گروه سیاسی
دفاعپرس: قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ جنبشی ماندگار بود که راه مبارزه در برابر ظلم و ستم را به مردم آموخت و رهبر و پیشوای انقلاب نیز با مشاهده حمایت و پشتیبانی مردم از او، با اتکا به خداوند و این حمایت مردمی، در راه مبارزه با دیکتاتوری پهلوی، گامهای خود را راسختر برداشت.
امام خمینی به مناسبت چهلمین روز حادثه فیضیه دعوت به برگزاری مجلس ختم کرد و روز بعد در بیانات آغاز درس حوزه، دولت را مورد حمله قرار داد. او در همین زمان علمای نجف و قم را نیز مورد عتاب قرار داد. مذمت دولت در رابطه با حمایت از فرقه بهایی و یادآوری خطر نزدیکی ایران به اسرائیل از مضامین مورد تأکید امام خمینی بود.
ایشان پیش از آغاز محرم، وعاظ را مورد خطاب قرار داد و از آنها خواست سیاستهای ضداسلامی شاه و همدستی او با اسرائیل را مورد انتقاد قرار دهند. ساواک نیز متقابلاً عدهای از وعاظ را احضار کرد و از آنان خواست ضد شاه سخنی نگویند، علیه اسرائیل مطلبی نگویند و مرتب به مردم نگویند اسلام و قرآن در خطر است.
امام خمینی از آغاز محرم آن سال در منزل خود مجلس روضهخوانی منعقد کرد و هر شب نیز به یکی از مجالس سوگواری محلههای قم سر زد. ایشان قبلاً به مراجع و علمای قم نیز پیشنهاد کرده بود تا در روز عاشورا در مدرسه فیضیه سخنرانی کرده و از مظالم رژیم سخن گویند.
در این زمان التهابی در شهر پدید آمده و بسیاری نیز از دیگر شهرها به قم آمدند. بعدازظهر عاشورا ۱۳ خرداد ۴۲ امام خمینی برای ایراد سخنرانی به طرف مدرسه فیضیه رهسپار شد. جمعیت بسیاری در اطراف فیضیه و در صحن حرم تجمع کردند. اکنون این امام بود که واکنشهای او امواج اجتماعی را به حرکت درمیآورد. امام خمینی در سخنرانی کوبنده خود، حادثه حمله به فیضیه را مورد مؤاخذه قرار داد، به اسرائیل و نقش او در سیاست ایران حمله کرد و به نصیحت شاه پرداخت.
صبح این روز در تهران نیز مردم به خیابانها ریخته و در میدان بهارستان و دانشگاه تهران تجمع کردند. روز بعد نیز تظاهرات و حرکتهای خیابانی ادامه یافت. این حرکتها در قم در شکل دستههای عزاداری تا پاسی از شب ادامه پیدا کرد. شاه دیگر دریافته بود که موجهای خروشان در دستان امام قرار گرفته و بدین سان تصمیم میگیرد با حذف او از صحنه، به هر شکل ممکن به کنترل امور بپردازد. در نیمه شب ۱۲ محرم (۱۵ خرداد) مأموران نظامی به منزل امام خمینی هجوم آورده، او را دستگیر کرده و به باشگاه افسران تهران و از آنجا به پادگان قصر منتقل میکنند.
در روز ۱۵ خرداد با رسیدن خبر دستگیری امام، اعتراضات گستردهای در قم، تهران، ورامین، مشهد و شیراز برگزار شد. تظاهرات تبدیل به شورش گسترده خیابانی میشود و دستهجات مردم بیمحابا در مواجهه با نظامیان مستقر در شهر قرار میگیرند. در خیابانهای مرکزی قم و تهران سیل جمعیت غیرقابل کنترل میشود. مأموران نظامی به روی تظاهرکنندگان آتش گشودند. مردم نیز با چوب و سنگ به دفاع از خود برخاستند. تظاهرات در آن روز و دو روز بعد نیز ادامه یافت و هزاران نفر از مردم کشته و مجروح شدند. فجیعترین حادثه، قتل عام دهقانان کفنپوش ورامینی بود که در پشتیبانی از امام راهی تهران شده بودند. مأموران نظامی در سرپل باقرآباد با آنها روبرو شده و با سلاحهای سنگین مردم را قتل عام کردند.
در واقع قیام ۱۵خرداد ۱۳۴۲ خورشیدی مبدأ انقلاب اسلامی مردم ایران بود. محمدرضا پهلوی ۲ روز بعد از نهضت ۱۵ خرداد، قیام مردم را بلوا، اقدامی وحشیانه و نتیجه اتحاد ارتجاع سرخ و سیاه نامید و سعی کرد تا آن را به خارج از مرزها و اشخاصی همچون جمال عبدالناصر نسبت دهد. سستی ادعاهای محمدرضا پهلوی بر هیچکس پوشیده نبود. برخلاف ادعاهای مکرر وی، عناصر چپ و کمونیستها نه تنها هیچگونه مشارکتی در این قیام نداشتند بلکه حزب توده و دیگر کمونیستهای ایران در نوشتهها و مواضع خویش به تکرار تفسیر رادیو مسکو و روزنامههای شوروی از وقایع پانزده خرداد میپرداختند.
پس از واقعه پانزدهم خرداد ۱۳۴۲ با وجود سانسورهای شدید رژیم، خبرهای دستگیری امام خمینی (ره) و قیام ۱۵ خرداد در مدت کوتاهی نه تنها در سراسر کشور، بلکه به فراتر از مرزها گسترش یافت و موجی از نفرت و خشم ضد رژیم به راه افتاد. حوزههای علمیه نجف، کربلا و کاظمین به حمایت از امام خمینی (ره)، تلگرافهایی به سران کشورهای اسلامی و سازمانهای بینالمللی مخابره و کشتار ۱۵ خرداد رژیم را به شدت محکوم کردند. تمام این اتفاقها در حالی صورت میپذیرفت که در مطبوعات کشور هیچ خبری از حقایق و وقایع منعکس نمیشد.
قیام ۱۵ خرداد، اگرچه واکنش طبیعی مردم مسلمان در برابر مصوبات خلاف اسلام رژیم و بازداشت امام خمینی (ره) بود، آزادی فوری ایشان را در برنداشت. از این رو، اعتراضها از همه نقاط ادامه داشت و سرانجام علمای تراز اول کشور، برای چارهجویی در تهران اجتماع کردند. رژیم حاکم که از یک ۱۵ خرداد دیگر بیمناک بود، کوشید آنها را پراکنده سازد و قدمی در راه خواست آنها برندارد. از طرفی مراجع تقلید، اعلامیهای صادر کردند، مبنی بر این که امام خمینی (ره) مجتهد جامع الشرایط و مرجع تقلید است و بر پایه قانون از محاکمه و تعرض مصون است. سپس با انتشار این مطلب، رژیم خود به خود مجبور شد، برای فرو نشاندن نارضایتیهای عمومی، امام خمینی (ره) را آزاد کند.
انتهای پیام/341