به گزارش خبرنگار دفاعپرس از اردبیل، کتاب «خروش اروند» مجموعه خاطرات خودنوشت «حسین جولانی» توسط انتشارات «خط هشت» در هزار نسخه با حمایت مالی اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان اردبیل به چاپ رسیده است.
نسخه صوتی این کتاب نیز درسال ۱۴۰۲ توسط اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس اردبیل تولید و ارائه شد.
راوی از چهارده سالگی از نزدیک شاهد صحنههایی از دلاوریها و ایثارگریهای همرزمانش در لشکر سلحشور ۳۱ عاشورا بوده است.جولانی در طول حضورش در جبههها خاطرات و مشاهدات خود را در دفترچهای که به همراه داشته یادداشت کرده است. وی پس از جنگ در قامت یک معلم همواره خاطرات خود را به دانشآموزانش انتقال داده است و این بار تصمیم گرفته مکتوب سازد تا افراد بیشتری بتوانند آن را مطالعه کند.
در بخشی از کتاب آمده است:
یک ساعتی استراحت کردیم. با صدای یکی از بچهها که میگفت: «دو ماشین دشمن داره از طرف دشمن میاد»، هراسان بیدار شدیم. دوتا ماشین جیپ ارتشی عراقی بود. پانصد متری از ما فاصله داشتند. متوجه حضور ما در منطقه نبودند. فکرش راهم نمیکردندما آنجارا تصرف کرده ایم. میخواستیم نزدیکتر بیایند.
یکی از نیروها به طرف آنها تیراندازی کرد. جیپها ایستادند. یکی شان دنده عقب گرفت از منطقه دور شد. آن یکی خواست دور بزند گیر کرد، دو نفر بودند. بچهها رفتند آوردنشان، اما در موقعیتی نبودیم که با خودمان اسیر داشته باشیم و از آنها مراقبت کنیم. من در سمت چپ خاک ریز مستقر شدم. گونیهایی که داشتیم با خاک پر کرده و به کمک سرنیزه سنگر کوچکی درست کردم. با دوستم فیروز چراغی و سیدغنی فروزان با هم بودیم. میدانستیم شب و روز سختی در پیش رو داریم. با فیروز هرکدام یک تیر در جیبمان گذاشتیم که اگر لحظهای برسد که اسیر شویم، خودمان را با این تیر خلاص کنیم. از اسارت میترسیدیم. چون کم سن و سال بودیم در کنارم یک تیربارچی سلاحش را آماده میکرد و من هم اسلحه و دیگر تجهیزاتم را وارسی کردم. مضطرب و نگران بودم.
یکی از فرماندهان گفت: «برادران به زودی پاتک عراقیها شروع میشود تا شب باید مقاومت کنیم و در تاریکی شب به موقعیت عقب که در سه کیلومتری ما قرار دارد برگردیم.»
انتهای پیام/