وی از همان دوران نوجوانی و جوانی با رنجها و محرومیتهای طبقات مستضعف و کوخنشین آشنا بود و خود را متعلق به آنان می دانست و نسبت به مشکلات مردم احساس مسئولیت می کرد و تا سرحد ممکن برای رفع نیازهای خانوادههای کم بضاعت تلاش می کرد.
شهید اکبری در سال 1346 ه.ش وارد دانشکده کشاورزی کرج شد و 4 سال بعد در رشته دامپروری فارغالتحصیل گردید و به استخدام بانک تعاون کشاورزی درآمد.
در بدو خدمت حدود 4 سال به شهرستان شاهرود انتقال یافت و با اشتیاق فراوان به خدمت کشاورزان و دامپروران این منطقه مشغول شد. شهید اکبری در این مدت با خوی و منش اسلامی با مردم رفتارکرد و آنان نیز شیفته اخلاق حسنه و رفتار پسندیده او شده بودند، به گونه ای که وقتی شهید حسین اکبری برای ادامه خدمت به بانک توسعه کشاورزی تهران منتقل شد، بیشتر کشاورزان و روستائیان شهرستان شاهرود از شدت غم و اندوه به گریه افتادند.
وی در سال 1350 ه.ش ازدواج کرد و هرگز در زندگی به خود نیاندیشید و همواره به فکر مردم و رفع مشکلات آنان بود.
اکبری در جبهه های حق علیه باطل نیز حضوری فعال داشت و عاشق شهادت بود ولی شهادت نصیبش نمی شد تا این که بالاخره در هفتم تیرماه 1360 به اتفاق 72 نفر ازهمرزمانش به شهادت نائل می شود.
سوابق مبارزاتی شهید اکبری:
شرکت در راهپیمایی های ضد رژیم پهلوی، تنویر افکار عمومی علیه دستگاه جبار شاهنشاهی، مبارزه با چهره های لیبرالیسم و خود فروخته غرب.
کارهای تشکیلاتی شهید اکبری:
عضو انجمن اسلامی بانک کشاورزی، عضو موسس اتحادیه انجمن های اسلامی کارکنان دولت وجامعه اسلامی فارغ التحصیلان دانشگاه های کشور و عضو حزب جمهوری اسلامی.
مسئولیت های شهید اکبری:
کارشناس بانک کشاورزی، همکاری با جهاد سازندگی، دادستانی انقلاب اسلامی، ستاد تبلیغات شورای عالی دفاع و مدیرعامل بانک کشاورزی.
شهید اکبری و مبارزه علیه طاغوت
حسین اکبری که درد و رنج طبقات مختلف مردم را به خوبی لمس کرده بود، می دانست که تنها راه برقراری قسط و داد در جامعه، تشکیل حکومت اسلامی است.
شهیداکبری از همان دوران جوانی به صف مبارزان اسلامی پیوست و با شرکت در راهپیماهایی های ضد رژیم و تشویق و آگاهی بخشی به جوانان و مردم، آنان را به ایستادگی در برابر طاغوت تشویق می کرد.
برادر شهید اکبری: روحیه انقلابی وتبعیت از امام راحل از خصوصیات شهیداکبری بود
محسن اکبری برادر شهید در خاطره ای از وی این چنین نقل می کند: « روز 17 شهریور سال 1357 همسر و دختر کوچک وی به خانه ما آمدند، از حال برادرم حسین جویا شدم، گفت: به اتفاق پسرش به تظاهرات رفته است. ساعاتی بعد به اتفاق چند تن از برادران به سوی میدان شهدا حرکت کردیم که با صدای رگبار گلولهها مواجه شدیم. به سر کوچه نرسیده بودیم که برادرم در حالی که به شدت فریاد میکرد، ای ملت! مردم را کشتند، ای خدا ! مردم بیچاره را کشتند و بعد گفت: برای شرکت در تظاهرات روز 17 شهریور به میدان شهدا [ژاله ] آمدم، دیدم جمعیت کثیری از مردم در میدان نشستهاند و از حکومت نظامی اطلاعی نداشتند، در این حال مأموران نظامی به مردم هشدار دادند که متفرق شوند تا این که دستور شلیک به سوی مردم صادر شد»
او در این روز به طور معجزهآسایی از چنگال دژخیمان پهلوی مصون ماند، اما دیدن آن فجایع و شهامت پیر وجوان و زن و مرد، روحیه انقلابی و تبعیت از امام راحل را در وجود او دو چندان ساخت.
همسر شهید اکبری: شهید اکبری شهادت را رمز جاودانگی و ماندگاری می دانست
منصوره ابوترابیان، همسر شهید مهندس حسین اکبری در گفت وگو با خبرگزاری دفاع مقدس، عشق به انقلاب و ایران و مردم دوستی را از خصوصیات بارز این شهید عنوان کرد و گفت: شهید اکبری همواره در خدمت به مستعضفان از هیچ تلاشی دریغ نمی کرد.
وی با اشاره به اینکه شهید اکبری عاشق شهادت بود و شهادت را تنها راه رسیدن به کمال و سعادت می دانست، خاطرنشان کرد: او می خواست با تقدیم هستی و وجود خود، به شهدای 17 شهریور بپیوندد و شهادت هدف او بود و این درس را عاشقانه و آگاهانه از حضرت اباعبدالله الحسین(ع) آموخته بود و ایشان شهادت را رمز جاودانگی وماندگاری حقیقی می دانست.
ابوترابیان اظهار داشت: مهندس اکبری در راهپیمایی 17 شهریور همراه با پسرش در میدان شهدا حضوری فعال ودر امدادرسانی و کمک رسانی به مجروحان نقش بسزایی ایفا کرد.
وی درخاطره ای از همسر شهیدش این چنین نقل کرد« یکی از روزهای انقلاب، وقتی که در میدان انقلاب درگیری بود شهید اکبری از خانه خارج شد و تا نیمه شب در خیابان ها بود و وقتی به خانه آمد گفت که درمیدان درگیری زیادی شده و جوانان بسیاری مثل برگ خزان به زمین می ریختند.
ابوترابیان افزود: مهندس در خیابان کارگر در محاصره گارد شاهنشاهی قرار گرفت و با چند نفر از جوانان از جان گذشته به خانه ای که در آن نزدیکی بود، پناه می برند و سپس به کمک این جوانان پاک باخته، سینه خیز به کمک مجروحان و انتقال پیکر شهدا می پرداخت و خلاصه شهید اکبری از این که چرا به فیض شهادت نائل نمی شود بسیار غمگین بود.
همسر شهید اکبری خاطرنشان کرد: شهید اکبری هیچ گاه از کار خسته نمی شد و گاهی اوقات بچه هایش فقط هفته ای یک بار می توانستند پدرشان را ببینند. شهید اکبری در سال 60 و طی چند ماهی قبل از شهادت، مسئولیت بانک کشاورزی را برعهده داشت.
وی در نقل خاطره ای دیگری می گوید:« مهندس اکبری در شب 21 بهمن ماه سال 57 به خانه آمد و گفت حضرت امام خمینی(ره) دستور داده اند که همه در خیابان ها باشند و حکومت نظامی لغو شده است. مهندس اکبری می خواست به خیابان برود من از او خواستم که درخانه بماند واو در پاسخ گفت: مگر من با دیگران چه فرقی می کنم؟ مگر خون من از آنها رنگین تر است؟ تو باید افتخار کنی اگر شهادت نصیب من شود»
ابوترابیان خاطرنشان کرد: شهیداکبری در بخشی از وصیت نامه اش خطاب به خانواده می گفت که همواره به انقلاب اسلامی پایبند باشند و در راستای دستاوردهای نظام اسلامی قدم بردارند. همچنین در بخش دیگری از وصیت نامه شهید اکبری آمده است«خدایا مرا بیامرز و توفیق بده که بتوانم با شهادت خود کوچک ترین خدمتی به عظمت تو انجام داده باشم.»