«احمد ایرانینسب» شاعر آئینی مازندرانی در گفتوگو با خبرنگار دفاعپرس در مازندران با بیان اینکه شعر خوانده شده در محضر رهبر معظم انقلاب اسلامی در نماز عید سعید فطر توسط تیم سه نفره از مازندران و قم؛ «احمد ایرانی نسب» از ساری، «بردیا محمدی» از آمل، «یوسف رحیمی» از قم سروده شده است، اظهار داشت: این شعر توسط «محمدرضا بذری» مداح مازندرانی خوانده شد.
وی در توضیح چگونگی سرایش و انتخاب شاعران و مداح افزود: دو روز قبل از عید فطر مداح نماز عید فطر محضر رهبر معظم انقلاب اسلامی مشخص شد و این توفیق نصیب مداح با اخلاص اهل بیت «محمدرضا بذری» از مازندران شد.
ایرانی نسب با بیان اینکه با همفکری مسائل روز کشور و جهان و مضامین مورد اشاره مدنظر قرار گرفت، ادامه داد: طی دو روز بیش از ۱۳۰ بیت شعر سروده شد، و از این بین با نقد و بررسی همه جانبه ۶۶ بیت مورد تایید نهایی قرار گرفت.
این شاعر مازندرانی گفت: مسائلی پیرامون ماه رمضان؛ فیوضات این ماه از دعا و ترک معصیت و فرصت بندگی... نماز عید، نماز عید در قدس، عملیات طوفان الاقصی، غزه و مظلومیت بیپایانش، ظلم اسرائیل و آمریکا، شهید زاهدی و شهید رحیمی، سال تولید و مشارکت مردم، روزه اولیها، افطاریهای ساده مردم، وحدت و همدلی و امام زمان (عج) از موضوعاتی بود که در شعر لحاظ شد.
در ادامه شعر مورد نظر را میخوانیم.
آسمان صحنۀ نورانی تابیدن شد
ماه نو پرده برانداخت، جهان روشن شد
عطر عید از نفس سبز گلستان آمد
فصل مهمانی عشاق به پایان آمد
چه سحرهای خوشی بود که بیدار گذشت
چه سحرهای خوشی بود که با یار گذشت
با دعا ساحت اندیشه پُر از باور شد
افتتاحی که به فتح دل ما منجر شد
سی شب از زمزمۀ عشق، مرتب گفتیم
بِکَ یا رب بِکَ یا رب بِکَ یا رب گفتیم
یا رحیم! از در رحمت چه محبتها کرد
یا عظیم! از عظمت اشک مرا دریا کرد
روح ما با پَرِ ادعیه به افلاک پرید
بال در بالِ ابوحمزه به معراج رسید
آه! آشفتهام... اَبْکی لِخُروُجِ نَفْسی
بارها گفتهام... اَبْکی لِخُروُجِ نَفْسی
پای عُصیان مرا در دل بُنبست بکش
وَاَعْوذُ بِکَ مِمّا... به سرم دست بکش
درد بودم که به درمان بدلم کرد خدا
هارِبٌ مِنْکَ إِلَیْکَ... بغلم کرد خدا
لفظِ یکتاییاش از خویش جدا کرد مرا
یا مجیر از قَفَسِ نفس رها کرد مرا
دل من با بِعَلیًّ به شعف میآمد
زیر قرآن خدا عطر نجف میآمد
نام ما را دم ایوان طلایش خواندند
چارده نور به آئینۀ ما تاباندند
کشور ما حرم و کوچه به کوچه صحن است
سفرۀ سادۀ افطاری مردم پهن است
همگی ریزهخور سفرۀ مولا هستیم
و دخیل کرم چادر زهرا هستیم
نوجوانان وطن در پی طاعت هستند
با خداوند به دنبال رفاقت هستند
روزهدارند در این ماهِ خدا، اولیاند
نسل در نسل همه عاشق مولا علیاند
نَفَس اهل دعا در دل شب میپیچید
صوت قرآن خدا در دل شب میپیچید
روح قرآن به تن خستۀ ما جان میداد
به دل اهل یقین باز هم ایمان میداد
باغ ما از گُل نورانی ایمان پُر شد
اشک ما در صدف مُصحفِ قرآن دُر شد
ای خدا! غیر تو را از دل خود میرانیم
صبح عید است و همه ذکر تو را میخوانیم
به بیابان بچشان طعم خوش باران را
یا الهی! برسان منجی مظلومان را
کیست مظلومتر از اهل فلسطین امروز
نیست، چون غربتشان، غصه و داغی جانسوز
تا قیامت همه بر عهد نخستین هستیم
و قسم بر شهدا، یاد فلسطین هستیم
آه از غزه و آن غربت بیپایانش
کودکان، مرد شده یک شبه در میدانش
کوچه کوچه همۀ شهر پر از فریاد است
هر کجا مینگری جسم شهید افتادهست
آهای امت اسلام، برادرهایت...
آسمان سرخ شد از خون کبوترهایت
تو که مظلومترین مسئلۀ دنیایی
ای فلسطین نکند فکر کنی تنهایی!
قسمت این است که بیدار کنی دنیا را
بشکنی هیبت پوشالی آمریکا را
رمز پیروزی ما یکدلی و وحدت ماست
فاتح قطعی این جنگ فقط امت ماست
میشود شاهد بیداری دنیا باشیم
عید بعدی همه در مسجدالاقصی باشیم
نسل در نسل که همسایۀ طوفان هستیم
همگی منتقم خون شهیدان هستیم
مَرزَم عشق است که با اهل یقین هموطنم
راهپیمایی قدس است گواه سخنم
این شب تار - به خون شهدا - میگذرد
راه قدس از سفر کرببلا میگذرد
نوبت ضربۀ خیبرشکنِ سجّیل است
ذکر طوفانی ما مرگ بر اسرائیل است
خشم آیینه کجا، بُزدلی سنگ کجا؟
قومِ کودککُش ترسو! تو کجا، جنگ کجا؟
اهل اسلام که از خشم همه لبریزند
تیغهای یمنی خون تو را میریزند
در دل مسجدالاقصی که علم میکوبیم
روی پیشانی تو مُهر عدم میکوبیم
مژده، ای بیت مقدس! که سحر نزدیک است
خون پاک شهدایت به ثمر نزدیک است
از شهیدان سفرکرده سخنها باقیست
شرح دلسوختگان است، تب مشتاقیست
شک ندارم که شهیدان پسر فاطمهاند
و قیامت همگی دور و بر فاطمهاند
راه سردار شدن چیست؟ به بیسر شدن است
وَ معطر شدن لاله به پرپر شدن است
خون او تا به ابد مرثیۀ غیرت ماست
به خداوند قسم ضامن امنیت ماست
او شهید است، شهیدان وطن زندهترند
و شهیدان وطن از همه پایندهترند
در بزنگاه دلش را به دل طوفان داد
شک ندارم که در آغوش امامش جان داد
«زاهدی» بود که شد جلوۀ حقخواهی قدس
آن سفرکرده ز خود آن که شده راهی قدس
همدل و همنفسِ کاظمی و خرّازی
رفت آنگونه که شد دوست هم از او راضی
بیگمان اجر چهل سال رشادت این بود
در دعای شب قدرش، اثر آمین بود
چه دعایی که اجابت شد و شد راز سفر
مژدۀ صبح شهادت شد و آغاز سفر
در دل معرکه یک لحظه هم از پا ننشست
وقت هنگامه به تحلیل و تماشا ننشست
باید اینگونه به میدانِ عمل رو کردن
ترک غوغا و جدل، ترک هیاهو کردن
نام این مملکت ایرانِ حسین بن علیست
ملتی که همه دم گوش به فرمان، ولی ست
مردمی اهل بصیرت، همگی اهل حضور
مرد میدان عمل، همقدم راه ظهور
دلشان صاف و زلال است، پر از امّید است
همدلی راه شکوفا شدن تولید است
همدلی رمز سرافرازی ایرانیهاست
صبح فردای وطن صبح گلافشانیهاست
کاش لبهای همه گرم تبسم باشد
باید امّید سر سفرۀ مردم باشد
پس به هر وعده عمل میشود انشاءالله
مشکلات همه حل میشود انشاءالله
نور ایمان و امید است که در دل زندهست
این چراغیست که روشنگر هر آیندهست
همه جا سینهسپر در دل میدان هستیم
پای جمهوری اسلامی ایران هستیم
گفت: جمهوری اسلامی ایران حرم است
حرمتش در دل هر اهل حرم محترم است
بیرق عزت ما عطر خمینی دارد
ملت ما به دلش شور حسینی دارد
نه محرم نه صفر، بلکه همه سال، حسین
اَحسَنُالحال حسین، اَفضلُالاعمال حسین
اشک چشم از دل بیتاب حکایت دارد
روز عید است و دلم شوق زیارت دارد
در شب قدر خدایا به دلم افتاده...
اربعین، شوق حرم، پای پیاده، جاده...
کی شود تشنهلبی باز به دریا برسد
رود بیتاب به پابوسی سقا برسد
دم مغرب به لبم بود دمادم... یک ماه:
به فدای لب عطشان اباعبدالله
انتهای پیام/