تقویم روح‌الله/۶

امام خمینی: مسئلۀ ما مسئلۀ مکتبی است

امام خمینی (ره) در جمع اعضای هیات دولت و نمایندگان مجلس فرمودند: مسئلۀ ما مسئلۀ مکتبی است. ما‏‎ ‎‏سر اسلام دعوا داریم. ما می‌گوییم که یک نفر آدمی که اسلام را مخالف با حزب‏‎ ‎‏خودش می‌داند و اگر دستش‏‎ ‎‏برسد می‌کوبد اسلام را، ما با او می‌توانیم مصالحه کنیم؟
کد خبر: ۷۰۰۹۶۴
تاریخ انتشار: ۰۶ آبان ۱۴۰۳ - ۰۵:۰۶ - 27October 2024

به گزارش خبرنگار سیاسی دفاع‌پرس، زندگی و سیره سیاسی و سراسر مبارزه حضرت امام خمینی (ره) یک اتفاق ساده تاریخی از جنس رهبران و سلاطینی نیست که خوانش و تکرار آن ملال آور باشد. حضرت امام خمینی (ره) خود به تنهایی یک ملت، یک امت، یک جریان پویا و یک تاریخ منحصربفرد است که مانند الماسی درخشان ابعاد مختلف و ناشناخته دارد. با هر بار مواجه شدن با شخصیت امام راحل می‌توان به شناخت کامل‌تری از ایشان رسید.

امام خمیینی: مسئلۀ ما مسئلۀ مکتبی است

«تقویم روح‌الله» مجموعه‌ای است که در هر روز وقایع زندگی امام خمینی (ره) را بازخوانی می‌کند. اتفاقات تلخ و شیرینی که در زندگی امام راحل می‌افتد علاوه بر خوانش دوباره تاریخ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، فرصتی است مغتنم برای نزدیک شدن به مردی که بعد از ۱۴ قرن مسیر تاریخ را به سوی نور تغییر داد.

قانون کشور ما قانون امام جعفرصادق (ع) است

وظیفۀ دینی همه ماست که بگوییم و بخواهیم که قانون شرکت نسوان‏‎ ‎‏در انتخابات انجام نشود؛ و اگر این قانون عملی بشود، دنبالش چیز‌های دیگری است، ‏‎ ‎‏و خواستۀ اکثریت مردم، شرط است؛ اکثر مردم این مملکت از این امر بیزارند و شما فعلاً‏‎ ‎‏تعطیل عمومی نکنید. خدا نیاورد آن روز را که تعطیل عمومی بشود! و باز هم دعا می‌کنم‏‎ ‎‏که از این عمل به طور آرام جلوگیری شود. خدا نیاورد آن روزی را که علما بگویند‏‎ ‎‏تعطیل بکنید! اسدالله عَلم‏ در این مملکت چه می‌خواهد بکند؟! این کار بازخواست و‏‎ ‎‏محاکمه‌های بعدی دارد. به طوری که شنیدم از امینی‏ این موضوع را خواسته بودند؛ ‏‎ ‎‏ایشان قبول نکرد و به کنار رفت. به حساب ارسنجانی‏ هم روزی خواهند رسید. اگر‏‎ ‎‏تمام دنیا بگویند: باید بشود! من یکی می‌گویم: نباید بشود. ‏این کشور، قانونش قانون امام جعفرصادق (ع) است و باید تا موقع ظهور امام‏‎ ‎‏زمان (ع)، این قانون باقی بماند. 
سخنرانی در جمع بازاریان تهران ششم آبان ۱۳۴۱

شما را از اسلام نترسانند

انسان اختصاصاتی دارد که‏‎ ‎‏سایر موجودات ندارند. یک مرتبۀ باطن، یک مرتبۀ عقلیت، یک مرتبۀ بالاتر از مرتبۀ‏‎ ‎‏عقل، در انسان بقوه هست. از اول در سرشت انسان هست که این انسان از عالم طبیعت‏‎ ‎‏سیر بکند تا برسد به آنجایی که وَهْم ما‌ها نمی‌تواند برسد و همۀ اینها محتاج به تربیت‏‎ ‎‏است. وقتی که ما کیفیت زندگی‏‎ ‎‏انبیا را مطالعه کنید؛ ‎ ‎‏می‌فهمید که اینها تشکیل حکومت بعضی‌شان دادند، احکام حکومتی دارند، حالا شما ملاحظه کنید که این رئیس جمهور‌ها چه می‌کنند؛ این سلاطین چه می‌کنند. ‏‎ ‎‏ما از آنها اطلاع نداریم، برگردید ایران را نگاه کنید.

برگردید ببینید که این آقا که حالا این‏ ‎‏همه فساد کرده؛ چه می‌کند با بیت المال مردم. ما یک‏‎ ‎‏همچو حاکم‌هایی را می‌گوییم که ‏‏ [‏‏نباید باشند‏‏]‏‏؛ هی می‌پرسند اسلام چیست؟ اسلام یک چیزی نیست که بخواهد همه چیز را به هم بزند. اسلام تمام نظام‏‎ ‎‏طبیعت را حفظ می‌کند، حکومت باشد؛ اما‏‎ ‎‏حکومت چپاولگر نباشد، حکومت خائن نباشد؛ نه اینکه می‌خواهد حکومت را به هم‏‎ ‎‏بزند. ما که حکومت اسلامی می‌گوییم ‏‏‏یعنی‏‏ ‏‏این هرج و مرج نباید باشد، ما چرخ‌ها را به راه‏‎ ‎‏می‌اندازیم.

الآن چرخ‌های مملکت طرف اروپا دارد حرکت می‌کند؛ می‌خواهیم جلوی این گرفته بشود؛ [نمی‌خواهیم]نفت ما را ببرند و پایگاه برای‏ ‎‏امریکا درست بکنند، نمی‌گوییم حکومت نمی‌خواهیم. ‎ ‎‏حکومت می‌خواهیم؛ اما یک حکومتی باشد که خیانتکار و جنایتکار نباشد؛ از حکومت اسلامی شما را‏‎ ‎‏نترسانند.
سخنرانی در جمع ایرانیام مقیم خارج از کشور چهارم آبان ۱۳۵۷

جهاد همگانی رمز پیشرفت کشور

امروز که این مملکت به‏‎ ‎‏دست توانای شما‌ها به دست شما افتاده است باید فکر [باشید]باید همۀ یک دست با هم مشغول بشوند‏‎ ‎‏برای ساختن. من این را باز هم گفتم به بعضی گروه‌ها، که انسان خجلت می‌کشد که یک‏‎ ‎‏کشوری که باید صادرکننده باشد؛ دستش را پیش امریکا دراز کند و از او کمک بخواهد. فعالیت قشر‌های مختلف، کشاورزی‌مان را باید چنان تقویت‏‎ ‎‏بکنیم که بعد از یکی دو سال صادرکننده باشیم؛ دیگران از ما بخواهند، نه ما از آنها. ‏‎ ‎‏اگر چنانچه ما احتیاج داشته باشیم در ارزاقمان به خارج، این وابستگی برای ما‏‎ ‎‏اسباب این می‌شود که در امور سیاسی هم وابسته باشیم و ما باید وابستگیمان را از اجانب‏‎ ‎‏و غرب و شرق قطع کنیم. اگر ما بخواهیم که مملکتمان یک مملکت مستقلِ آزادِ باشد، باید در این اموری که مربوط به اقتصاد است، مربوط به فرهنگ است، ‏‎ ‎‏مربوط به امور دیگرِ کشور است، خودمان فعالیت کنیم. 

این تحولی که الآن در ملت پیدا شده است ‎‏پشتوانۀ این کشور است. حالا از هر فردی بپرسی‏‎ ‎‏که دشمن تو کیست؟ می‌گوید دشمن من غرب و شرق است و امریکا هم در درجۀ اول‏‎ ‎‏است، صهیونیست هم در درجۀ اول است. من میل دارم که همۀ این روشنفکر‌های باصطلاح و همۀ این دانشگاه و رؤسای‏‎ ‎‏دانشگاه و معلمین دانشگاه و اساتید دانشگاه و همۀ این قشرها، ‎‏به فکر این مملکت باشند. 

اگر یک ملتی رشد سیاسی داشته‏‎ ‎‏باشد، می‌بیند که از چنگال این گرگ‌ها این ملت نجات پیدا می‌کند و ممکن‏‎ ‎‏است که آن ریشه‌های پوسیده باز به هم پیوند بکنند و اسباب زحمت بشوند برای این‏‎ ‎‏ملت، باید همۀ اینها با هم دست به هم بدهند، دیگر ننشیند و مطالبی بگوید که برخلاف مسیر ملت است. ‏

من متأسفم که اگر این مملکت آنطوری که ما می‌خواهیم پیش ببرد، آن وقت اینها را‏‎ ‎‏دیگر به درد ما باید بگوییم نمی‌خورند، برای اینکه کسی که در بین انقلاب با انقلاب‏‎ ‎‏مخالفت می‌کند، اینها عمال [صهیونیسم]هستند، ما میل داریم شما کار‏‎ ‎‏بکنید توی این مملکت، چرا خودتان را در بین ملت ضایع می‌کنید؟ چرا هر روز یک کاری‏‎ ‎‏می‌کنید که جوان‌های غافل از شما متأثر بشوند آخر فکری بکنید.
سخنرانی در جمع مسئولان جهاد سازندگی چهارم آبان ۱۳۵۸ قم

‏‏عدم امکان تفاهم اسلام و ضد اسلام‏
‏‏

همین که بعضی از شیاطین به گوش [صدام]‏‎ ‎‏خواندند که الآن وقت این است که حمله بکنیم چه داعی داشت این کار را بکند‏‎ ‎‏که حالا افتاده به این طرف و آن طرف که بیایید ما را صلح بدهید؟ چه جوری صلح بکنیم‏‎ ‎‏ما؟ با کی صلح بکنیم؟ این همانی است که یک کسی بگوید که فرض کنید که پیغمبر‏‎ ‎‏اسلام با ابوجهل صلح بکنند. آخر قابل صلح نیست. 

تویی که این همه جنایات وارد‏‎ ‎‏کردی به کشور خودت و کشور ما، تویی که این همه مسلمان‌ها را به کشتن دادی، تویی که‏‎ ‎‏این جنایات را که گمان ندارم در تاریخ نظیرش زیاد باشد، این همه جنایات را کردی، ‏‎ ‎‏تویی که در دزفول آنطور جنایات را کردی، حالا ما ‎‏بنشینیم سر یک میز و با ایشان صحبت کنیم که بیایید با هم مصالحه کنیم؟ 

مسئلۀ ما مسئلۀ مکتبی است. مسئلۀ دلخواهی نیست. ما‏‎ ‎‏سر اسلام دعوا داریم. ما می‌گوییم که یک نفر آدمی که اسلام را اصلش مخالف با حزب‏‎ ‎‏خودش می‌داند، اسلامش اسلام عفلقی است که از اسلام کارتری هم بدتر است. یک‏‎ ‎‏نفر آدم و حزبی که اسلام را مخالف همه چیز خودش می‌داند و با تمام قوا اگر دستش‏‎ ‎‏برسد می‌کوبد اسلام را، ما با او می‌توانیم مصالحه کنیم؟ یعنی اسلام را ما فدا کنیم؟ 

بعضی از این آخوند‌های درباری که ما را نصیحت می‌کنند که بیایید به اسلام‏‎ ‎‏برگردید. اینها اسلام را نمی‌دانند چیست. اینها اسلام را جز خوردن چیزی نمی‌دانند. ‏‎ ‎‏همان مسائل حیوانی. تو بیا به اسلام برگرد. تو‏‎ ‎‏بیا بفهم اسلام چیست. اسلام آن است که برای رسیدن به مقصد، آن همه‏‎ ‎‏زحمت را نبی اکرمش و اولیایش متحمل شدند. حالا ما برای اینکه چند نفر جوان از‏‎ ‎‏دستمان رفته از اسلام دست برداریم و برویم بنشینیم مصالحه‏‎ ‎‏کنیم؟ ما و ملت ما همانی است که در این خیابان‌های تهران و در شهرستان‌های دیگر آنهمه‏‎ ‎‏جوان‌ها را از دست داد و مصالحه نکرد. 
‏‏

فرق ارتش ما و ارتش آنها این است که ارتش ما اسلام‏‎ ‎‏برایش تکلیف معین کرده است. ارتش آنها توپ، موشک زمین به زمین می‌اندازند [داخل شهرها]، ‎‏آن وقت تبریک می‌شنوند. ارتش ما نمی‌تواند این کار را بکند و‏ نخواهد کرد. 

سخنرانی در جمع اعضای هیات دولت و نمایندگان مجلس ـ ششم آبان ۱۳۵۹

انتهای پیام/ 161

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار