به‌مناسبت سالروز شهادت حضرت زهرا (س)؛

فیلم/ روایت حاج قاسم از محبت مادری و امدادهای حضرت زهرا (س) در دفاع مقدس

سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی، عنایات و امدادهای بی‌بی دوعالم (س) در دفاع مقدس را درک کرده و در یکی از سخنرانی‌های خود، تأثیر عنایات این حضرت در جبهه‌ها را روایت کرده و گفته است: «من قدرت زهرا (س) را، من قدرت او را، محبت مادری او را در هور دیدم، در غرب کانال ماهی دیدم، در وسط میدان مین دیدم؛ وقتی شما مادرها نبودید و بچه‌های‌تان در خون دست و پا می‌زدند، او را دیدم».
کد خبر: ۷۱۰۶۱۹
تاریخ انتشار: ۱۵ آذر ۱۴۰۳ - ۰۱:۲۰ - 05December 2024

گروه ساجد دفاع‌پرس: حضرت فاطمه زهرا (س) در دوران دفاع مقدس پناهگاه رزمندگان اسلام و توسل بر ایشان ملجأ گره‌ها و راهگشای بن‌بست‌ها بود؛ همان تکیه‌گاه بزرگی که نامش بر سربند سرخ رزمندگان و پرچم‌های به اهتزاز درآمده در جبهه‌ها می‌درخشید و زمانی که در میان آتش پرحجم دشمن تدابیر از کار می‌افتاد، نامی جز نام زهرا (س) بر زبان‌ها جاری نمی‌شد.

سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی به‌عنوان بزرگ‌فرمانده دفاع مقدس و جبهه مقاومت، عنایات و امدادهای بی‌بی دوعالم (س) در دفاع مقدس را درک کرده و در یکی از سخنرانی‌های خود، تأثیر عنایات این حضرت در جبهه‌ها را روایت کرده و گفته است: «من قدرت زهرا (س) را، من قدرت او را، محبت مادری او را در هور دیدم، در غرب کانال ماهی دیدم، در وسط میدان مین دیدم؛ وقتی شما مادرها نبودید و بچه‌های‌تان در خون دست و پا می‌زدند، او را دیدم».

«ما در روایت داریم که امیرالمومنین (ع) می‌فرمایند ما هروقت مشکلی پیدا می‌کردیم، سختی‌ها بر ما وارد می‌شد و طاقت‌مان در سختی‌ها از دست می‌رفت، به پیغمبر پناه می‌بردیم. من جمله‌ای که می‌خواهم خدمت شما مردم، در محضر شهدا عرض بکنم، این است که ما هروقت در سختی‌های جنگ فشارها بر ما حادث می‌شد؛ آن‌وقتی که به‌صورت بسیار مضطری هیچ کاری از ما برنمی‌آمد، پناهگاهی جز زهرا (س) نداشتیم و ما هم پناهگاه‌مان زهرا (س) بود.

در شب «والفجر هشت» وقتی چشم‌مان به آب‌های پرطوفان، خشمگین و ترسناک اروند افتاد و لرزیدیم و ترسیدیم، آن‌جا هیچ پناهگاه و نامی آشناتر از نام زهرا نداشتیم؛ او را در کنار اروند صدا زدیم، در تلألؤ اشک‌های غریبانه و مظلومانه بسیجی‌ها، سیمای سفید او را جست‌وجو کردیم و اروند را با «یا زهرا (س)» به کنترل درآوردیم و عبور کردیم.

وقتی شب «کربلای چهار» شد، وقتی که دشمن آتش مسلسل‌ها و خمپاره‌ها و توپ‌های خود را مستانه در ساحل باز کرد و جوی‌های کوچکی از خون به‌سمت اروند سرازیر شد، آن‌وقت هم همه تدابیر از کار افتاده بود و نامی جز نام زهرا (س) بر زبان جاری نمی‌شد. وقتی هم که عراقی‌ها لب اروند ایستاده بودند و بچه‌ها را با تیر می‌زدند، آن‌زمان هم سلاح کارگر ما زهرا (س) بود.

در «کربلای پنج» هم، وقتی در آن غروبی که اضطرار داشتیم، مضطر بودیم، نگاهی به آب‌های بوریان می‌کردیم، آن‌وقت هم سر خود را بر دژ گذاشته و عاجزانه او را صدا کردیم؛ من قدرت زهرا (س) را، من قدرت او را، محبت مادری او را در هور دیدم، در غرب کانال ماهی دیدم، در وسط میدان مین دیدم؛ وقتی شما مادرها نبودید و بچه‌های‌تان در خون دست و پا می‌زدند، او را دیدم.

اگر موسی در کنار نیل، وقتی فرعون با سپاهش نزدیک او می‌شد، او ترسناک با یک چشم نیل را می‌نگریست و با چشم دیگر سپاه ترسناک فرعون را می‌دید و خدا نیل را برای او شکافت. فاطمه (س) در هور، فاطمه (س) در کربلای پنج، فاطمه (س) در اروند، فاطمه (س) در کوه‌های سرد و سخت کردستان، مادری کرد».

انتهای پیام/ 113

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار