثل از بین رفتن ویروس کرونا را تکرار کرد.
در این روزهای آخر ماه رمضان که دلها رقیق و اشکها بیاختیار و دستها به آسمان رسیده، شنیدن خبر شهادت مظلومانه سرداران خوشبخت ما در سوریه بهانه خوبی برای بیتابی است. خوش به حال آنان که در روز رستگاری مولا، رستگار شدند و رستند. آنها هم در زندگی و هم با شهادتشان دشمن را شکست داده و بیآبرو کردند. راه همان بود که رفتند و رمز بقا همان است که یافتند. راهپیمایی حیرت آور روز قدس امسال نشان داد که مسأله فلسطین، از مسأله اول جهان اسلام گذر کرده و مسأله اول بشریت شده است. از خدای محمد و مهدی میخواهیم که این آخرین روز قدس دوران غیبت باشد و جشن پیروزی را به زودی در مراسم تغییر نام اورشلیم به اصلش که دارالسلام است برگزار کنیم و روزی که امام خامنهای مقتدر گفت، نزدیک است. إنشاءالله.
انتهای پیام/