دلنوشته/

نبودنت یعنی ۳۸ سال بغض در گلو

۴۰ سالگی برای خیلی‌ها یعنی پختگی، ولی برای من که از شما دورم فقط یعنی ۳۸ سال ندیدنت و ۳۸ حسرت آغوشت در روز تولدم. یعنی ۳۸ بار عکست را روز تولد بغل کردن و با عکست عکس گرفتن. یعنی ۳۸ بغض در گلو.
کد خبر: ۷۲۴۹۹۲
تاریخ انتشار: ۲۰ بهمن ۱۴۰۳ - ۰۸:۴۲ - 08February 2025

گروه استان‌های دفاع‌پرس- «راضیه صابری» فرزند شهید غریب اسارت «عباس صابری»؛ باز من آمدم، همان دختر تنهایت، همان دختر دردانه‌ات، که فشار مشکلات یادم داد که یک زن قوی باشم. حالا با همه تنهاییم آمده‌ام پیش شما.

نبودنت یعنی ۳۸ سال بغض در گلو

می‌دانم که زودتر از بقیه امروز را یادت مانده. می‌بینی چه زود گذشت. ۴۳ ساله شدم و این یعنی ۳۸ سال است که شما نیستی. بچه‌تر که بودم روز‌هایی که دلم گرفته بود و بهانه شما را می‌گرفت با خودم می‌گفتم بگذار بزرگ بشوم حتما دیگر از این بهانه‌ها خبری نیست و حال من اینجوری نمی‌ماند. ولی حالا که به قول قدیمی‌ها واسه خودم خانومی شدم و دقیقا پنجمین دهه زندگیم را شروع می‌کنم خیلی بیشتر از آن موقع‌ها دلم بهانه شما را می‌گیرد.

۴۰ سالگی برای خیلی‌ها یعنی پختگی، ولی برای من فقط یعنی ۳۸ سال ندیدنت و ۳۸ حسرت آغوشت در روز تولدم. یعنی ۳۸ بار عکست را روز تولد بغل کردن و با عکست عکس گرفتن. یعنی ۳۸ بغض در گلو.

همه اینهایی که گفتم برای شب تولدم بود. اگر بقیه روز‌ها را بخواهم برایت بشمارم، خیلی می‌شود. گرچه شمردن نداره «رنگ رخساره خبر می‌دهد از سر درون».

اگه بخواهیم باهم حساب و کتاب کنیم خیلی زیاد می‌شون و من نمی‌دانم آخر کار کدام یک از ما بدهکار و دیگری طلبکار می‌شود. همه می‌دانند و شما بهتر از همه که دختر‌ها چقدر بابایی هستند و برای باباهاشون ناز می‌کنند.

فکر کنم طلبم خیلی سنگین شد ولی از کی بگیرم؟ اصلا گرفتنی هست؟!
بابا، آنهایی که شما بخاطرشان رفتید تا که آروم بخوابند حالا طلب دارند از همه حتی از ما! ما را متهم به جنگ‌طلبی می‌کنند و می‌گویند کار خاصی نکردید که جنگیدید. هرکسی بود همین کار را می‌کرد و الان با سهمیه‌هاتون همه جا را قرق کردید.

بابا خیلی دلم گرفت، نبودی از من دفاع کنی و پشت و پناهم باشی. نبودی ببینی زندگی با من چه کرد.
کاش بودی تا دنیا این قدر بهم سخت نمی‌گرفت
کاش بودی تا من هم هرکجا کم می‌آوردم می‌گفتم بابام هست ..

بابا جانم خیلی دوستت دارم. من را ببخش. یک وقت‌هایی بخاطر فشار مشکلات باهات قهر می‌کردم، چون دوست داشتم کنارم بودی و پشت و پناهم می‌شدی.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار