رمضان در اسارت

ناهار و شام و چایی را ساعت حدود ۱۵ تا ۱۶ از آشپزخانه تحویل و داخل آسایشگاه می‌آوردیم، غذایی که ساعت ۱۵ گرفته بودیم باید تا ساعت ۲۰ نگه می‌داشتیم و اینگونه باید عمل می‌کردیم تا غذا برای سحر گرم بماند و قابل استفاده باشد.
کد خبر: ۷۳۰۴۶۰
تاریخ انتشار: ۱۳ اسفند ۱۴۰۳ - ۰۹:۱۶ - 03March 2025

گروه استان‌های دفاع‌پرس- «علی‌اصغر زینلی» فعال رسانه‌ای؛ ماه مبارک رمضان از راه رسید تا بندگان خوب خدا یکبار دیگر میهمان خوان گسترده الهی باشند و کوله‌بار خود را از بهترین‌ها برای دنیا و آخرت و عاقبت به خیری خود بر بندند.

رمضان در اسارت

اما در دنیای آزادگان شروع ماه مبارک یادآور خاطراتی تلخ‌وشیرین از همزمانی اسارت و طاعت و بندگی در ماه ضیافت الهی است و چقدر زیبا است که کسی بتواند در اوج محدودیت‌ها و ممنوعیت‌های اسارت بنده خوب و مخلص خدا باشد.

روزه‌داری در اسارت خاطرات زیادی دارد و در این گفتار به سراغ خاطرات آزاده سرافراز «حسینعلی قادری» می‌رویم که از آزادگان بی‌نام نشان اردوگاه ۱۱ تکریت است، وی در بخشی از خاطرات خود به موضوع ماه مبارک رمضان در اسارت پرداخته است که در ادامه می‌خوانید.

«دهم اردیبهشت سال ۱۳۶۶ همزمان بود با اولین روز از ماه مبارک رمضان ۱۴۰۷ فرا رسیدن ماه مبارک باعث خوشحالی مضاعف ما بود. امیدوار بودیم بعثی‌ها به احترام ماه مبارک هم که شده یک مقدار از فشارهایشان بکاهند.

علاوه بر آن غذایی که به اسرا می‌دادند در مجموع به اندازه یک وعده غذا هم نمی‌شد و در واقع ما هر روز حالت روزه داشتیم.

دو سه روز اول طبق همان برنامه روزانه غذا دادند ولی از آنجا که اکثر بچه‌ها روزه بودند صبحانه و نهار را نگه داشتیم برای افطار و سحر، این غذای که در هوای گرم از صبح یا ظهر تا شب و سحر می‌ماند قابل استفاده نبود مثلا چایی که از صبح مانده بود قابل استفاده نبود و از طرفی وسیله‌ای برای گرم کردن غذا هم نداشتیم.

نگهداری غذا از صبح تا شب در فضای باز باعث فساد و بیماری بچه‌ها می‌شد با درخواست بچه‌ها عراقی‌ها مجبور شدند غذای بچه‌هایی که روزه هستند که اکثریت قریب به اتفاق بچه‌ها را شامل می‌شد هنگام غروب توزیع کنند. البته در سال‌های بعد این امکان فراهم شد که غذای سحری نیز به هنگام سحر در شرایط امنیتی توزیع شود.

ناهار و شام و چایی را ساعت حدود ۱۵ تا ۱۶ از آشپزخانه تحویل و داخل آسایشگاه می‌آوردیم، غذایی که ساعت ۱۵ گرفته بودیم باید تا ساعت ۲۰ نگه می‌داشتیم و اینگونه باید عمل می‌کردیم تا غذا گرم بماند و قابل استفاده باشد.

سطل چایی و ظرف‌های غذا را چند پتو دور آن می‌پیچیدیم و گوشه‌ای می‌گذاشتیم تا مقداری گرم بماند. هنگام افطار چایی و آش را همراه با آبگوشت توزیع می‌کردیم و برنج را برای سحر نگه می‌داشتیم. البته هیچ وسیله گرمایشی نداشتیم که غذای سحر گرم کنیم؛ و مجبور بودیم غذای سرد را همراه با یک لیوان آب با مقداری از نان به‌عنوان سحری بخوریم. برنامه غذایی ما در طول اسارت برای افطار و سحر تغییری نکرد.

یکی از دعا‌های وقت افطار دعای معروف امام زمان (عج) بود. مخصوصا آن قسمت که مختص اسرا بود «اَللهم فُک کل اسیر». این فراز با شدت و از عمق جان قرائت می‌شد و تا پایان دوران اسارت یکی از دعا‌های همیشگی اغلب آزادگان بود. به هیچ وجه امکان شب زنده داری و اجرای مراسمات نداشتیم، اما آزادگان در سکوت و همان حالت درازکش به تکلیف عمل می‌کردند و این در حالی بود که قرآن و ادعیه و قلم و کاغذ در اختیار نداشتیم.»

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار