جای خالی آزادسازی خرمشهر در سینمای ایران

درطول سی سال گذشته تعداد فیلم‌ها و سریال‌هایی که درباره آزادسازی خرمشهر تولید شده تقریبا صفر است. به دلیل کم کاری‌های بسیار زیادی که در این زمینه صورت گرفته بسیاری از جوانان و نوجوانان و حتی افراد بزرگسال این مملکت چیز زیادی درباره عملیات بیت المقدس و کسانی که در این عملیات نقش داشته‌اند نمی‌دانند.
کد خبر: ۶۶۹۱۰۲
تاریخ انتشار: ۰۵ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۷:۳۷ - 25May 2024

جای خالی آزادسازی خرمشهر در سینمای ایرانگروه فرهنگ دفاع‌پرس - اکبر صفرزاده: درطول سی سال گذشته تعداد فیلم‌ها و سریال‌هایی که درباره آزادسازی خرمشهر تولید شده تقریبا صفر است. به دلیل کم کاری‌های بسیار زیادی که در این زمینه صورت گرفته بسیاری از جوانان ونوجوانان و حتی افراد بزرگسال این مملکت چیز زیادی درباره عملیات بیت المقدس و کسانی که در این عملیات نقش داشته‌اند نمی‌دانند. مثلا نمی‌دانند افرادی مانند شهیدان علی صیاد شیرازی، احمد متوسلیان، ناخداهوشنگ صمدی، علی قمری و محمد جهان‌آرا چه نقشی در آزادسازی خرمشهر داشته‌اند.

دوئل (احمدرضا درویش)، سرزمین خورشید (احمدرضا درویش)، کودک و فرشته (مسعود نقاش زاده)، روز سوم (محمدحسین لطیفی)، کیمیا (احمدرضا درویش)، بلمی به سوی ساحل (رسول ملاقلی‌پور)، خاک سرخ (ابراهیم حاتمی کیا)، در چشم باد (مسعود جعفری جوزانی)، کیمیا (جواد افشار) وگل‌های گرمسیری (محمدمهدی عسگرپور) تمامی فیلم‌ها و سریال‌هایی هستند که درباره خرمشهر تولید شده اند، اما همگی به اشغال خرمشهر می‌پردازند نه آزاد سازی آن. 

در کتاب خاطرات هوشنگ صمدی صحنه‌هایی از مقاومت مردم و اشغال خرمشهر نقل شده که این صحنه‌ها نیزهیچ گاه در سینما و تلویزیون ایران دیده نشده است: ... جناب سرهنگ حسنی سعدی هم به قولشان وفا کردند و ساعت حدود ۹ یا ۱۰ شب، ۱۰ فروند قایق هشت نفره برای تخلیه نیرو‌های مقاومت و مردم عادی به ساحل خرمشهر فرستادند. تخلیه از حدود ۱۱ شب شروع شد. کار تخلیه مردم عادی خیلی وقت‌گیر بود. اول مردم عادی و سرباز‌های سرگردان را ۱۰ نفر ۱۰ نفر سوار قایق کردیم و از رودخانه کارون عبور دادیم. نیرو‌های بومی گریه می‌کردند. از گردان «۲۷۰ نفره» ناخدا داریوش ضرغامی فقط ۱۷ نفر باقی مانده بودند با خود ایشان که به شدت گریه می‌کرد تخلیه شدند.

در کتاب دا که به خاطرات سیده زهرا حسینی می‌پردازد نیز صحنه‌هایی از بازگشت مردم به خرمشهر روایت می‌شود که این صحنه‌ها هیچ گاه در سینمای ایران دیده نشده اند: .... از حبیب خواسته بودم حالا که شهر آزاد شده، مرا در اولین فرصت به خرمشهر ببرد. دلم می‌خواست شهرم را ببینم. هنوز به مردم عادی اجازه بازدید یا بازگشت به شهر برای سکونت را نمی‌دادند.

روزی که حبیب گفت برویم خرمشهر را ببینیم، سر از پا نمی‌شناختم. حال و هوای خاصی داشتم. خوشحال بودم که بعد از حدود دو سال می‌خواستم شهرم را ببینم. فکر می‌کردم خرمشهر همان خرمشهر سابق است. نمی‌دانستم چه بر سرش آمده.

وقتی وارد شهر شدیم، همان اول جا خوردم. پلی که روی شط بود و شهر را به قسمت جنوبی اش –کوت شیخ و محرزی و نهایتا جاده آبادان وصل می‌کرد، تخریب شده بود. از روی پی شناوری که به نام آزادی کار گذاشته بودند، رد شدیم و رفتیم آن طرف.

آنچه به چشمم می‌خورد غیر قابل باور بود. من شهری نمی‌دیدم. همه جا صاف شده بود. سر در نمی‌آوردم کجا هستیم. هرجا می‌رفتیم حبیب توضیح می‌داد اینجا قبلا چه بوده است. هرجا را نگاه می‌کردم نمی‌توانستم تشخیص بدهم کجاست، نه خیابانی بود نه فلکه‌ای و نه خانه ای. همه جا را تخریب و صاف کرده بودند. همه جا بیابان شده بود و از خانه‌ها جز تلی از خاک و آهن پاره چیزی به چشم نمی‌خورد. فقط میدان‌های وسیع مین ما را محاصره کرده بودند آنها آنقدر غافلگیر شده بودند که حتی فرصت جمع کردن این تابلو‌ها را که برای نیرو‌های خودشان زده بودند، نکرده بودند.

اول رفتیم به طرف مسجد جامع. مسجد خیلی صدمه دیده بود، ولی پابرجا بود. داخل مسجد شدم. یاد روز‌های اول جنگ افتادم که چه‌ها گذشت. از مطب شیبانی جز تلی از خاک چیزی نمانده بود. توی خرابه‌های مطب دنبال کیف علی گشتم. خاک‌ها را زیر و رو کردم. اما چیزی پیدا نکردم. بعد‌ها صباح گفت چند روز بعد از رفتن تو کیف علی گم شد.

وقتی حبیب مرا به طرف خانه مان برد باز هم نتوانستم تشخیص بدهم کجا هستیم. هرچند محله طالقانی مثل محدوده‌های دیگر تخریب نشده بود ولی خانه‌ها به قدری آسیب دیده بودند که احساس می‌کردم به شهر و محله‌ای غریب وارد شده ام. با دیدن خانه مان یاد علی و بابا زنده شد.

صدای آنها را می‌شنیدم. صدای روز‌هایی که داشتند این خانه را می‌ساختند. خانه‌ای که همه‌ی ما با کمک یکدیگر و زحمت خودمان آن را ساخته بودیم. صدامی‌ها علاوه بر اینکه صاحب خانه را کشته بودند خانه را هم خراب کرده و اموالش را به غارت برده بودند. حتی از در سه لنگه‌ای حیاط دو لنگه اش را برده بودند. آنها از در‌های آهنی معمولا برای سقف سنگرهایشان استفاده می‌کردند. آشپزخانه و سرویس بهداشتی که سمت راست حیاط نسبتا بزرگ خانه بود، از بین رفته و دیوار سمت کوچه خراب شده بود. با این حال خانه ما نسبت به دیگر خانه‌های طالقانی کمتر آسیب دیده بود.

انتهای پیام/ 121

نظر شما
پربیننده ها