ویژگی خاص شهید «محمود کاوه» از دیدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی

بدون‌شک فرماندهی موفق و جرأت و جسارت شهید کاوه در برابر دشمن، نشأت‌گرفته از توفیقی بود که خداوند در برابر ویژگی خاص این شهید والامقام به او عطا کرده بود.
کد خبر: ۶۸۸۲۴۲
تاریخ انتشار: ۱۲ شهريور ۱۴۰۳ - ۰۰:۲۵ - 02September 2024

گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: «شهید محمود کاوه جزو عناصر کم‌نظیری بود که من او را در صدد خودسازی یافتم. حقیقتاً اهل خودسازی بود»؛ این توصیف رهبر معظم انقلاب اسلامی از شهید محمود کاوه فرمانده دلاور لشکر ویژه شهدا، همیشه در رفتار او هویدا بوده و بدون‌شک فرماندهی موفق و جرأت و جسارت این شهید والامقام در برابر دشمن، نشأت‌گرفته از توفیقی بود که خداوند در برابر این خودسازی به او عطا کرده بود.

** خودسازی به سبک کتمان درد

حضرت امام خامنه‌ای یکی از جلوه‌های خودسازی شهید کاوه را چنین روایت کرده‌اند: «در یکی از عملیات‌ها دستش مجروح شده بود، تهران آمد سراغ من. من دیدم دستش متورّم است. پرسیدم دستت درد می‌کند؟ گفت که نه. بعد من اطلاع پیدا کردم، برادر‌هایی که آن‌جا بودند گفتند دستش شدید درد می‌کند، این همه درد را کتمان می‌کرد و نمی‌گفت. این مستحب است که انسان حتی‌المقدور درد را کتمان کند و به دیگران نگوید. یک چنین حالت خودسازی ایشان داشت». 

ویژگی خاص شهید محمود کاوه

** ۲ رکعت نماز برای شهادت

نماز شهید کاوه قبل از شهادتش در عملیات کربلای ۲ نیز یکی دیگر از نمونه‌های خودسازی این شهید والامقام است؛ او در این عملیات، وقتی نیرو‌های خط شکن را جلو فرستاد، آمد و نمازی ۲ رکعتی اقامه کرد! زمانی که علت نماز را او جویا شدند، گفت: «این نماز را فقط به دو دلیل خواندم؛ اول برای پیروزی بچه‌های خط‌شکن و بعد...»، می‌خواست ادامه ندهد که یکی از بچه‌ها پرسید: «بعد چه؟»، گفت: «دلم می‌خواهد اگر خدا لایقم بداند، این نماز، آخرین نمازم باشد» و خدا لایقش دانست و محمود کاوه در همان عملیات شهید شد.

ویژگی خاص شهید محمود کاوه

** فرمانده لشکری که دچار غرور نبود

همچنین از دیگر جلوه‌های خودسازی شهید کاوه این بود که او در جایگاه فرمانده لشکر، هیچ‌گاه در این جایگاه دچار غرور و منیت نشد؛ در این‌باره نیز روایت کرده‌اند: زمانی که مسئول تدارکات مجروح شده بود، یک نفر که دستش مجروح بود، گونی بزرگی را گذاشته بود روی دوش خود و در سنگر‌ها جیره پخش می‌کرد!

بچه‌ها با او شوخی می‌کردند: «اخوی دیر اومدی!... برادر میخواهی بکشی‌مون از گشنگی؟... عزیز جان! حالا دیگه اول میری سنگر فرماندهی برای خودشیرینی دیگه...». گونی بزرگ بود و سر آن بنده خدا پایین. کارش که تمام شد، گونی را گذاشت زمین... همه او را شناختند! سردار شهید محمود کاوه بود.

انتهای پیام/ 113

نظر شما
پربیننده ها