اهواز؛ دژ مستحکم انقلاب اسلامی/ مصاحبه‌ای که صدام هرگز نتوانست تمامش کند

دشمن بعثی که قبل از انقلاب با راه‌اندازی و تقویت گروه‌های تروریستی و خرابکار سعی در برهم‌زدن شهر داشت در اولین روز شروع جنگ که همزمان با بباران شهر‌ها بود؛ نقاط مختلف اهواز از جمله فرودگاه آن را بمباران کرد و در روز‌های بعد نیز به طور مداوم این شهر را زیرآتش توپخانه خود قرار داد و خسارات جانی و مالی فراوانی بر این شهر وارد آورد.
کد خبر: ۷۲۹۵۴۵
تاریخ انتشار: ۰۹ اسفند ۱۴۰۳ - ۰۱:۳۴ - 27February 2025

گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: ناظران جهانی ارتش مجهز صدام را برای سرنگونی نظام نوپای انقلاب ایران کافی می‌دانستند. صدام هم قدرتمندانه بر طبل جنگ می‌کوفت که «ما از تجزیه و انهدام ایران ناراحت نمی‌شویم و صریحاً اعلام می‌داریم هر فرد عراقی یا هر عرب مایل به تجزیه و ویرانی ایران خواهد بود.» آنها حساب همه چیز را کرده بودند و از اوضاع آشفته سیاسی و نظامی ایران هم با خبر بودند.

اهواز؛ دژ مستحکم انقلاب اسلامی/ مصاحبه‌ای که صدام هرگز نتوانست تمامش کند

صدام روز اول جنگ مصاحبه‌اش را نیمه‌تمام گذاشته بود که سه روز بعد در اهواز تمامش کند ولی او هیچوقت نتوانست آن مصاحبه را تمام کند، چون محاسباتش غلط از آب در آمد. آنها در معادلاتشان یک نکته مهم را محاسبه نکرده بودند؛ سربازان امام خمینی (ره) را.  

هشت روز بعد از آغاز جنگ، عراقی‌ها به اهواز نزدیک شدند و امام که خبر را شنید گفت مگر جوانان اهوازی مرده‌اند؟ سخنی که تا به سپاه اهواز رسید میان جمع کوچک ۲۸ نفره آنجا ولوله‌ای به پا کرد. روز بعد خبر دادند ارتش عراق ده‌ها کیلومتر از اطراف اهواز عقب رفته است.

اهواز مرکز استان خوزستان است. دومین شهر بزرگ ایران و هفتمین شهر پرجمعیت ایران. بیشتر زمین‌های اطراف اهواز دشت هستند و در شمال شهر ارتفاعاتی هم وجود دارد. کارون پُر آب‌ترین رود ایران است و اهواز را دو نیم می‌کند؛ نیمه‌ی غربی و نیمه‌ی شرقی.  

اهواز؛ دژ مستحکم انقلاب اسلامی/ مصاحبه‌ای که صدام هرگز نتوانست تمامش کند

محله امانیه فلکه ساعت و محلات پرجمعیت شهر از جمله کمپلو، گلستان کیان‌پارس و کیان‌آباد در نیمه‌ی غربی شهر هستند و مراکز اقتصادی شهر، بازار، محله‌های پادادشهر، آریا شهر، باهنر، رسالت، زیتون کارمندی و شهرک نفت و خیابان‌های مشهور نادری، امام، پاسداران، آزادگان، شریعتی و باغ شیخ در نیمه‌ی شرقی شهر.  

اهوازی‌ها آب آشامیدنی‌شان را از کارون به دست می‌آورند. برقشان را از آب کارون می‌گیرند، زمین‌های کشاورزی‌شان را کارون سیرآب می‌کند و در کارون ماهی هم پرورش می‌دهند؛ خوشی و صفایشان هم در ساحل کارون است.

دمای هوای اهواز تابستان‌ها به ۵۰ درجه هم می‌رسد؛ هوایی گرم که گذر رود از میان شهر آن را مرطوب و شرجی کرده است. پاییز و زمستان اهواز بهاری است و هوا دمای معتدلی دارد که رطوبت رود با طراوتش کرده، جز یک ماه از زمستان که هوا بیش‌تر سرد است.

اهواز؛ دژ مستحکم انقلاب اسلامی/ مصاحبه‌ای که صدام هرگز نتوانست تمامش کند

دزفول، شوشتر و شوش شهر‌های شمالی اهوازند؛ رامهرمز در شرقش، خرمشهر و آبادان در جنوبش و دشت آزادگان، حمیدیه، سوسنگرد و بستان در غربش واقع هستند.

اهواز شهری ترانزیتی است و راه‌هایی زمینی، ریلی و هوایی دارد که محل اتصال شهر‌های شمالی و شرقی و غربی ایران با بندر‌های ماهشهر، آبادان، امام خمینی، خرمشهر و مرز زمینی شلمچه‌اند. اهوازی‌ها شیعه‌اند و به فارسی و عربی حرف می‌زنند. یا صنعت کار‌اند یا کشاورز. صنایع متفاوتی دارند که مردم را از شهر‌های دیگر به اهواز کشانده و اهواز را از مهم‌ترین مراکز صنعتی ایران کرده است. ۳۰ درصد ساکنان فعلی اهواز مهاجرند؛ ۱۷ درصد خوزستانی باقی غیر اهوازی.

جاذبه‌های گردشگری هم دارد که مهم‌ترینش هفت پلی هستند که روی کارون ساخته‌اند؛ طراحی و مهندسی پل اول پل سفید و پل هفتم پل فولاد زیباتر است و شهر را چشم نوازتر کرده است. بیمارستان‌های معروف اهواز عبارتند از آپادانا، آریا، پارس، جزایری، شهید چمران رازی، راه آهن، لشکر ریوی و ۷ تیر.

اهواز؛ دژ مستحکم انقلاب اسلامی/ مصاحبه‌ای که صدام هرگز نتوانست تمامش کند

خوزستان را پیش‌تر‌ها اوکسین و بعد‌ها در زمان هخامنشیان هووج، خوجستان هوجستان و خوزستان نامیده‌اند. ایلامی‌ها حوالی اهواز کنونی شهری داشته‌اند به نام «تاریانا» تا مدت‌ها اهواز را به همین نام و نام‌های دیگر خوزستان می‌شناختند. می‌گفتند خوزستان از خوز گرفته شده که معنایش نی‌شکر است و خوزستان یعنی شکرستان اهواز مدتی پایتخت اشکانی‌ها بود و در جنگ اشکانیان با اردشیر بابکان آسیب جدی دید. اردشیر وقتی پیروز شد سلسله‌ی سامانیان را بنیان گذاشت و در اهواز دو شهر جدید ساخت؛ یکی برای اشراف دیگری برای بازاری‌ها و تجار. او و پسرش شاپور اول روی کارون چند سد زدند و نهر‌هایی برای آبیاری زمین‌های اطراف از کارون منشعب کردند و اهواز را رونق دادند.  

زمان خلیفه‌ دوم، ابوموسی اشعری حاکم بصره به اهواز حمله کرد. بخش اشراف‌نشین شهر کامل خراب شد و بخش بازاری باقی ماند که به هوز معروف بود و بعد‌ها مسلمانان اهواز را از همین نام گرفتند.

در قرن چهارم هجری حکومت شیعه‌ی آل بویه اهواز را هم گرفت. رونق شهر بیشتر و پارچه و شکرش جهانی شد. در قرن ششم سدی که بر کارون بسته بودند شکست و شهر را آب ویرانه کرد. زندگی در اهواز سخت شد بسیاری شهر را ترک کردند و تا چند قرن اهواز متروکه شد.  

اهواز؛ دژ مستحکم انقلاب اسلامی/ مصاحبه‌ای که صدام هرگز نتوانست تمامش کند

زمان ناصرالدین شاه با عبور کشتی‌های تجاری، کارون رود تجاری مهمی شد. نقل و انتقال کالا به کشتی، ساحل کارون را برای تجار مهم کرد و آنها از حکومت خواستند برای امنیت منطقه کاری بکند. «حسین قلی خان نظام السلطنه» با تعدادی نظامی و پاسبان به اهواز آمدند و در شهر بنا‌هایی ساختند که به ناصری مشهور شد. بعد‌ها دیگرانی هم برای زندگی همان جا ماندند و به تدریج کنار آن بنا‌ها ساختمان‌های بیشتری ساختند و اهواز دوباره شهر شد.

مظفرالدین شاه زمین‌های اطراف بخش ناصری را به شیخ خزعل رئیس عشایر عرب خوزستان بخشید. بعد از آن هر که به اهواز می‌آمد می‌بایست از شیخ زمین می‌خرید و برای همین بخشی از شهر به خزعلیه معروف شد. شیخ پولدار و قدرتمند شد و روابط خوبش با انگلیسی‌ها قدرتش را بیشتر هم کرد.

زمانی انگلیسی‌ها برای فشار به حکومت مرکزی به شیخ کمک کردند و او توانست در بخشی از خوزستان حکومت مستقل تشکیل دهد. رضاخان که به قدرت رسید انگلیسی‌ها پشت شیخ خزعل را خالی کردند، رضاخان او را شکست داد و شیخ به عراق فرار کرد.

دوران مشروطه بحث‌های سیاسی شوشتر مرکز خوزستان را به آشوب کشید و از رونق انداخت. پهلوی‌ها اهواز را مرکز خوزستان کردند. زمانی که استخراج نفت در جنوب زیاد شد در اهواز شرکت‌های نفتی بسیاری تاسیس کردند. خطوط نفت را از اهواز گذراندند و کارخانه «نورد» را هم کنار اهواز ساختند. به تدریج اهواز شهری مهم و ترانزیتی و رونق و اهمیتش زیاد شد.  

اهواز؛ دژ مستحکم انقلاب اسلامی/ مصاحبه‌ای که صدام هرگز نتوانست تمامش کند

خوزستان بار‌ها اشغال شده است؛ اولین بار سال ۱۲۵۳ ش (۱۸۳۷م) ارتش عثمانی به خوزستان حمله کرد. بخشی از استان را گرفت و سه سال هم در مناطق اشغالی ماند. سرانجام روس و انگلیس وساطت کردند و وقتی ایران و عثمانی معاهده «ارزنه الروم» را امضا کردند، عثمانی‌ها از شهر بیرون رفتند.

۲۰ سال بعد انگلیسی‌ها - که روابطشان با دولت مرکزی ایران تیره شده بود - تا نزدیکی اهواز پیش آمدند. این بار فرانسه پادرمیانی کرد، دو طرف معاهده پاریس را امضا کردند و انگلیسی‌ها از اهواز بیرون رفتند.  

در جنگ جهانی دوم، شهریور (۱۳۲۰) ایران اعلام بی‌طرفی کرد، اما متفقین از شمال و جنوب به ایران حمله کردند و بسیاری از شهر‌های استان خوزستان از جمله خرمشهر را گرفتند. انگلیس‌ها تا پایان جنگ در جنوب ماندند و مدتی بعد از جنگ خودشان از شهر بیرون رفتند.  

در نهضت ملی شدن نفت، مردم خوزستان و ایرانی‌های شرکت نفت با اعتصاب و تظاهرات کمک‌های بسیاری به مصدق و اهدافش کردند، اما بعد از کودتا دوباره خوزستانی‌هایی که امید داشتند وضعشان بهتر شود ناامید و به تدریج با حکومت مرکزی مخالف شدند. مخالفان بیشتر که شدند دو گروه شدند؛ خلق عربی‌ها که داعیه عربی داشتند و خود را پیرو شیخ خزعل می‌دانستند و نیرو‌های انقلابی که پیروان امام خمینی (ره) بودند.  

اهواز؛ دژ مستحکم انقلاب اسلامی/ مصاحبه‌ای که صدام هرگز نتوانست تمامش کند

نزدیک پیروزی انقلاب در اهواز، هم خلق عربی‌ها فعال بودند هم بچه‌های انقلابی پیرو امام. خلق عربی‌ها با عراق و برخی کشور‌های عربی منطقه رابطه داشتند و ساواک سرکوبشان کرد. انقلابی‌ها در مسجد پا گرفته بودند و با ظلم شاه مخالف بودند. ساواک هم بار‌ها با آنها برخورد کرد ولی نتوانست سرکوبشان کند.

آیت الله «سید محمدعلی موسوی جزایری» عضو مجلس خبرگان رهبری و نماینده ولی فقیه در خوزستان می‌گوید «از سال ۱۳۵۳ که وارد اهواز شدم، امام جماعت مسجد جزایری شدم و در مسجد کتابخانه‌ای تاسیس کردیم. کم کم مسجد محل رفت و آمد جوانان شیفته امام و انقلاب شد و با فوت مشکوک آقا «سید مصطفی» فرزند حضرت امام خمینی  اعلامیه‌ای با امضای جامعه روحانیت منتشر کردیم و کلمه امام خمینی  را که سال‌های طولانی ممنوع بود، در آن آوردیم و در مراسم ختم آن سید مظلوم بین مردم توزیع کردیم.

 بعد از آن با جمعی از دوستان در مراسم ختم آقا سید مصطفی در قم شرکت کردیم و نوار‌های مهیج و موثر مراسم ختم و چهلم را به اهواز آوردیم و بین مردم توزیع کردیم. بعد از چند مراسم چهلم کشتار طلاب و مراسم هفتم شهدای یزد - که در مسجد جزایری اهواز گرفتیم و منجر به حمله وحشیانه ماموران به مسجد، آتش گشودن سوی مردم و شهادت یک تن و زخمی شدن چند تن شد. اهواز رسما به صفوف مبارزات خونین علیه رژیم منحوس پهلوی پیوست و در اعلامیه مراجع هم از آن تجلیل شد.»

اهواز؛ دژ مستحکم انقلاب اسلامی/ مصاحبه‌ای که صدام هرگز نتوانست تمامش کند

مهر ۵۷ مدارس اهواز بسته شدند و اعتصاب کردند. اعتصاب به بخش‌های دیگر هم سرایت کرد و بازار تعطیل شد. به حسینیه اعظم اهواز - که از مراکز اصلی انقلابی‌ها بود - حمله کردند و آن جا را به خاک و خون کشیدند. اعتصاب مراکز نفتی خوزستان را از اهواز رهبری می‌کردند که آخرین ضربه به رژیم بود.

موسوی جزایری می‌گوید «در آخرین روز‌های پیروزی انقلاب آیت‌الله بهشتی تماس گرفتند و گفتند قرار است هیاتی از طرف امام در ارتباط با اعتصاب نفت به اهواز بیاید، هدف این هیات، تولید نفت برای مصرف داخلی است، زیرا سرما و نبود نفت در بعضی مناطق کشور مشکل‌ساز شده است.

از جمله کار‌هایی که برای حفظ اعتصاب نفت انجام شد تشکیل صندوق تعاون برای اعتصابیون بود و مبالغی پول در اختیار عده‌ای از کارکنان قرار گرفت. در مورد تاثیر اعتصاب نفت در پیروزی انقلاب همین را بگویم که امام (ره) طی پیامی فرمودند اعتصاب نفت بسیار مهم است. من دست علما را می‌بوسم، هر چه در توان دارند برای ادامه اعتصاب هزینه کنند که اگر اعتصاب شکسته شود نهضت به عقب می‌افتد.» 

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی هم گفته است: «آنجا که رژیم شاه را شکست داد خوزستان است. شاه می‌توانست تظاهرات شهر‌های دیگر را یک جوری از سر بگذراند، اما جایی که نمی‌توانست خوزستان بود. با اعتصاب کارگران و کارکنان شرکت نفت، وضع به گونه‌ای شد که دنیا دیگر حاضر نبود شاه را تحمل کند. بنده جزو آن هیاتی بودم که آمدیم مشکل سوخت داخلی را حل کنیم و تماس‌های عمیقی با نیرو‌های در صحنه خوزستان داشتم.

می‌دیدم آن جا چه می‌گذرد آن روز‌ها واقعا دنیا وحشت کرده بود و اگر شش میلیون بشکه نفت ایران در دنیا قطع می‌شد، دنیا آن چنان سرد و خاموش می‌شد که سال‌ها نمی‌توانست تلاش بکند. بزرگترین حربه را کسانی که شیر نفت در اختیارشان بود علیه شاه به کار بردند.

اهواز؛ دژ مستحکم انقلاب اسلامی/ مصاحبه‌ای که صدام هرگز نتوانست تمامش کند

 هیچ راهی نمانده بود و آنها التماس می‌کردند که این مساله را حل کنید. حتی ارتش شاه برای حرکت تانک‌ها و ماشین‌ها سوخت نداشت. واقعا خوزستانی‌ها حق بزرگی در پیروزی انقلاب دارند.»

انقلاب که پیروز شد خلق عربی‌ها که از ترس ساواک فعالیتی نداشتند دوباره جان گرفتند. هم کار‌های تبلیغی می‌کردند، هم ترور، بمبگذاری و خرابکاری در مراکز نفتی. دیگر گروه‌های ضد انقلاب هم در اهواز فعال بودند. انقلابی‌ها هم می‌بایست شبانه‌روز کار می‌کردند تا هم شهر را سر و سامان دهند هم جلوی ضد انقلاب را بگیرند.

سردار «علی ناصری» مسئول اطلاعات عملیات سپاه حمیدیه می‌گوید «پس از پیروزی انقلاب گروه‌ها، احزاب و دسته‌های زیادی در شهر اهواز و استان خوزستان فعال بودند. شاید فعال‌ترینشان مجاهدین خلق بودند که دفتر‌های زیادی تشکیل داده بودند و نیرو‌های جوان را جذب می‌کردند و در مدارس و دانشگاه‌ها بیشتر فعال بودند. در ماجرای انقلاب فرهنگی هم دانشگاه اهواز - که در واقع دژ ضد انقلاب بود - درگیری‌های زیادی را تجربه کرد. در سال‌های ۵۸ و ۵۹ مجاهدین خلق کم‌رنگ‌تر شدند و عده‌ای که به جبهه‌التحریر و خلق عرب معروف بودند با کار‌های سیاسی و تبلیغی شروع کردند و بعد به بمب‌گذاری و خراب‌کاری روی آوردند.

اهواز؛ دژ مستحکم انقلاب اسلامی/ مصاحبه‌ای که صدام هرگز نتوانست تمامش کند

البته خیلی از جوان‌ها هم فریب خوردند و به آنها پیوستند. آنها می‌گفتند باید کتاب‌های درسی عربی شود. رادیو و تلویزیون برنامه عربی پخش کند و در آخر هم هدفشان مستقل کردن خوزستان به عنوان یک کشور عربی بود. آنها از طریق عراق از مرز‌های خوزستان اسلحه وارد می‌کردند. یکی از دلایل جذب مردم، بی‌تدبیری تیمسار مدنی بود که استاندار خوزستان بود؛ ادعای ملی‌گرایی داشت و با حرف‌هایی که می‌زد احساسات مردم عرب منطقه را تحریک می‌کرد.»

عراق همسایه‌ای بود که از مدت‌ها قبل با ایران اختلاف داشت و از وقتی حزب بعث و صدام بر آن کشور حاکم شدند مشکلات به دشمنی بدل شد. ایرانی‌ها رد پای عراق و حزب بعث را در ناآرامی‌های داخلی می‌دیدند. صدام از اولین روز بعد از اعلام حکومت جمهوری اسلامی (۵۸/۱/۱۳) در مرز‌های ایران درگیری درست کرد. بعد هم به گروه‌هایی که با جمهوری اسلامی می‌جنگیدند کمک کرد.

 آشکار و نهان برای مردم خوزستان ایران رادیو راه انداخت تا تشویقشان کند از ایران مستقل شوند. نقشه‌ی جغرافیایی منتشر کرد و در آن خوزستان ایران را کشوری مستقل به نام عربستان نشان داد. نیرو‌ها و تحرکاتش را در مرز‌های ایران افزایش داد. تماس‌های دیپلماتیکش را با دیگر کشور‌ها و علیه ایران بیشتر کرد و بار‌ها و بار‌ها هواپیما‌ها و گشتی‌هایش وارد خاک ایران شدند. در مرزهایشان راه‌های جدید، سنگر‌های محکم و فرودگاه‌های اضطراری ساختند. تانکهایشان را در مرز مستقر کردند. لشکرهایشان را به مرز نزدیک کردند، شهر‌ها و مناطق مرزی را بمباران کردند و حتی برخی ایرانی‌های شهر‌های مرزی را بازداشت کردند تا اطلاعات بگیرند.

اهواز؛ دژ مستحکم انقلاب اسلامی/ مصاحبه‌ای که صدام هرگز نتوانست تمامش کند

شهریور ۵۹ تحرکات عراقی‌ها در مرز زیاد شد و بیشتر مرزنشین‌ها متوجه شدند به زودی عراق به ایران حمله می‌کند. آنها مشاهدات و تحلیل‌هایشان را بار‌ها به مرکز گزارش دادند، اما کسی به حرفشان گوش نمی‌کرد. کمتر کسی باور می‌کرد عراقی که جمعیتش یک سوم ایران و مساحتش یک چهارم ایران است جرات حمله به ایران را داشته باشد.

 بنی‌صدر رییس دولت می‌گفت «خبری نیست توهم است. می‌دانند حمله کنند چه بلایی سرشان می‌آید.» در پایین یکی از گزارش‌هایی که از مرز برایش فرستاده بودند نوشته بود «یک تیپ عراق در مرز مانور دارد و بعد از چند روز منطقه را ترک می‌کند. هیچ مشکلی در مرز نداریم و نقض حریم هوایی هم بر اثر اشتباه بوده است.».

اما همه چیز نشان از آغاز جنگی سخت داشت. استاندار خوزستان می‌گفت تلویزیون عراق در برنامه‌هایی که از بصره پخش می‌کند نقشه‌ای نصب کرده و اسم شهر‌های ایران را در آن تغییر داده و خوزستان را جزو کشور خودشان رسم کرده بودند. مقر اصلی جبهه التحریر در بغداد بود و از امکانات رادیویی بغداد استفاده می‌کردند؛ آموزششان هم همان جا بود.  

تا قبل از آغاز رسمی جنگ، عراق ۱۲۵ بار از زمین، ۹۲ بار از آسمان و ۴۴ بار از دریا مرز ایران را در خوزستان پشت سر گذاشت و بار‌ها در مرز با مرزداران ایرانی درگیر شد. درگیری‌هایی که در آنها ۲۳ نفر شهید، ۱۰۶ نفر مجروح و ۱۰۰ نفر هم اسیر شدند.

منبع: کتاب روایت اهواز - سربازان امام؛ اثر جعفر شیرعلی‌نیا و سعید زاهدی

انتهای پیام/ 112

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار