گروه استانهای دفاعپرس_ «احمد دواتگر»؛ بیش از هشت سال از تشیع پیکر مطهر شهیدی از قاطبه شهدای به ظاهر گمنام، اما خوشنام که در دانشگاه علوم قرآنی شهرستان آمل برای همیشه آرام گرفته است، میگذرد. یادم است در آن روز مردم ولایتمدار آمل در تشییع پیکر این شهید سرافراز سنگ تمام گذاشته بودند.
از همان روز مکان دفن این شهید محفلی شد برای دوستداران و ارادتمندان شهدا تا با دلی پر از ناگفتههای موجود در این دور و زمانه، در کنار مزارش برای لحظاتی آرام گیرند.
در واقع بیش از هشت سال بود که از نام و نام خانوادگی این شهید عزیز و سن و سال و همچنین اهل کدام شهر از سرزمین عزیزمان باشد، کسی خبری نداشته است و تنها بر روی سنگ قبرش حک شده بود: شهید گمنام؛ فرزند آقا روح الله.
اگر خوب به این واژه دقت کنیم به این واقعیت پی خواهیم برد که تمامی شهدا فرزندان آقا روح الله هستند و این واژه تنها به شهدای گمنام اختصاص ندارد، زیرا آقا روح الله همه چیزشان بوده و آنها خود را بدون چون و چرا؛ تابع محض او میدانستند و به این اطاعت پذیزی خود نیز افتخار هم میکردند.
آری محل دفن این شهید در دانشگاه علوم قرآنی شهرستان آمل محفل انس دوستداران شهدای گمنام شده بود تا مرحمی بر دلهای پر از درد آنها باشد.
نمیدانم چرا هر وقت به این مکان مقدس و یا در مزار شهدای آمل حضور پیدا کردهام یاد این جملهی زیبا از آقا سید مرتضی آوینی افتادم آنجا که میگوید: «عجب از ما واماندگان زمینگیر که در جستجوی شهدا به قبرستانها میآئیم این خود دلیلی است بر آن که از حقیقت عالم هیچ نمیدانیم. مرده آن است که نصیبی از حیات طیبه شهدا ندارد و اگر چنین است از ما مردهتر کیست؟ شهدا شاهد بر باطن و حقیقت عالمند و هم آنانند که به دیگران حیات میبخشند. پس به راستی این عجیب نیست که ما واماندگان در جستجوی شهدا به قبرستانها میآئیم و... بایستی اعتراف کرد که گمنامی بخشی از ویژگی شهدای هشت سال دفاع مقدس است و امروز این گمنامی بیشتر در جامعه حس میشود.
روز گذشته یکی از روزهای به یاد ماندنی از صحنههای فراموش نشدنی برای این حقیر بوده است روزی که پس از ۳۸ سال از شهادت دلیرمردی از استان گلستان و شهرستان گالیکش سرانجام چشم انتظاری خانوادهاش به پایان رسید. اگر چه دیروز در مراسم استقبال از خانواده معظم شهید والا مقام «مصیب پیری زیرکوهی» در دانشکده علوم قرآنی آمل پدر و مادر این شهید گمنام حضور نداشتند و سالها قبل در حال چشم انتظاری از بازگشت پیکر مطهر فرزند دلبندشان چشم از این جهان فانی فرو بستند و به دیار ابدی سفر کردند، اما دو بردار و یک خواهر ایشان پس از سالها بیاطلاعی از برادر شهیدشان در حیاط دانشکده علوم قرآنی آمل حضور یافته و با قرار گرفتن در مکان مقدسی که هشت سال قبل بخشی از استخوانهای پیکر مطهر برادرشان به عنوان یک شهید گمنام به خاک سپرده شده و در روزهای اخیر از طریق دی انای (DNA) شناسایی شده است، نجوا کنند و چه لحظات سختی بود؛ دیدن گریههای بیامان خواهر و برادران و همچنین وابستگان این شهید.
آنها از چشم انتظاری پدر و مادر عزیزشان گفتند از این که چه گذشته بود بر والدین این شهید تا خبری هر چند مختصر از سرنوشت فرزند شهیدشان که در عملیات کربلای چهار و در گردان مالک اشتر از لشکر ۲۵ کربلا در جزیره ام الرصاص به یادگار مانده بود، به دست آورند، اما عمرشان کفاف نداده و با کوله باری از غم و اندوه در بیاطلاعی از سرنوشت فرزندشان در آرامستان شهرشان برای همیشه سکنی گزیدهاند.
آنها خود را شرمنده جماعتی میدانستند که به استقبالشان آمده بودند در حالی که این عرض ارادت حداقلی به شهدا و خانوادههای معظم آنها بوده و این مردم افتخارشان این بود که در خدمت خواهر و برادران این شهید هستند. شهیدی که بیش از هشت سال بدون نام و نشان بوده است و مکان آن تبدیل به قطعهای از بهشت شده بود که دل هر شیفته دلی آن هم در یک محیط دانشگاهی که مزارش به تنهایی یک دانشگاه برای دانشجویان آن تبدیل شده بود، در آن آرام میگرفت.
و، اما کلام آخر: نوشتهام را با این جملهای زیبا از شهید آوینی به پایان میرسانم که فرموده بود: هزاران سال از آغاز حیات بشر بر این کرهی خاکی میگذرد و همهی آنان (بشر) تا به امروز مردهاند و ما نیز خواهیم مرد و بر مرگ ما نیز قرنها خواهد گذشت. خوشا آنان که مردانه مردهاند و توای عزیز، میدانی تنها کسانی مردانه میمیرند که مردانه زیسته باشند.
انتهای پیام/