به گزارش خبرنگار دفاعپرس از خراسان رضوی، «غلامرضا پروانه» فرزند سبحان دوم فروردین ۱۳۳۸ در روستای «حسنآباد» از توابع شهرستان «سبزوار» دیده به جهان گشود.
وی با آغاز جنگ تحمیلی در جبهه حضور یافت. این فرمانده دلاور خراسانی در نهم اسفند ۱۳۶۲ در حالی که فرماندهی گردان «رعد» تیپ ۲۱ امام رضا (ع) را بر عهده داشت در عملیات «خیبر» و در منطقه «القرنه» به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
وصیتنامه شهیدغلامرضا پروانه:
به نام آن کسی که هستی را آفرید و او که بندگان و همه را میمیراند و زنده میکند. میخواهم چند کلمهای بنویسم تا بلکه بتوانم تا آن چه را که مقصود از رفتن بوده بیان نمایم. همه را خداوند آفریده و اوست که نوح، سلیمان، ابراهیم، عیسی، محمد (ص) و همه پاکان و سالکان و همه به فرمان او قیام نمودند و اوست که مهدی (عج) به دستورش قیام خواهد کرد و اوست که دنیا را آزمایشگاهی برای انسانها قرار داد و هم اوست که خمینی را به رهبری امتی قرار داد، تا از شرق ستم کشیده طلوع کند و به مستکبران و ظالمان و غروب کنندگان در غرب بتازد و اسلام را بر کفر پیروز نماید و خداوند به یاران خمینی سعادت بخشید، که همانند حسین و اصحابش به جنگ بروند و توفیق شهادت به آنان عطا کرد تا مانند حسین و اصحابش به شهادت برسند.
پروردگارا! تو خود شاهد و ناظر تمام اعمال بندگانت میباشی و تو بر همه چیز آگاهی و همه چیز و همه چیز را میبینی.ای معبود پاک!ای سرآغاز هر سختی! وای سرانجام هرپایانی! بارالها! چه بسیار خوشایند، که آن را از من دور کردی و چه بسیار ثنایی که شایسته آن نبودم. آن را در میان مردم پراکنده ساختی.
خدایا! به هر حال آن چه بر من گذشت شکرگزارم و میدانم که آزمایش خداوندی بوده است. یاالله! مرا از زمره کسانی به شمار آور که عادتشان شوق و آسایششان به سوی تو. شادمانی از یاد تو. روزگارشان آه و ناله به درگاه است. پیشانیشان از عظمت تو در خاک است و چشمانشان در خدمت به تو بیدار. اشکشان از بین زندگی تو روان و دل هایشان به محبت تو وابسته و درونشان از محبت تو در تب و تاب و از همه چیز گسسته.
معبودا! سرورا! به علت تعهدی که دارم به تو متوسل میشوم و به حرمت قرآن به تو تکیه میزنم و به محمد مصطفی (ص) از تو شفاعت میطلبم و آرزو دارم اگر شهید شدم و همانند شهیدان گمشده جنازهام در بیابانها بماند و در میدان جنگ به خاک سپارند. پروردگارا! امیدوار بودم که با رهبر و رزمندگان در کربلا نماز بخوانم. خداوندا! میخواهم غریب شهید شوم و از خدا میخواهم که شهید بی کفن باشم و میخواهم که در این بیابان بمانم تا به کربلا نزدیکتر باشم.
پروردگارا! پاسداران و بسیجیان این رزمندگان مخلص را به نیروی دشمن پیروز و آنان مورد تایید قرار بده. آنان را در برابر دشمنان زیاد کن، تا وحشتی باشند، برای تمامی ستمکاران عالم و به عزت و جلالت آنان را از شکست در برابر دشمن حفظ فرما، چرا که دیدگان ستم کشیدگان منتظر رهایی از دست ستم کاران به وسیله لشکریان اسلام میباشد.
خداوندا! همان طور که در روز بدر فرشتگان را برای سپاهیان اسلام فرود آوردی، برای پیروزی رزمندگان نیز فرود آور. بارخدایا! هر رزمندهای که از اهل بیت تو با دشمنان بجنگد و هر جهادگری که برای سربلندی دین تو جهاد کند. سپاهی که برای پرچم سپاه تو تلاش میکند، توفیق عطا فرما. خداوندا! عاشقانی که در شب بیدارند و راز و نیاز میکنند، عبادتشان را تایید فرما و بی خبران را که در خوابند بیدار ساز تا در مقابل ظالمین تسلیم نباشند.
پروردگارا! این امت ستم کشیده و رنج دیده در این موقعیت که امامی به رهبری شان فرستادهای به این بندگان درگاهت توفیق شناخت رهبر را عطا کن.ای الله! رزمندگان اسلام را در پناه خویش به پیروزی نهایی برسان. از امام پیروی کنید. نماز را به پای دارید و به فقیران انفاق کنید که باعث رشد اسلام در جهان شود. مادرم، به تو سلام میرسانم و امیدوارم که خداوند از تو قبول کند. به همه سلام برسانید و بگویید از نماز و روزه فراموش نکنند.
از سرپرستی یتیمان فراموش نکنند. همسرم اگر بچهای داشتم آن چه از مال دنیا باقی ماند خرج بزرگ کردن او بنمایید و اگر نبود برای برادرانم رضا و عباس و اسماعیل برای درس خواندن و تشکیل زندگی مقداری نیز برای نماز و روزه قضا را به جا آورید. با دیگران خوش رفتاری کنید و به همه سلام برسانید.
جنازهام را به خاک بسپارید در کنار دیگر شهدا. اگر جنازهام به دست آورید. ولی ازخداوند میخواهم که جنازهام در بیابانها بماند. بنده از کلیه کسانی که مسائلی بین بنده و آنان به وجود آمده راضی میباشم و امید دارم که آنان نیز مرا ببخشند و باز دوباره از همگی تقاضای عفو و بخشش دارم.
انتهای پیام/