به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، «محمد نوریان» چند وقتی بود که از جبهه به خانهاش در نجف آباد برگشته بود. روزهایی را سپری میکرد که از یک طرف شهادت برادر کوچکترش مصطفی عزم او را برای ادامه دادن راه برادر بیشتر میکرد و از طرفی عشق به راهی که در آن قدم گذاشته بود هر لحظه او را در درون خود ذوب میکرد. اولین ماههای سال ۱۳۶۷ چند روزی از مرخصیاش نگذشته بود که خبر حمله دوباره رژیم بعث به فاو را شنید، به سرعت برگه ماموریت گرفت و عازم جنوب شد.
محمد از جمله اولین نیروهای مردمی بود که از نجف آباد به جبهههای دفاع مقدس رفت. ابتدا به دلیل سن کم اجازه حضور در مناطق عملیاتی را ندادند که با دستکاری شناسنامه به هدفش رسید. سالهای ابتدایی جنگ را به طور نامنظم از طرف بسیج به جبهه اعزام شد و در سال ۱۳۶۰ به عضویت سپاه پاسداران درآمد. به طور مدام و در طول ۸ سال در جبهه حضور داشت و در یکی از عملیاتها مجروح شد، سید حیدر برادر او تعریف میکند: «سیدمحمد زخمی شده بود و در بیمارستان بستری بود.
به دیدنش که رفتم، به من گفت: من حالم خوب میشود. باید بروم، چون آن جا به من نیاز دارند. این سخنان سید محمد تلنگری به من زد که با این حالت زخمی به فکر جبهه و جنگ است.
پس از بهبودی به گردان ادوات رفت و بعد از مدتی فعالیت مجدداً به گردان پیاده بازگشت. یکی از بارزترین خصوصیات اخلاقی سید، صداقت و دوستیاش بود و این خصوصیات، او را در بین دوستان و آشنایان شهره ساخته بود.
سیدمصطفی، برادر کوچکش بر اثر استنشاق گاز شیمیایی دشمن به شهادت رسید. شهادت برادر، کوچکترین خللی در عزم، اراده و روحیه سیدمحمد وارد نکرد. وقتی خبر شهادت برادرش را به او دادند، بالای سر برادرش رفت و گفت: «خوشا به سعادتت.» و خبر شهادت سیدمصطفی را به خانواده اش داد.
سید محمد در لشکر ۸ نجف اشرف فرماندهی گردان یا زهرا (س) را به عهده داشت که خبر تصرف دوباره فاو از سوی دشمن را شنید. در راه عزیمت از خرم آباد به اهواز و در هشتمین روز ماه مبارک رمضان ماشین او دچار سانحه شد و به یاران شهیدش پیوست. او که در نهم فروردین سال ۱۳۴۲ به دنیا آمد و درست در روز تولدش به شهادت رسید و مراسم سوم او با چهلم برادرش همزمان شد.
انتهای پیام/ 141