گروه استانهای دفاعپرس- زهرا قربانی؛ امسال هم میلیونها دلداده در مسیر عشق و عاشقی التماس دعاگوی خیلی از جاماندهها هستند.
جاماندههایی که توفیق دیدار را نداشتند و باز هم سرگرم خاطراتی اند که از آخرین دیدار به یاد مانده و قصه دلتنگی را میسازد.
درست همین موقعها بود انگار که هنوز در همان مسیر ایستاده ام. قطرههای عرق دانه دانه از سر و صورت مرد و زن زائر میریزد و در همین حال بعضیها یا آب به صورتشان میپاشند یا تکهای یخ بر سرشان میگذارند.
آری! گرما و ازدحام بدجور طاقت فرساست؛ اما به هر کس نگاه میکنی برقی در چشمش میدرخشد، انگار نه انگار چندین کیلومتر را با کوله و چمدان پیاده طی کرده است.
موکبها با آغوش باز پذیرای زائرین خسته اند و هرچند متر، کودکانی با چشمان معصوم میبینی که لیوانی آب به سوی تو گرفته اند؛ حتی اگر تشنه هم نباشی دلت نمیآید دست آنها را رد کنی و وقتی به خود میآیی که چندین لیوان آب به دست داری.
به این سمت و آن سمت نگاه میکنی، هر کسی به حال خودش غرق است. یکی مداحی میخواند و گریه میکند و کمی آن طرفتر کودکی به همراه پدرش دست مردی را میکشد و به او التماس میکند که شب را در خانه آنها استراحت کند.
این حرفها را دست و پا شکسته به فارسی یا انگلیسی به او میفهماند و در چشمانش شوق و اشتیاق بیداد میکند. حتی اگر عربی هم بلد نباشی، حبیبی حبیبی گفتنهای خادمان و لبخند کودکانی که از دست آنها چایی یا آب میگیری عجیب با تو حرف میزند.
وقتی هم پای حرف خادمین شان بنشینی جوری از ارادت به زائران امام حسین میگویند که تو به حالشان غبطه میخوری و شعر «این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست» مدام در گوش تو صدا میکند.
بوی دود و چای زغالی، صدای نوحه و سینه زنی، صدای گریه و ناله حال وصف ناشدنی است. خاطرات انقدر شفاف پیش چشمم راه میروند که نمیدانم خوابم یا بیدار؛ اما وقتی عکس حرم در قاب چشمانم نمایان میشود؛ تنها میگویم: السلام علیک یا ابا عبدالله!
انتهای پیام/