گروه حماسه و جهاد دفاعپرس – سید محمدجواد میرخانی؛ وقتی از پادگان دوکوهه سخن به میان میآید، بیاختیار آن شعر معروف «دوکوهه السلام ای خانه عشق...» در ذهنهای رزمندگان دوران دفاع مقدس تداعی میشود؛ رزمندگانی که روزگاری در این پادگان پای مینهادند و از آنجا بار سفر میبستند و با قافله عشق همراه میشدند؛ برخی از آنها سرود خونین شهادت میسراییدند؛ اما برخی دیگر نیز همچنان بر عهد خود، با خدای خود صادقانه ماندهاند و همچنان برای پیوستن به یاران شهیدشان انتظار میکشند و هیچ تغییری در عهد و پیمانشان ندادهاند.
رزمندگانی که روزگاری با عشق و صفا و صمیمیت همراه با معنویت، به پادگان دوکوهه میآمدند و از این پادگان به خطوط مقدم جبههها اعزام میشدند، دوباره به این پادگان پر از خاطره بازگشتند و در ساختمانهای گردانهای خود سکنی گزیدند تا عطر و بوی همرزمان شهید خود را استشمام کنند؛ تا دوباره نیمههای شب به حسینیه شهید محمد ابراهیم همت بروند و همانند آن دوران، بر سر حوض این حسینیه وضو بگیرند و نماز شب بگزارند و با خدای خود عشقبازی کنند؛ عشقبازی که شهدا ثابت کردند سرانجام آن وصال دوست است. آری! دلاورمردان لشکر ۲۷ محمدرسولالله (ص) دوباره به دوکوهه آمدند تا خاطرات دوران حماسه و ایثار را تازه کنند و در گوشه و کنار این پادگان دور همدیگر جمع شوند و از جبههها بگویند؛ از لحظه اعزام، از شبهای عملیات، از ولایتمداری و معنویت حاکم بر جبههها و از رشادتهای یکدیگر و همرزمانشان که دیگر در میان آنها نیستند.
توفیق شده است که بهعنوان یک جوان، از میان جوانان نسل بعد از جنگ، همراه با فرماندهان، رزمندگان و پیشکسوتان دفاع مقدس لشکر ۲۷ محمدرسولالله (ص) چند روزی را با آنها در دومین اردوی «میثاق با شهدا و بیعت با ولایت» که در پادگان دوکوهه برگزار میشود، همراه باشم؛ این حضور امثال من بهعنوان جوانان و نوجوانان نسل امروز در این اردو، موجب شده تا به گفته فرمانده سپاه محمدرسولالله (ص)، اردوی «میثاق با شهدا و بیعت با ولایت» به اردوی ترکیبی چند نسل انقلاب اسلامی تبدیل شود.
زمانی که قرار میشود با کاروان رزمندگان از پادگان ولیعصر (عج) سوی دوکوهه همراه شوم، کارهایم کمی به هم گره میخورد؛ با این وجود اگرچه نمیتوانم از ابتدای صبح به خیل عظیم رزمندگان بپیوندم و همراه با آنها به دوکوهه بروم؛ اما نزدیک ظهر، با هزار جور نذر و نیاز که بتوانم کارهایم را راست و ریست کنم، بالاخره توفیق حاصل شده و از ترمینال جنوب به سوی اندیمشک رهسپار میشوم.
وقتی به دوکوهه میرسم، تقریباً نیمهشب شده است؛ بنابراین پس از کمی گشت و گذار در محوطه پادگان، به یکی از همان ساختمانهایی که روزگاری رزمندگان در آن ساکن بودند، میروم و به محل اسکان اصحاب رسانه میرسم؛ مشتاق از اینکه از فردا باید به میان رزمندگان بروم تا شاید بتوانم شمهای از حال و هوایی که پس از سالها دوباره در آنها تازه شده است را درک کنم؛ حال و هوای نمازها و مناجاتهای آنها در حسینیه شهید حاج محمدابراهیم همت؛ حال و هوای والعصر والعصر خواندنشان در میدان صبحگاه و شعرهای مخصوصی که هر گردان برای خود میخواند؛ صفا و صمیمیت دریادلانی که در ساختمانها و در محوطه پادگان دورهمی میگیرند و سر به سر هم میگذارند و با هم میخندند و گاهی هم به یاد همرزمان شهید خود و حال و هوای دوران حماسه و ایثار میگریند.
خورشید درحالی در دوکوهه طلوع میکند که دوباره شاهد عشقبازی مردانی خدایی در حسینیه شهید حاج محمدابراهیم همت بوده است؛ شاهد نماز شب رزمندگان و حال و هوای معنوی سیل حضور آنها در این حسینیه، هنگام اذان صبح و نماز جماعتی که خواندنش برای امثال من هم در حسینیه حاج همت صفای عجیبی دارد، چه برسد به آنهایی که دورهای از بهترین دورههای زندگی خود همراه با مردان خدایی را در دوکوهه گذراندند. درباره حسینیه شهید حاج محمدابراهیم همت، مطالب زیادی شنیدهام؛ اینکه میگویند شبها هنگام نماز شب، اگر رزمندگان دیر میرسیدند و زمان هرچه به اذان صبح نزدیکتر میشد، دیگر جا برای نماز خواندن گیر نمیآمد و یا مناجاتهای حاج منصور نورایی، بهانهای بود برای اشکهایی که پاداش آنها برای برخی شهادت بود؛ برای همین، نزدیکهای ظهر روز اول که میشود، کنار حوض معروف حسینیه حاج همت میایستم و به عاشقانی مینگرم که آستین بالا زده و وضو میگیرند تا برای نماز جماعت آماده شوند.
حسینیه حاج همت؛ سکوی معراج شهیدان
کمکم موقع اذان ظهر میرسد؛ بنابراین من هم آستین بالا میزنم و از حوض مقابل حسینیه حاج همت وضو میگیرم. وقتی نماز ظهر را میخوانم، کنار مزار شهدای گمنام که مقابل حسینیه آرامیدهاند، چند رزمنده را میبینم که در صف نماز نشستهاند؛ لذا بهسراغ یکی از آنها میروم و پس از اینکه او با صفای رزمندگی خود، کمی با من مزاح میکند، بالاخره میکروفون را در دست میگیرد و از حسینیه حاج همت روایت میکند.
هنوز اندرخم یک کوچهایم!
نماز ظهر و عصر تمام شده و نوبت به سخنرانی فرمانده لشکر ۲۷ محمدرسولالله (ص) در دفاع مقدس میرسد؛ فرماندهای خاکی که علیرغم حضور در سنگر کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس؛ اما ترجیح داده است تا این چند روز را در میان همرزمان خود در دوکوهه باشد. حاج اسماعیل کوثری در میان جمع رزمندگان، هم از دوران دفاع مقدس خاطره میگوید و هم عملیات جمهوری اسلامی ایران علیه رژیمصهیونیستی را تشریح میکند؛ اما نکته سخنان او زمانی است که درباره اهمیت حضور در دوکوهه سخن گفته و میگوید: همه ما نیاز به حضور در این مکان مقدس داریم؛ چراکه دهها، صدها و هزاران نفر از رفقای خودمان در این مکان مقدس آمدند و حضور پیدا کردند و نهایتاً از ما پیشی گرفتند و به شهادت در راه خدا رسیدند و ما هنوز اندرخم یک کوچهایم؛ لذا انشاءالله بتوانیم که رضایت خدا را جلب کنیم و به شهیدان برسیم و عمر ما با شهادت ختم شود. (بیشتر بخوانید)
ما با حال و هوای دوکوهه زندهایم!
خورشید روز اول اردو در آسمان دوکوهه رو به غروب بوده و تصاویر شهدا و صدای مداحی همراه با عطر و صفای حضور رزمندگان، حال و هوای خاصی به محوطه پادگان دوکوهه بخشیده است؛ بنابراین من بهعنوان یک نسل بعد از جنگ چون حال رزمندگان و پیشکسوتان دفاع مقدس را درک نمیکنم، دلم میخواهد تا از آنها در این باره سوال کنم؛ درباره اینکه حضور آنها در پادگان دوکوهه، چه حس و حالی برایشان دارد و آنها را یاد چه چیزهایی میاندازد.
همینطور در میان محوطه پادگان دوکوهه قدم میزنم و در نزدیکیهای حسینیه شهید حاج محمدابراهیم همت، یکی از رزمندگان نظر من را به خود جلب میکند؛ بنابراین با او همکلام میشوم و از وی میخواهم تا بگوید که این روزها چه حال و هوایی در دوکوهه دارد؛ خود را «امیرحسین میرقاسمی» معرفی میکند و میگوید که در دوران دفاع مقدس از رزمندگان گردان «کمیل» بوده است. او حال و هوای خود را چنین روایت میکند: بهترین دوران زندگی خود که دوران جوانی بوده است را در این پادگان با دوستانی گذراندیم که اکثر آنها به شهادت رسیدند.
میرقاسمی ادامه داد: بالاخره هر چند وقت یکبار باید به اینجا بیاییم تا آن حس و حال در ما نمیرد؛ ما با آن حال و هوا زندهایم و دوکوهه هم که نیاییم بالاخره همیشه در تلفن همراه خود فیلم دوکوهه و عکس شهدا داریم و یاد شهدا میکنیم. خدا نکند آنروزی را که یاد و خاطره شهدا از ذهن ما دور شود.
حال و هوای دوکوهه در دوران دفاع مقدس نیز حال و هوای خاصی بود؛ بنابراین از این رزمنده دوران دفاع مقدس میخواهم تا اینباره بگوید و او حال و هوای دوکوهه در دوران دفاع مقدس را چنین روایت میکند: با هر زبانی بخواهیم حال و هوای آن دوران را وصف کنیم، واقعاً نمیتوانیم؛ یعنی برای هرکسی بگوییم، میخندد و میگوید که اینها خواب و خیال و افسانه است؛ یعنی تا کسی آن روزگار را درک نکرده باشد، در این فضا نفس نکشیده و با شهدا زندگی نکرده باشد، جان خود را کف دست نگرفته و آماده فدا کردن آن نشده باشد و با رفیق خوب برود و تنها برگردد، این حرفها را واقعاً متوجه نمیشود.
زمان، سرزمین و انسانهای خاص!
صحبتهای این رزمنده دوران دفاع مقدس که تمام میشود، بیشتر مشتاق میشوم تا سراغ دیگر رزمندگان بروم و از آنها بخواهم تا در همین باره یعنی حال و هوایی که این روزها در پادگان دوکوهه حاکم است، بگویند؛ بنابراین در همان حوالی به سراغ چند دوست و همرزم میروم و درباره حال و هوای دوکوهه از آنها سوال میکنم.
یکی از این رزمندگان که خود را «قاسم عسگری» معرفی میکند، میگوید: همین حضور ما در دوکوهه به ما کمک میکند تا بتوانیم حال و هوای دوران دفاع مقدس و فرهنگ همراهی با انقلاب اسلامی و از همه اینها بالاتر، رهبر معظم انقلاب اسلامی را در خود حفظ کنیم و حضور نسلهای امروز در دوکوهه نیز کمک میکند تا آنها با حال و هوای این پادگان و شهدایی که تصاویر آنها به در و دیوار دوکوهه خورده است و ازخودگذشتگیهای آنها، آشنا شوند تا در حد امکان بتوانند خود را به شهدا و روحیات رزمندگان نزدیک کنند.
وی تأکید میکند: بهنظر من امکان اینکه ما رزمندگان که دوران دفاع مقدس را درک کردیم، دوباره بخواهیم در حالت عادی زندگی، خودمان را در حال و هوای آن دوران قرار دهیم، دیگر وجود ندارد؛ چراکه آنزمان و آن سرزمینها خاص بوده و آن انسانهایی که وجود داشتند نیز انتخابشده بودند و آن انسانها، روحیات و اتفاقاتی که آن زمان افتاد، اگر دیگر جنگی اتفاق نیافتد، دیگر تکرار نمیشوند.
صدای اذان مغرب از بلندگوهای حسینیه شهید حاج محمدابراهیم همت، پادگان دوکوهه را فرا میگیرد و دوباره همان صحنه وضو گرفتن بر لب حوض حسینیه و نماز جماعت باشکوه رزمندگان و البته تعداد اندکی از نوجوانان و جوانانی که با آنها در اردوی «میثاق با شهدا و بیعت با ولایت» همراه شدهاند، تکرار میشود. قرار است بعد از نماز مغرب و عشاء رزمندگان روانه حسینیه تخریب پادگان دوکوهه شوند؛ بنابراین بعد از نماز، همراه با آنها مسیر خاکی بین حسینیه شهید همت و حسنیه تخریب را طی میکنم.
حضور رزمندگان در مسیر بین این دو حسینیه هم صحنههای زیبایی را برای نسلهای جدید بههمراه دارد؛ زمانی که آنها به دو ستون حرکت میکنند و همراه با سردار «حسنزاده»، یاد و خاطره شهدای لشکر ۲۷ محمدرسولالله (ص) را گرامی میدارند. وقتی به حسنیه تخریب میرسم، مراسم گرامیداشتی در محوطه این حسینیه برگزار میشود و رزمندگان تخریبچی به بیان خاطراتی از دوران دفاع مقدس میپردازند؛ اما تعدادی از رزمندگان نیز فرصت را غنیمت شمرده و به داخل حسینیه رفتهاند و در آنجا نماز میخوانند.
جشن نابودی اسرائیل در دوکوهه!
صبح روز دوم، نوبت به زنده شدن خاطرههای صبحگاه دوکوهه است؛ بنابراین از همان ساعات اولیه صبح، گردانها دستهدسته همراه با شعرهایی که برخی از آنها در دوران دفاع مقدس میخواندند، سوی میدان صبحگاه رهسپار میشوند؛ مثلاً: گردان مقداد در راه قرآن بگذشته از سر، بگذشته از جان؛ ای امام امت، جان را به راهت میکنیم قربان. صبحگاه که آغاز میشود، فرمانده سپاه محمدرسولالله (ص) سخنرانی میکند و فرماندهان سابق نیز در کنار او ایستادهاند. سردار حسنزاده میگوید که سال گذشته در همین مراسم گفته شد جشن نابودی رژیمصهیونیستی را در دوکوهه خواهیم گرفت و امسال با انجام عملیاتهای «طوفانالأقصی» و «وعده صادق» بر تحقق این جشن پیروزی نزدیک شدهایم. وی همچنین این ۲ عملیات را در ادامه عملیات آزادسازی خرمشهر یعنی عملیات الی بیتالمقدس عنوان کرده و از حساسیت سردار شهید «حسین همدانی» بر نام این عملیات سخن میگوید تأکید میکند که این شهید والامقام میگفت حضور ما در سوریه و آزادسازی حلب، بوکمال و موصل از مراحل عملیات «الی بیتالمقدس» است. (بیشتر بخوانید)
قدم زدن بدون وضو در پادگان دوکوهه جایز نیست
پادگان دوکوهه در ظهر روز دوم اردوی «میثاق با شهدا و بیعت با ولایت» یک مهمان ویژه دارد؛ مهمانی که خود را لشکر سیوهفتی میداند! سردار حاج علی فضلی را میگویم، همان فرماندهای که هم خود را از رزمندگان لشکر ۲۷ محمدرسولالله (ص) میداند و هم از رزمندگان لشکر ۱۰ سیدالشهداء (ع)؛ برای همین وقتی در حسینیه شهید حاج محمدابراهیم همت سخنرانی کرد؛ خود را لشکر سیوهفتی عنوان کرد!
سردار حاج علی فضلی هم در جمع رزمندگان با تأکید بر اینکه خدا میداند که قدم زدن بدون وضو در پادگان دوکوهه جایز نیست؛ چراکه قدم به قدم این پادگان قدمگاه شهیدان بوده و تمام ساختمانهای دوکوهه گواه این ادعا هستند، گفت: دفاع از دین خدا، دفاع در رکاب امامین انقلاب اسلامی و مشق سربازی امام زمان (عج) در پادگان دوکوهه هویت پیدا کرد و رزمندگان در این پادگان مشق ظهور کردند. (بیشتر بخوانید)
انسانهای بزرگی در دوکوهه پرورش پیدا کردند
سخنرانی سردار حاج علی فضلی که تمام شد؛ به دلم افتاد که بروم و از او هم درباره حال و هوای پادگان دوکوهه در دوران دفاع مقدس سوال کنم؛ بنابراین درحالی که رزمندگان با شور و اشتیاق وصفناشدنی دور این فرمانده سپاه اسلام حلقه زده بودند و برخی از همرزمان قدیمیاش با او دیدار تازه میکردند، از وی فرصت خواستم تا از دوکوهه برای من روایت کند. حاج علی فضلی گفت: دوکوهه یاد همه خوبیها، همه صفای باطنی، همه اخلاصها، همه شادیها و غمهای بچهها و اینکه از هم سبقت بگیرند برای جلب رضایت خدا و تربیت در دین خدا. دوکوهه مشق بود؛ مشق تمرین ظهور که اتفاقات مبارکی در آن افتاد و گوشهبهگوشه و وجببهوجب آن در حق ما داوری میکنند و هرکدام گواه خون مقدس شهیدی هستند که از اینجا رفتند و به لقاءالله پیوستند و در وافع توفیق یار آنها شد و خدا و ائمه (علیهاالسلام) را از خودشان راضی کردند.
این فرمانده دوران دفاع مقدس افزود: دوکوهه حال و هوای خوشی داشت؛ چراکه بهترین بندگان خدا با اخلاص با او صحبت کرده و عمل میکردند و ما امیدواریم که بتوانیم یاد آنها را حفظ کنیم و در زندگی خود و در راستای ترویج دین خدا از آن بهره ببریم.
وی ادامه داد: صفایی که امروز در دوکوهه وجود دارد، جای دیگری یافت نمیشود؛ چراکه همه این رزمندگان، جانبازان و آزادگان، بقیةالشهداء و شهدای زنده هستند و گواه فداکاریهای آنها و ارزشهایی که خالق آنها بودند، وجببهوجب این پادگان و ساختمانهایش است.
سردار علی فضلی تأکید کرد: انسانهای بزرگی در دوکوهه پرورش پیدا کردند؛ انسانهایی که به فضای مقدس اینجا آمدند و آبدیده شده و خیلی از آنها از امثال ما سبقت گرفتند و به شهادت رسیدند؛ البته شهادت هیچگاه هدف نیست؛ بلکه آرمان ما هدف ماست و شاید شهادت توفیقی است که خداوند در پاسخ به مجاهدتهای رزمندگان، به آنها ارزانی میکند.
فضای حاکم بر دوکوهه ناشی از اخلاص رزمندگان است
«اسدالله کردآبادی» نیز از دیگر رزمندگان دوران دفاع مقدس است که تقریباً در ساعات پایانی حضور رزمندگان لشکر ۲۷ محمدرسولالله (ص) در پادگان دوکوهه و در حالی که مراسم بزرگداشت فرماندهان شهید این لشکر سرافراز با سخنرانی سردار «علی فدوی» برگزار شده است، درباره حال و هوای او در مدت حضورش در این پادگان سوال میکنم و این رزمنده دفاع مقدس در اینباره میگوید: دوکوهه تنها یک مکانی همراه با ساختمانهایی بود و هر ارزشی که دوکوهه دارد را رزمندگان به اینجا دادهاند؛ در واقع آمدن رزمندگان به دوکوهه، به این مکان یک جایگاه معنوی داد؛ بهگونهای که میتوان گفت دوکوهه قطعهای از بهشت است.
وی تأکید میکند: دوکوهه پایگاه رزمندگانی بوده است که از اینجا عروج کرده و به شهدا وصل شدند، برای اینکه راه کربلا را باز کنند و فضای حاکم بر آن نیز ناشی از اخلاص رزمندگان است و امروز هم فضای دوکوهه بهگونهای است که با مراجعات مکرر، باز هم تکراری نمیشود؛ چون هربار که ما به دوکوهه میآییم، برخی از خاطرات برای ما زنده میشود و دوست داریم که همیشه اینجا باشیم.
این رزمنده دوران دفاع مقدس خاطرنشان کرد: من حس میکنم که در و دیوار پادگان دوکوهه حرف میزنند و سنگها و شنهای آن، از خاطرات و معنویت شهدا میگویند و گوشهبهگوشه آن تداعیکننده یاد و خاطره شهداست.
دوکوهه برای آخرین شب، میزبان جاماندگان از قافله شهداست و خیلیها ترجیح دادند تا آن شب را نخوابند و دوباره به حسینیه حاج همت بیایند و نماز یا دعای کمیل بخوانند و من نیز که تنها قطهای از ارزش و اهمیت پادگان دوکوهه را درک کردهام، صبح فردایش با ساختمانهای دوکوهه و صفا و معنویت حاکم بر آن خداحافظی سخت میکنم؛ چراکه در این دو سه روز آنقدر به دوکوهه وابسته شدهام که انگار دلم میخواهد همیشه ساختمانهایش محل حضور رزمندگان باشد و من نیز در میانشان، بیش از پیش از حال و هوای دوران دفاع مقدس سوال کنم؛ البته کسی چه میداند، شاید ساختمانهای دوکوهه همیشه محل حضور شهدا باشد و ما حضور آنها را درک نکنیم.
انتهای پیام/ 113