باز خوانی؛

مروری بر زندگی سردار شهید «شاهمراد نقدی»

«شاهمراد نقدی» در سال ۱۳۲۹ در خرم آباد به دنیا آمد که پس از خلق حماسه‌های به یاد ماندنی در سال‌های آغازین جنگ تحمیلی، در چهارم فروردین ماه ۱۳۶۱ در عملیات «فتح المبین» به شهادت رسید.
کد خبر: ۷۳۴۴۱۱
تاریخ انتشار: ۰۳ فروردين ۱۴۰۴ - ۱۲:۰۰ - 23March 2025

به گزارش خبرنگار   دفاع‌پرس  از لرستان، شهید «شاهمراد نقدی»، فرزند «محمد باقر» در پنجم دی ماه ۱۳۲۹ در شهرستان خرم آباد به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در دبستان «وصال» و دوره متوسطه را در دبیرستان «ملک الشعراء بهار» و «پهلوی» گذراند و در رشته ریاضی دیپلم گرفت.

مروری بر  زندگی سردار شهید «شاهمراد نقدی»

«شاهمراد نقدی» با توجه به علاقه ویژه به نظام و ارتش، پس از اخذ مدرک دیپلم، در مهر ماه ۱۳۴۸ وارد دانشکده افسری شد و با طی دوره مقدماتی پیاده در لشکر یکم مرکز، مشغول انجام وظیفه شد. در مهر ماه ۱۳۵۱ با اخذ درجه ستوان دومی در رسته پیاده فارغ التحصیل شد و جهت طی دوره مقدماتی به شیراز رفت. بعد از پایان دوره مقدماتی در لشکر یکم مرکز مشغول انجام وظیفه شده و تا پیروزی شکوهمند انقلاب در سِمت فرمانده دسته و گروهان در آن یگان مشغول به کار بود و در همان سال‌ها با دختری از خانواده‌ای مذهبی ازدواج کرد که ثمره این ازدواج یک فرزند پسر و یک فرزند دختر بود.

در سال ۱۳۵۸ به لشکر ۸۴ خرم آباد منتقل و با درجه‌ی سروانی به عنوان فرمانده گروهان سوم ۱۳۹ اولین مأموریت خود را برای برقراری امنیت در منطقه «پاوه – نوسود» آغاز کرد. در سال ۱۳۵۹ نیز در مرحله دوم مأموریت «پاوه» در همان سِمت شرکت کرد. نقدی در هر دو مرحله مأموریت پاوه در جهت پاکسازی منطقه از وجود عناصر ضد انقلاب تلاش چشمگیری داشت به طوری که در جریان تصرف تپه (وول کل حلوا یار) که منجر به کشته شدن «حمه رش» یکی از ضد انقلابیون سر سخت شد؛ گروهان ایشان نقش محوریت عملیات را داشت. هنگام عملیات «عبور از سیروان» بر روی پل «دو آب» مورد اصابت تیر مستقیم دشمن قرار گرفت و از ناحیه دست مجروح شد.

ایشان به لحاظ اعلام آمادگی برای پذیرش مأموریت‌های رزمی مورد توجه امیر «علی صیاد‌شیرازی» و «ناصر کاظمی» فرماندار «پاوه» قرار گرفت و به یک سال ارشدیت نائل شد.

سروان «نقدی» در اوایل دی ماه ۱۳۵۹ به قرار گاه تیپ ۸۴ واقع در جبهه «دهلران» منتقل شد، ایشان پس از مدتی خدمت در قرار گاه تیپ واقع در جبهه «دهلران» و با ایجاد تغییرات در فرماندهی و تجدید سازمان تیپ در اواخر آبان ماه سال ۱۳۶۰ با در یافت درجه موقت سرگردی به فرماندهی گردان ۱۳۹ منصوب شد.

سرگرد «نقدی» در زمستان سال ۱۳۶۰ عملیاتی را طراحی کرد و اسم عملیات را محمد رسول الله (ص) نامید و شخصاً فرماندهی عملیات را به عهده گرفت و برای اجرای آن عملیات تلاش فراوانی کرد و همچنین برای شرکت دادن گردان ۱۳۹ در عملیات غرور آفرین «فتح‌المبین» به عنوان یگان خط شکن اصرار زیادی ورزید و گردان تحت امر ایشان در این عملیات با تصرف ارتفاع ۲۰۲ در عمق مواضع دشمن و دستیابی به توپخانه ۱۳۰ م م متجاوزین، نقش آفرینی کرد.

«شاهمراد نقدی» که در عملیات «فتح المبین» برای در هم شکستن پاتک‌های دشمن و ادامه پیشروی بی‌تابی می‌کرد؛ حدود ساعت ۹ صبح روز ۴ فرودین ماه ۶۱ به همراه ستوان «عسکر نیازی»، فرمانده گروهان دوم و چند نفر دیگر برای شناسایی محل و بررسی آخرین وضیعت دشمن، در جنوب «عین خوش» به جلو حرکت نمود که در این حین خودرو حامل ایشان مورد هجوم دشمن قرار گرفته خود و همه همراهانش به جز یک نفر به شهادت رسیدند.

خاطره همرزم شهید «نقدی» در زمان عملیات «فتح المبین»

نیمه شب اولین روز فروردین ۱۳۶۱ بود. سکوت عجیبی در «دشت عباس» و کوه‌های پیرامونش حکم فرما بود. به نظر نمی‌رسید که تا ساعاتی دیگر بزرگترین عملیات جنگی ده‌های اخیر ثبت خواهد شد.

از خیمه فرماندهی سروی لرستانی با خصوصیات سرداران ایران زمین و مرید مولا امیرالمومنین بیرون آمد. او سردار عزیزمان «نقدی» تکیه گاه و اعتماد به نفس گردان بود. سردار رشید اسلام در حالی که به بچه‌ها نزدیک می‌شد با علامت دو دست گردان را به گردهمایی دعوت می‌کرد. امرش به گوش جان خریده و به زودی اجرا شد. همه منتظر شنیدن کلام گرمش بودند صدایش رسا بود و به آرامی گفت: همرزمان توجه کنید تا زودتر پراکنده شویم. سکوت مطلق نشان فرمانبرداری گردان بود. وی ادامه داد: «تا ساعاتی دیگر درسی ماندگار به تجاوزگران به ایران و کوفیان علی (ع) ستیز و طایفه بعثی مزدور خواهیم داد».

سردارمان اضافه کرد: «عزیزان سرباز چنانچه در بین شما کسی هست که کسالت و خدای ناکرده گرفتاری دارد فقط به سرگروهبان واحدش مراجعه و با ایشان همکاری کند. سوالی هست؟».

همه سکوت کردند. این سردار دل‌ها گفت: «خداوند با جهادگران است پاینده ایران برقرار پرچم سه رنگ جمهوری اسلامی وصال رهبرمان به مهدی صاحب الزمان. صلوات.» سپس روی برگرداند که اشک در چشم گردان حلقه زده بود مگر می‌شد سرداری به این عزیزی را تنها گذاشت؟! آرزوی گردان بود که نقدی بماند و از همین چادر فرماندهی عملیات را هدایت کند.

افسر انقلابی

در کتاب «ناگفته‌های جنگ» سپهبد «علی صیاد‌شیرازی» آورده است؛ در درگیری با ضد انقلاب، محور پایین را داده بودیم به نیرو‌های ارتش و محور بالا، فرمانده آن یک افسر بسیار انقلابی و متعهد از لرستان به نام شهید «نقدی»، آن موقع سروان بود. توی عملیات «فتح المبین» به عنوان فرمانده گردان در محور «عین خوش» با برادر شهید خرازی هماهنگ بود و می‌جنگید. او از پایین به طرف «نوسود» رفت شهید «کاظمی» هم در از محور سمت راست... پس از چند ساعت در‌گیری دیدیم که ضد انقلاب در بالای ارتفاع گروه گروه به این چند نفر حمله می‌کنند چیزی نمانده بود که اینها را از بین ببرد. آتش را خوب تنظیم کرده بودیم و فریاد شهید «کاظمی» باهمان لهجه تهرانی و جنوب شهری توی بیسیم بلند بود تشویق می‌کرد: «ناز شست که خوب زدی» کلی تلفات به آنها وارد کردیم منتها نیرو‌های برادر «کاظمی» خیلی کم شده بودند از آن طرف جادخه هم بمباران شد و ریزش کرد فرمانده عملیات آنها شهید «نقدی» هم تیر خورد.

خداحافظی آخر
امیرسرتیپ دوم «علی عبدی بسطامی» در گفت‌و‌گو با خبرنگار دفاع پرس در لرستان، با اشاره با نقش مهم شهید نقدی در عملیات فتح المبین اظهار داشت: شهادت سرگرد شاهمراد نقدی از تلخ‌ترین خاطرات بنده در دوران دفاع مقدس است، ایشان بسیار شجاع، غیور و جسور بود. هیچگونه هراسی به دل راه نمی‌داد. آخرین باری که او را دیدم در همان روز‌های آغازین عملیات، زمانی بود که پاسداران اعزامی از جانب حاج حسین خرازی فرمانده تیپ امام حسین (ع) که آنها نیز با تیپ ۸۴ به صورت ادغامی عمل کردند، با او صحبت می‌کرد و من از پهلوی راست او را می‌دیدم. از جا بلند شد و به سمت من برگشت و با دست به ما علامت داد و گفت شما حرکت کنید به سمت «عین خوش». گویا این حرکت دست علامت جدایی و خداحافظی بود و دیگر او را ندیدم مگر پیکر گلوله باران شده‌اش را! شرح نحوه شهادت و پیدا کردن پیکر او همراهانش ماجرای مفصلی دارد که در این مجال نمی‌گنجد و مفصل در کتاب «خاکریز ۲۰۲» آن را بیان کرده‌ام.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار