به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، به منظور زنده نگهداشتن جلوههای دفاع مقدس و توسعه معنویت، روحیه و تفکر جهادی دوران دفاع مقدس در سطوح مختلف جامعه و انتقال آن ارزشها به نسل امروز، رزمندگان و فرماندهان گردان حضرت مهدی (عج) در نشستی گرد هم آمدندکه صحبت های آنان را در ادامه می خوانید.
نبی الله احمدلو فرمانده گردان با اشاره به دومین گردهمایی فرماندهان و رزمندگان گردان حضرت المهدی (عج) اظهار کرد: قصد داریم با گردهمایی نیروهای گردان حضرت المهدی (عج) آرمانهای شهدا و روحیه جهادی که در بسیج حاکم بود را پیش از پیش زنده نگه داشته و همچنین آن روحیه را حفظ کنیم.
وی ادامه داد: ذاتا کسی طالب جنگ نیست. جنگ تخریب، کشتار و ویرانی دارد. با بررسی تاریخ جنگهای جهانی، شاهد خواهیم بود که هیچ کس از جنگ به خوبی یاد نمیکند. پیامبران و اولیاء نیز هرگز سفارش به جنگ نکردند الا سفارش به جنگی که جهادی باشد.
فرمانده گردان حضرت مهدی (عج) در دوران دفاع مقدس تصریح کرد: ما هم طالب جنگ نبوده و نیستیم اما وقتی با نگاه جهادی و الهی به جنگ نگاه میکنیم درمیابیم که ما هشت سال پرافتخار جنگیدیم. به همین جهت باید یاد و خاطره آن ایام و شهدا را زنده نگهداریم.
محمد هادی فرمانده گردان با بیان این مطلب که اگر شهدا نبودند ایران هم به شکل امروز نبود، اظهار کرد: اگر حضرت زینب (س) نبود آثاری از عاشورا نبود. اگر شهدا هم نبودند ایرانی به شکل امروز وجود نداشت. اگر عملیات کربلای 5 نبود یقیناً شاید اثری از دفاع مقدس نمیماند.
وی افزود: بزرگترین عملیاتی که مردان دلیر ایرانی مردانه به میدان نبرد آمدند، عملیات کربلای 5 بود. این عملیات؛ نخستین عملیاتی بود که نسبتا کلاسیک وارد عمل شدیم. نیروهای مردمی و بسیج هیچ دوره نظامی ندیده نبودند، به حق باید گفت که جبهه یک دانشگاه بود. ما در میدانهای نبرد جنگیدن به سبک کلاسیک را آموختیم.
محمد هادی با اشاره به گردان حضرت مهدی (عج) در عملیات کربلای 5، گفت: گردان ما یکی از گردانهای خط شکن لشکر 10 سیدالشهدا در اکثر عملیاتها بود. این گردان تنها گردانی است که سه فرمانده گردان به نامهای شهیدان حسن حسنیان، صمد، محمد کاشی تقدیم اسلام کرده است. متاسفانه نام این گردان و رشادت رزمندگانش غریب مانده است.
فرمانده گردان حضرت المهدی (عج) تصریح کرد: شاید نسل امروز چنین تصوری از رزمندگان داشته باشند که یک دستشان اسلحه و دست دیگرشان مفاتیح بود. باید بگویم که بچهها خندیدند، رزمیدند و نالیدند.
وی به بیان خاطرهای از رزمندگان پیش از آغاز عملیات کربلای 5 پرداخت و بیان کرد: در این عملیات نیروها را تا پای کار بردیم. منتظر بودیم که قایقها رزمندگان را به آن طرف آب ببرند. سکوت عجیبی در تاریکی شب حکم فرما بود. با طولانی شدن سکوت، در دل رزمندگان رعب و وحشت ایجاد میشد. یکی از رزمندگان به نام جلال فخرا که فرد شوخ طبعی بود را صدا زدم و گفتم کمی بچهها را شاد کن. با تعجب گفت "در این موقعیت؟" گفتم به حرفم گوش کن. او هم بدون سوال پرسیدن، بلند گفت "بچه های گردان المهدی (عج) همه دست بزنید دست دست دست." بچهها دست نزدند. من گفتم "من هادیم بچهها همه دست بزنید" این وقایع در شرایطی رخ داد که بر سرمان آتش میریختند. نیروها شروع به دست زدن کردند. جلال میگفت "تولد تولد تولد بدو شمع ها رو فوت کن تا امشب زنده باشی." بساط خنده بچهها فراهم شد. نیم ساعت به این منوال ادامه پیدا کرد. روحیه رزمندگان تغییر کرده بود. پس از پایان عملیات بازماندگان میگفتند که اگر آن شب روحیه از دست دادهمان را بدست نمیآوردیم، نمی توانستیم اینقدر پر قدرت عمل کنیم.
محمد هادی ادامه داد: در این عملیات نیروی نوجوانی به نام بهزاد عبدالکریمی داشتم که جثه ریزی داشت. قبل از شروع عملیات گفتم که تو نمیتوانی به خط بروی. اما با وجود جثه ریزش، یک مرد جنگی بود. با صحبتهایش قانعم کرد که او را هم با دیگر نیروها به خط بفرستم. در آخرین دیدارمان گفت که شناسنامهام را تغییر دادم و 14 ساله هستم. او در این عملیات به شهادت رسید. آن مردان دلیر، ره صد ساله را یک شبه طی کردند.
علی ساساننژاد یکی از فرمانده گردان حضرت المهدی (عج) در ادامه، بیان کرد: یک روز به ما جنگی تحمیل شد و ما دفاع کردیم. امروز هم با تن نیمه جانمان حاضریم کیلومترها دورتر از مرزهای کشورمان برای حفظ اسلام ناب محمدی تا پای جان بجنگیم. ما آماده دستور جهاد از طرف رهبر معظم انقلاب هستیم.
وی افزود: عملیات کربلای 5 نقطه عطفی برای ما و دنیا بود. رزمندگان اسلام در آن عملیات ثابت کردند که برای دفاع از آرمانها، کشور و رهبرمان، از اهدای جانشان هم کوتاهی نخواهند کرد. ما امروز جمع شدهایم که سوالات پیش آمده برای نسل امروز را پاسخ دهیم.
ساسان نژاد با بیان این مطلب که ما دو بار توانستیم کمر دشمن را در دوران دفاع مقدس بشکنیم، اظهار کرد: نخستین بار عملیات بیت المقدس و بار دیگر در عملیات کربلای 5، کمر دشمن شکسته شد. صدام برای دومین بار پیش از این عملیات گفته بود که اگر ایرانیان بتوانند از شلمچه عبور کنند کلید بصره را به آنها خواهم دادم. ما با تقدیم خون پاک شهدای زیادی توانستیم به دشمن ثابت کنیم که ایرانیان از خاک کشورشان نخواهند گذشت.
یکی از فرماندهان گردان حضرت مهدی (عج) در پایان گفت: پس از این عملیات غرورآفرین و شرایط منطقه در آخرین سالهای جنگ، عراق به این نتیجه رسید که باید قطع نامهای که نسبتا خواستههای ایران در آن لحاظ شده بود را بپذیرد. اگر در آن زمان متجاوز را معرفی نمیکردیم و مستندات آن را نداشتیم ممکن بود امروز این شعار را بدهند که ایرانیان متجاوز هستند.