معرفی کتاب؛

«اسماعیل»

کتاب «اسماعیل» خاطرات شهید «اسماعیل کریم زاده قوجه بیگلو» که به نویسندگی «لطیفه کریم زاده» در سال ۱۳۹۵ توسط انتشارات «خط هشت» به چاپ رسید.
کد خبر: ۶۹۷۲۲۸
تاریخ انتشار: ۱۸ مهر ۱۴۰۳ - ۱۱:۰۴ - 09October 2024

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از اردبیل، کتاب «اسماعیل» خاطرات شهید «اسماعیل کریم زاده قوجه بیگلو» که به نویسندگی «لطیفه کریم زاده» توسط انتشارات «خط هشت» در هزار نسخه با حمایت مالی اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان اردبیل به چاپ رسیده است.
 
اسماعیل کریم‌زاده از جانبازان غیور دفاع مقدس است. او در سال ۱۳۹۳ به دلیل جراحات ناشی از مجروحیت به شهادت رسید. کتاب اسماعیل به خاطراتی از همرزمان و خانواده وی پرداخته و در بخش ابتدایی کتاب خاطرات خودنوشت شهید درج شده است. او سال ۱۳۶۳ به جمع رزمندگان اردبیل پیوست و پس از طی دوره‌های آموزشی به جبهه‌های جنگ حق علیه باطل اعزام شد.
 
در بخشی از کتاب آمده است:
 
هوا کم کم تاریک شد و ما هنوز توی راه بودیم. اتوبوس برای اینکه دیده نشویم با چراغ‌های خاموش در زیر نور کم سوی مهتاب جلو می‌رفت. بیرون، نی‌ها سرهایشان را از داخل آب بیرون آورده بودند. صف نی‌ها را دنبال کردم. به نظر داشتند اطراف را می‌پاییدند. صف نی‌های بیرون زده از آب تمام شد.
 
اتوبوس پشت سرهم چند پیچ رد کرد. سرعت کم کرد و کنار جاده توقف کرد. از پشت شیشه جلویی، قامت سیاهی زیر نور مهتاب جلو آمد. زانوهایش شکل قوس به خود گرفته بودند. از طرز راه رفتنش معلوم بود چقدر پیر است، به سختی راه می‌رفت. نزدیک اتوبوس رسید و گفت: بر محمد و آل محمد صلوات؛ برای خوشنودی امام زمان صلوات؛ برای شادی روح شهیدان صلوات.
 
اتوبوس توقف کرد. پیرمرد از آن طرف اتوبوس در را باز کرد. رزمنده‌ها یکی یکی پا روی زمین گذاشتند و پیر مرد، آنها را به ردیف توی بغلش گرفت. مدام قربان صدقه مان می‌رفت و برای سلامتی مان دعا می‌کرد. صلوات ورد زبانش بود و قربان سرباز‌های امام شوم؛ حرف اش. سمت سنگر‌ها بدرقه مان کرد. چند تا چند تا داخل سنگر شدیم. کمی گذشت، برای خواب آماده می‌شدیم که دوباره برگشت؛ جعبه‌ای میوه همراه داشت. جلویمان گرفت. از اینکه مردی با این سن و سال از ما پذیرایی می‌کرد خجالت کشیدم. سیبی از داخل جعبع برداشتم. پیر مرد رفت و ما میوه هایمان را خوردیم.
 
انتهای پیام/
نظر شما
پربیننده ها