به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، جوانی امروزی بود که هم شاد بود، هم تفریح میکرد، هم دوستان زیادی داشت، هم شوخی میکرد و هم مانند همه جوانان دیگر مسافرت میرفت؛ اما آن ارتباطی که در خلوت خود با خدا داشت، یک ارتباط خالصانه و صادقانهای بود. همین خصوصیت او باعث شد به این جایگاه یعنی شهادت دست یابد.
«محمدحسین حدادیان» همان جوانی بود که به گفته پدرش؛ شور و شوق عجیبی نسبت به محرم داشت و تمام ایام محرم و صفر را کاملاً پیراهن مشکی میپوشید، بهغیر از این ایام محرم هم به هیئت میرفت؛ اما در محرم و صفر، چون خادم بود، میگفت که خیلی نمیتواند فیض ببرد. بنابراین وقتی مراسم هیئت تمام میشد، به هیئتهای دیگر میرفت.
مادرش نیز گفت است: زمانی که «محمدحسین» دانشآموز بود، من خودم او را به مدرسه میبردم و برمیگرداندم. از همان دوران کودکی و نوجوانی، درحالی که مثلاً ۲ ماه مانده بود به ماه محرم، وقتی از مدرسه بیرون میآمد و در خودرو مینشست، اولینکاری میکرد، این بود که مداحی حاج محمود کریمی را میگذاشت و وقتی به خانه میرسیدیم، میگفت پیراهن مشکی من کجاست؟ میگفتم هنوز ۲ ماه به محرم مانده است؛ اما پاسخ میداد که «نه، من باید الان پیراهن مشکی خود را اتو کرده و آماده محرم باشم». خیلی نسبت به محرم عشق و علاقه عجیبی داشت و بعد از شهادتش هم در جزوهها و برگههایی که داشت، دیدیم که چقدر شعر برای محرم جمع کرده است؛ همه دوبیتیها و مصرعها را گوشههای جزوهها و دفترهای خود نوشته بود.
خواندن زیارت عاشورا به نیابت از شهدا، یکی دیگر از نشانههای حسینی بودن شهید محمدحسین حدادیان است؛ بر اساس دستنوشتهای که از این شهید والامقام به یادگار مانده، او هر زمانی که زیارت عاشورا میخواند، ثواب آن زیارت عاشورا را به شهیدی هدیه کرده و تاریخ خواندن زیارت عاشورا و نام آن شهید را در برگهای ثبت میکرد.
انتهای پیام/ 113