به گزارش خبرنگار دفاعپرس از سمنان، برادر جهادگر حاج «ابوالفضل حسن بیکی» فرمانده قرارگاه حمزه سید الشهدا جهاد سازندگی پیرامون نقش مهندسى رزمی جنگ جهاد سازندگی استان سمنان در عملیات رمضان این گونه میگوید:
در عملیات رمضان طبق شناساییهایی انجام شده، برای ورود رزمندگان اسلام به منطقه بصره، دشوارترین مرحله عملیات، عبور نیروها از خاکریزهای مثلثی و U شکل عراق بود. همچنین در منطقه کانالهای زیادی وجود داشت که برای تدارک و عبور نیروها باید پر می شد، البته در صورت پر کردن کانالها با خاک، امکان آب انداختن منطقه توسط عراق وجود داشت، لذا باید برای عبور ماشین آلات و دستگاهها از لوله استفاده می کردیم؛ لذا از مسئول تدارکات جهاد آقای فرجی زاده خواستم تعدادی لوله ۵۶ اینچ تهیه نماید تا در صورت لزوم مورد استفاده قرار گیرد.
نیروهای جهاد استان تهران و جهاد خراسان نیز در این عملیات خیلی فعال وارد شده بودند و مسئولیت مهندسی سایر محورها را بر عهده داشتند. مرحله اول عملیات موفقیت آمیز نبود تا نیروهای مهندسی جهاد وارد عملیات شوند.
مرحله دوم قرار شد بعد از پیشروی نیروها به داخل خاک عرق، جهاد استان سمنان در مناطق نزدیک بصره وارد عمل شود و خاکریزهایی دو جداره را احداث کند. چون عملیات دشواری را درپیش رو داشتیم، تصمیم گرفتیم جهت پوشش مناطق وسیع تری از عملیات، نیروهایمان را به واحدهای کوچکتر دسته بندی کنیم. هر واحد به تیپ یا لشگری مأمور شده و با درخواست فرمانده واحد عملیاتی، کار مهندسی مورد نیاز را انجام دهند.
آقای علی آبادیان، شهید سمیعی، شهید میرزاخانی، شهید عبدالله ترابی، شهید شادلو و شهید مجد به عنوان مسئول محور، هر کدام با داشتن چندین دستگاه لودر و بلدوزر مهیای عملیات بودند.
حجت الاسلام حاج شیخ حسین مهدی زاده هم با یک موتور تریل، همه کاری اعم از تدارکات، همراهی مسئول محورها، جمع کردن اسرا و روحیه دادن به جهادگران و رزمندگان را انجام می داد. پیشروی رزمندگان در این مرحله خوب بود و مناطقی نیز آزاد شد. در این مرحله آقایان رضیان، خیری از نیروهای تبلیغات جهاد دامغان که بعد از شکسته شدن خط مقدم، جلوتر رفته بودند، توسط دشمن اسیر و آقای سیادتی هم شهید شد.
مرحله سوم عملیات علیرغم پیشروی رزمندگان، بیشتر صرف انهدام نیروی دشمن و برگشت به مواضع قبلی گردید. در این مرحله چند تا از خاکریزهای مثلثی مستحکم دشمن توسط رزمندگان اسلام تصرف شد، آنچه که دیده می شد، موجب حیرت همه گردید، خاکریزهای مثلثی پی درپی و درون همدیگر. بطوری که نیروهای عراقی درصورت از دست دادن هر خاکریز، می توانستند در خاکریزهای بعدی مستقر شده و مقابله کنند. نیروهای ما با عراقیها قاطی شده بودند، گرمای هوا آنقدر زیاد بود که رمقی برای درگیر شدن نیروهای دو طرف باقی نگذاشته بود. در همین حال فرماندهان عملیات از نیروهای پیشروی کننده خواستند به مواضع قبلی خود برگردند، چون مجبور میشدیم برای مقابله با پاتکهای دشمن مقابله کرده و شهید و مجروح زیادی بدهیم.
مرحله چهارم هم مشابه مرحله سوم صرف پیشروی رزمندگان به داخل خاکریزهای تو درتوی مثلثی عراقیها و وارد نمودن تلفات به آنها گردید. نیروهای جهاد استان سمنان هم درکنار رزمندگان پیشروی کردند تا در هرجا نیاز به بازکردن دژهای مستحکم عراق، خاکریز زدن یا پرکردن کانال بود، پشتیبانی کنند. اما به لحاظ وجود خاکریزهای متعدد عراقی، کمتر پیش می آمد بکار گرفته شوند.
همراهی جهادگران با تیپها بیشتر به منظور ورود به منطقه بصره و اطراف رودخانه دجله، کارشان را انجام دهند. در همین مرحله بدلیل قاطی شدن نیروها، با تعدادی از بسیجیها به اسارت عراقیها در آمدیم، اما در شرایطی باورنکردنی پس از آنکه گروهی از نیروهای خط شکن بسیجی آذربایجانی از یکی از خاکریزهای مثلثی وارد خاکریزی شدند که ما دست بسته و با صورت روی خاک خوابیده بودیم و عراقیها منتظر آمدن ماشین برای انتقال ما بودند، نیروهای عراقی پا به فرار گذاشتند و ما آزاد شدیم. هر چند جراحت ناشی از بستن دست هایمان با سیم موشک مالیوتکا موجب جراحت گردید.
مرحله پنجم عملیات نیز مشابه مراحل قبلی به جنگ و گریز با دشمن سپری شد. در این مرحله در محلهای مورد درخواست فرماندهان خاکریز لازم احداث شد ولی دشمن از جناحین مختلف اقدام به پاتک کرده بود. در یکی از مراحل پیشروی همراه با شهید احمد کاظمی و تعدادی از نیروهایش و شهید ساجدی فرمانده گردان جهاد خراسان در محاصره کامل قرار گرفتیم، به گونه ای که امیدی خلاصی از آن مهلکه وجود نداشت. در این شرایط، ناگهان شادروان بخشی با تویوتای مجهز به چند بلندگوی شیپوری قوی بود، با اشعار روحیه بخش خود وارد صحنه کارزار شد. نمیدانم چه اتفاقی افتاد که تانکهای دشمن به طرف عقب جبهه خودشان برگشتند و نیروهای ما هم از این فرصت استفاده کردند و عقب نشینی آغاز شد. شیخ حسین مهدی زاده که قرار بود برای خاکریز زدن، با تعدادی دستگاه بیاید، به تنهایی با یک دستگاه لور خودش را به ما رساند. در این لحظات سخت، سعی همه بر این بود تا حد امکان مجروحین و شهداء را به عقب انتقال دهیم. مجروحین و شهداء را در بیل لودرها گذاشته و به عقب برگشتیم. شهید دروکی از رانندگان بلدوزر بود که این بار با لودر آمده بود و بیل لودرش را از مجروحین و شهدا پر کرد و به عقب برگشت.
یکی از نکات مهم حضور جهادگران جهاد استان سمنان دادن حداقل شهید و مجروح در عملیات رمضان بود. جهادگران در عملیاتها به این نتیجه رسیده بودند که حضور در جبههها تکلیف شرعی است ولی باید بگونهای عمل کنند که با تعداد مجروح و شهید کمتر، موفقیتهای بیشتری را با انجام امور مهندسی رزمی در کمک بیشتر به رزمندگان در کلیه خطوط عملیاتی بدست آورند این از تخصص و آموزشهای ویژه در ارتش است؛ لذا قرار شد روی هر دستگاه سنگین و کمپرسیها فقط یک راننده کار کند تا اگر آن دستگاه منهدم شد، یک نفر شهید یا مجروح شود.
در این رابطه، جهادگران با ساختن سنگری محکم، ضد بمب و ضد گلوله در نقطهای امنتر، همیشه تعدادی نیرو را در آن سنگر آماده نگه میداشتند تا درصورت مجروح یا شهید شدن یک راننده، جهادگر داخل سنگر به سرعت با موتور به خط مقدم انتقال داده شده و جایگزین گردد. این عامل باعث حضور مستمر و پررنگ جهادگران گردان مهندسی جهاد استان سمنان در خطوط مقدم میشد. همچنین هرگز از یک ماشین برای جابجایی نیروها و رانندگان لودر بلدوزر استفاده نمیشد، بلکه با دو یا سه موتورسیکلت رانندگان به خط مقدم اعزام میشدند که باز هم در صورت بوجود آمدن هرگونه حادثه، جهادگران مجروح و شهید کمتری داشته باشند؛ لذا این تدبیر جهادگران استان در بکارگیری حداقل نیروی مهندسی، حداکثر کارایی در عملیات و حداقل آسیبدیدگی نیروی انسانی متخصص هم مورد توجه فرماندهان ارشد نظامی قرار گرفت که چگونه یک گردان مهندسی رزمی جهاد سازندگی با بیست لودر، بلدوزر و تعداد کثیری کمپرسی و ماشین آلات سبک، فقط تعداد کمی راننده را وارد منطقه عملیاتی کرده است، در عین حال کلیه وظایف محول را نیز به انجام رسانده است.
انتهای پیام/