نوسروده‌ غلامرضا غلامپور دهسرخی به مناسبت دهه بصیرت؛

فکرِ دشمن، همه دام است

به مناسبت فرارسیدن دهه بصیرت، غلامرضا غلامپور دهسرخی نوسروده‌ خود را به مردم همیشه در صحنه ایران اسلامی که مدافع ارزش‌های اسلامی و انقلابی هستند تقدیم کرد.
کد خبر: ۷۱۶۴۰۹
تاریخ انتشار: ۱۱ دی ۱۴۰۳ - ۰۹:۰۴ - 31December 2024

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از استان خراسان رضوی، «غلامرضا غلامپور دهسرخی» از شعرای آیینی خراسان رضوی نوسروده خود را به مناسبت به حماسه‌سازان ۹ دی ۱۳۸۸ تقدیم کرد.

فکرِ دشمن، همه دام است

مدد از خالق و از آل علی (ع) می‌جویم 
بار‌ها گفته‌ام و بار دگر می‌گویم

اینک از غصّه جانسوز حکایت دارم! 
یاعلی گفته و از کوفه شکایت دارم!

سخن از درد و غم و صحبتِ هجران باشد 
سخن از بی‌کسی و محنتِ دوران باشد

سخن از غربتِ دین و گذر از ایمان است 
سخن از توطئه و حادثه‌ای پنهان است!

سخن از مرزِ میان حق و باطل باشد 
گوش کن! غیرت و جوشِ سخن از دل باشد

هله یاران! که عزادارِ حسین‌اید، به هوش! 
و سیه‌پوشِ علمدار حسین‌اید، به هوش!

آی یاران! که سیه‌پوشِ محرّم باشید
نزد پیغمبر اسلام (ص)، معظّم باشید

آی یاران! که ز دل نغمه‌ی حق سر کردید 
و حسین بن علی (ع) را همه باور کردید

آی یاران! که ز جان، عاشقِ ثاراللّه‌اید 
پیرو راه حسین‌اید و به حق آگاه‌اید

به شمایان! که در این عشق، فدایی شده‌اید 
با حسین‌اید و همه کرببلایی شده‌اید

گوشِ جان را بسپارید به این فصلِ خطاب: 
از پی یاری اسلام پیمبر بشتاب

دیده بگشای برادر! که زمانِ خطر است 
دشمنِ ما و تو پرحیله و ضدّ بشر است!

نکند شورِ حسینیِ تو خاموش شود! 
شرف و عزّت این قوم فراموش شود!

گر به شعر و سخن‌ای دوست! سراپا گله‌ام 
گله‌مند از ستمِ دشمن این قافله‌ام

گله دارم ز گروهی که منافق شده‌اند! 
آفت گلشنِ دین، ننگِ خلایق شده‌اند!

به شعار و سخن و حرف، مسلمان باشند 
دشمنِ مکتب پیغمبر و قرآن باشند!

گله دارم ز گروهی که جسارت کردند 
ثمر باغ ولا را زچه غارت کردند؟!

گله دارم ز گروهی که دورو، ده رنگ‌اند 
همگی اهلِ شقاوت، همگی، چون سنگ‌اند!

گله من ز گروهی‌ست که کوفی صفت‌اند 
با من و با تو و با ناصحِ فرزانه بدند!

روی پیشانیِ خود مُهر عبادت دارند 
و به نیرنگ و تظاهر، همه عادت دارند!

حقّ نان و نمکِ خورده، نکردند ادا 
و میان بسته پی دشمنیِ دینِ خدا!

از حریمِ شرف و شرم و حیا دور شدند 
به جهالت همه خو کرده و مزدور شدند!

آتشِ خشم و جهالت زده، چون در بیشه 
تیشه در دست گرفتند به قصدِ ریشه

مونس غفلت و اندوه و عزاییم چرا؟! 
دشمنان فتنه‌گر و ... ما و تو خوابیم چرا؟!

رهبرِ قافله از ما و تو غمگین باشد 
خوابِ غفلت زچه بر ما و تو سنگین باشد؟!

مَردم! این خواب حرام است، خدا می‌داند 
فکرِ دشمن، همه دام است، خدا می‌داند

نکند در برِ دشمن، من و تو رام شویم 
و نسنجیده گرفتار چنین دام شویم!

نکند رهبرِ دین لحظه‌ای آزرده شود 
و غریبانه در این حادثه پژمرده شود!

نکند با سخن و حرف، مسلمان باشیم 
غافل از فلسفه خون شهیدان باشیم!

باز هم کوفه و چاه است، علی را دریاب! 
فتنه و ظلمت و آه است، علی را دریاب!

باز هم لاله به دل، داغ مکّدر دیده‌ست 
از همان فتنه که تاریخِ مکّرر دیده‌ست!

باز هم غربتِ مولی‌ست، بیا چاره کنیم 
عمق این فاجعه پیداست، بیا چاره کنیم

با منافق، من و تو وارد پیکار شویم 
دینِ حق را ز وفا یارِ وفادار شویم

یاد آریم که در کرببلا غوغا بود 
و حسین بن علی (ع) بی عَلم و تنها بود

هی نگوییم که:‌ای کاش من آنجا بودم! 
جان ز کف داده و در خدمتِ مولی بودم

بنگر امروز هم آن آینه‌ها تنهایند! 
اهلِ‌بیتِ حرم حق، به خدا تنهایند!

عمق این فتنه و این فتنه‌گری‌ها پیداست 
کربلای من و تو، جانِ برادر! اینجاست

«هرکه دارد هوس کرببال، بسم‌اللّه! 
هر که دارد سرِ همراهیِ ما، بسم‌اللّه!»

وقت تنگ است، بیا آینه کاری بشویم 
باغبان خواسته ـ ما و تو بهاری بشویم

وقت تنگ است، هَلا! فرصت ما کم نشود 
قامتِ کوشش مردانه ما خم نشود!

وقت تنگ است، بیا تا من و تو، ما بشویم 
قطر‌های وصل به دریا شده، دریا بشویم

باز توفان شده و موج خروشان باشیم 
افتخارِ وطن و مذهب و ایران باشیم

آنچه حجّت شده بر ما و تو، ما آن بشویم 
و حسینی شده و یاورِ قرآن بشویم

به رسولانِ خدا، زآدم و خاتم، سوگند! 
به علی و حسنین (ع) و به محرّم، سوگند!

ما مسلمان و، همه شیعه و ایمان داریم 
مهرِ پیغمبر و آلش به دل و جان داریم

درسِ آزادگی از شیرِ خدا آموزیم 
یاعلی گفته و از آتش عشقش سوزیم

تا دمِ مرگ که در پیکرِ خود جان داریم 
به ولایت، به امامت، همه ایمان داریم

همه جا نغمه برآریم که ما مردِ رهیم 
جانثاریم و به فرمانِ علی (ع) سربنهیم

به اباالفضل ـ علمدارِ اباعبداللّه! 
هرکه دارد هوس کرببلا، بسم‌اللّه!

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار