به گزارش خبرنگار دفاعپرس از سمنان، کتاب «آب و آتش» خاطرات شفاهی سردار «سیدعلی رضا ربیعی هاشمی» با تدوین «محمد مهدی عبدالله زاده» چاپ و منتشر شده است.
کتاب «آب و آتش» در ۲۳۸ صفحه مصور در قطع وزیری به سفارش اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان سمنان، توسط انتشارات «زمزم سحر» در سال ۱۴۰۳ چاپ و منتشر شده است.
در بخشی از مقدمه این کتاب امده است:
بررسی ریشهها و شرح وقایع جوامع بشری با نگرش تاریخی، یکی از کارکردهای متأخر تاریخ است. البته روشن است که علم تاریخ برای رسیدن به این هدف، در گردآوری دادهها و پردازش آنها از روشهای تازهای بهره برده است که «تاریخ شفاهی» یکی از آنها است. تاریخ شفاهی که روشی تازه برای گردآوری خاطرات و روایتهای شفاهی رخدادهای تاریخی است، شاید از جهاتی کهنترین شیوهی تاریخنگاری نیز به شمار آید و با تعیین معیارها و استانداردهای لازم برای این روش تازه که جایگاه ویژهای در تاریخنگاری یافته- میتوان آنها شاخهای از «علم تاریخنگاری» قلمداد نمود.
در حقیقت محتوای تاریخ شفاهی از طریق فرآیند مصاحبه بهدقت میآید که شامل مشاهدات و تجربههای تاریخی اشخاص یا نقلقولهای آنان از دیگر حاضرانِ درصحنهی تاریخ است. تاریخ شفاهی بهواسطهی جزئینگری، دخالت «شناخت روان» دربیان و نگارش تاریخ، مستندسازی و اصالت بخشی، روش مناسبی برای تدوین و ثبت دقیق تاریخ و شناساندن درست رخدادها هست.
آنچه ازاینگونهی تاریخنگاری حاصل میشود، روایت مستندی است که در کنار اطلاعات دیگر، تااندازهای فراوان، بخشی از «ناگفتهها و اسرار» و «معماها» ی تاریخی را -بهویژه در حوزهی تاریخ معاصر- بیان و حل میکند. چنین شیوهای این بستر را برای محقق فراهم میکند که رخدادها را نه از یک روزنه که بهمثابه نوعی تجربهی گروهی بنگرد و به واکاوی آن بپردازد، همچنین در قضاوت تاریخی به استنادهای بیشتری دست یابد و در سیر مطالعاتی، خود از اعتمادی بیشتر و کارش از اعتباری بهتر برخوردار شود.
با نگاهی به جنگهای دوران معاصر درمییابیم که دفاع مقدس ملت ایران نقطهی عطفی در تاریخ معاصر به شمار میرود که یکی از ویژگیهای برجستهی آن حضور همهی اقشار و طبقات اجتماعی است؛ بنابراین برای نگارش دقیق تاریخ دفاع مقدس باید به سراغ شاهدان عینی این رخداد در سطوح مختلف رفت. این امر نیز تنها با رعایت دقیق اصول و فرآیندهای تدوین تاریخ شفاهی میسر میشود.
بخشی از کتاب:
... در روزهای اول ورودم به روانسر یک مرتبه گفتند مشهدی محمد رستمی را شبانه از روستای صادق آباد دزدیدند و بردند مشهدی محمد پیرمردی مورد احترام مردم روستایشان بود. این پیرمرد بزرگ روستا بود و طرف دار امام خمینی (ره) و جمهوری اسلامی.
حزب دمکرات وی را دزدیده بود وی را به ارتفاعات خراجیان برده بودند تا از وی اطلاعات بگیرند. این پیرمرد را شکنجه می کنند که تو باید به انقلاب و امام فحش بدهی و اظهار برانت کنی، این پیرمرد هم مقاومت می کند تا اینکه زیر شکنجه شهید می شود؛ چرا که آثار شکنجه های بسیاری روی جنازه این پیرمرد وجود داشت.
چند وقت بعد هم که تعدادی از دمکرات ها تسلیم شده بودند برایمان گفتند وقتی مشهدی محمد به امام خمینی (ره) توهین نکرد، سرش را با سنگ له کردند.
تهیه و تنظیم: راضیه لواف
/انتهای پیام