مروری بر تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس/ ۱۷

گم شدن وزیر کشور در بازدید از جبهه

حجت‌الاسلام حسن صفرزاده تهرانی از مبارزان انقلاب اسلامی و رزمندگان عرصه دفاع مقدس است که در کتاب تاریخ شفاهی خود، به بیان خاطراتی از آن دوران پرداخته است.
کد خبر: ۷۱۸۳۲۵
تاریخ انتشار: ۱۹ دی ۱۴۰۳ - ۰۸:۲۶ - 08January 2025

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، حجت‌الاسلام والمسلمین «حسن صفرزاده تهرانی» از مبارزان انقلاب اسلامی و رزمندگان عرصه دفاع مقدس است که در طول سال‌ها فعالیت خدماتی به نظام اسلام انجام داده است. تهیه، تکثیر و پخش اعلامیه، نوار و رساله حضرت امام خمینی (ره)، راه‌اندازی گروه مبارزاتی علیه رژیم پهلوی و فرار مستشاران آمریکایی از اصفهان نقش به سزایی داشته است. همچنین برگزاری مراسم سومین روز شهادت مصطفی خمینی در مدرسه صدر بازار اصفهان، مراسم چهلم شهدای ۱۹ دی قم، سخنرانی در راهپیمایی‌های مبارزاتی دانش آموزی و دانشجویی در دوران انقلاب از جمله فعالیت‎های وی است.

خاطره‌ای از گم شدن وزیر کشور در بازدید از جبهه!

صفرزاده تهرانی به دنبال فرمان تاریخی حضرت امام خمینی (ره) مبنی بر تشکیل بسیج، با همکاری حجج اسلام سید علی‌اکبر ایوبی و علی ضامن عطایی، تمام توان خود را برای تشکیل بسیج و آموزش بسیجیان در منطقه خورسکان اصفهان به کار گرفت.

حضور رزمی تبلیغی در جبهه، راه‌اندازی دفتر تبلیغات اسلامی در ستاد عملیات جنوب، تشکیل ستاد هماهنگی تبلیغات بین کلیه ارگان‌های مستقر در خرمشهر و آبادان، راه‌اندازی شعبه عقیدتی سیاسی هنگ آبادان، راه‌اندازی شعبه عقیدتی سیاسی هنگ سوسنگرد، راه‌اندازی دایره عقیدتی سیاسی ناحیه خوزستان، شرکت در عملیات‌های فرماندهی کل قوا، شکستن حصر آبادان، رمضان، فتح المبین، بیت‌المقدس، کربلای ۴ و والفجر ۸ از جمله فعالیت‌های وی در دوران دفاع مقدس است.

متنی که قسمت هفدهم آن را در ادامه می‌خوانید مروری است بر تاریخ شفاهی حجت‌الاسلام والمسلمین حسن صفرزاده تهرانی از انقلاب اسلامی و دفاع مقدس.

۱۴ نفر در یک خودروی سواری

حجت‌الاسلام آقای ناطق وزیر کشور به اهواز آمده بود، در مهمانسرا به من گفت: می‌خواهم به خط بروم و از رزمندگان دیدن کنم. گفتم از خط که ممکن نیست ولی برای بازدید از تیپ‌ها و لشکر‌ها هماهنگ می‌کنم. ایشان یک روز را برای بازدید از تیپ‌ها و لشکر‌ها اختصاص داد. در طول روز از چندین لشکر و تیپ بازدید کرد و ضمن سخنرانی با وضعیت و موقعیت آنان آشنا شد. 

شب موقع نماز مغرب و عشا نوبت لشکر ۲۵ کربلا با فرماندهی حاج مرتضی قربانی رسید. بعد از اقامه نماز و سخنرانی، از درب جلوی نمازخانه به دفتر فرماندهی رفتیم، جمعیتِ انبوهِ رزمنده در لشکر به گونه‌ای بود که خودروی آقای ناطق و دیگر خودروی‌های محافظ و اسکورت سپاه، کمیته، شهربانی و چراغ گردون‌ها که حدود ۲۰ تا ۳۰ خودرو بودند.

نتوانستند به راحتی عبور کنند و متوجه ما شوند. تعدادی از محافظان پیاده همراه ما شده بودند و یکی از محافظین سریع با خودروی اِستِیشن آهو از پادگان خارج شد تا از ورودی دیگر خود را به ما برساند. همین که این خودرو حرکت کرد، همه خودرو‌های دیگر به خیال اینکه زمان رفتن رسیده یکی یکی به سمت مقصد هماهنگ شده بعدی، یعنی مهمانسرا حرکت کردند. 

وقتی از دفتر فرماندهی خارج شدیم دیدیم ماییم و یک خودروی استیشن آهو، بدون بی‌سیم، حاج مرتضی قربانی گفت: با خودرو‌های لشکر بروید و حاج آقای ناطق گفت: خیر با همین خودرو می‌رویم. چهارده نفر بودیم و همه سوار یک اِستیشن آهو شدیم و تنها کسی که جایش خوب بود، فقط راننده بود ...

در مهمانسرا هر خودرویی که می‌آمد، بقیه نگاه می‌کردند تا حاج آقای ناطق را ببینند، امّا هر کسی پیاده می‌شد غیر از ایشان. با خود می‌گفتند: حتماً در خودروی بعدی است، اما وقتی سواره‌های خودروی بعدی هم پیاده می‌شدند ایشان را نمی‌یافتند. تا این که دیدند حاج آقای ناطق وزیر کشور در هیچ یک از خودرو‌ها نیست. طبیعتاً در آن وضعیت جنگ و ترور، همه نگران شدند. به دلیل فاصله زیاد، بی‌سیم هم جواب نمی‌داد؛ بنابراین همه خودرو‌ها دور زدند تا برگردند. خیابان مهمانسرا طی شد تا ما از راه رسیدیم، دیدیم همه خودرو‌ها با چراغ‌های گردان در حال برگشت هستند. ما هم سریع به همان خودرو‌های اول علامت دادیم که دور بزنید، آمدیم. 

وقتی جلوی ساختمان مهمانسرا متوقف شدیم، چهار درب اِستِیشن باز شد و افراد یکی یکی خارج شدند. نه پنج نفر، نه هشت نفر، نه ده نفر بلکه چهارده نفر از خودرو پیاده شدیم ... استاندار و فرماندهان سپاه، کمیته و ژاندارمری و دیگر مسئولین استانی، بجای اینکه به اشتباه خودشان پی ببرند؛ با تعجب می‌پرسیدند: شما چهارده نفر چطور خود را در یک خودرو جا دادید؟

منبع: جامانده (تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به روایت حسن صفرزاده تهرانی) 

انتهای پیام/ 161

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار