در شب خاطره ویژه شهید علیمردانی عنوان شد؛

روایت همسنگر شهید از تدابیر او برای حفظ تنگه چزابه

مرتضی کریمیان اقبال گفت:گردان ما بعد از تحویل خط چزابه، برای حفظ این منطقه بنا به تدبیر شهید علیمردانی سه خط پدافندی ایجاد کرد تا بوسیله آن جلوی نفوذ دشمن گرفته شود. هر چند که در مدت درگیری بین ما و ارتش عراق خط اول سقوط کرد ولی با این همه، دو خط دیگر مانع نفوذ دشمن شد.
کد خبر: ۷۳۵۹۸
تاریخ انتشار: ۱۹ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۲:۵۸ - 09March 2016

روایت همسنگر شهید از تدابیر او برای حفظ تنگه چزابه

به گزارش دفاع پرس از مشهد، شبی با خاطرات شهید حسن علیمردانی فرمانده گردان روحالله با حضور جمعی از پیشکسوتان دفاع مقدس و همرزمان این شهید والامقام برگزار شد.

در این مراسم مرتضی کریمیان اقبال از نحوه آشناییاش با شهید علیمردانی سخنانی گفت و اظهار داشت: 19 سال داشتم که در سال 1360 به جبهه اعزام شدم. بعد از عملیات طریقالقدس دشمن تا تنگه چزابه عقب رانده شد. اواخر دیماه همان سال خط را از نیروهای اصفهان تحویل گرفتیم. استعداد نیرویی ما یک گردان در قالب 5 گروهان بود که فرماندهی گردان به عهده شهید حسن علیمردانی و شهید محمد پارسا مسئولیت معاون فرمانده گردان را بر عهده داشت.

ایجاد خط دفاعی در محور چزابه

وی افزود: گردان ما بعد از تحویل خط چزابه، برای حفظ این منطقه بنا به تدبیر شهید علیمردانی سه خط پدافندی ایجاد کرد تا بوسیله آن جلوی نفوذ دشمن گرفته شود. هر چند که در مدت درگیری بین ما و ارتش عراق خط اول سقوط کرد ولی با این همه، دو خط دیگر مانع نفوذ دشمن شد.شهید علیمردانی بعد از ایجاد خط دفاعی برای اینکه حجم آتش دشمن را محدود کند دستور داد سه خط در ساعت 23 بدون هدف آتش بر سر عراقیها بریزیم. ما آن شب تا جایی که میتوانستیم دو سه ساعت پیاپی آتش بر روی عراقیها ریختیم. با این کار عراقیها تصور کردند که نیروهای زیادی از رزمندگان ایرانی در خط حضور دارند که این حجم بالای آتش را روی خط مقابل دارند لذا از آن به بعد حجم آتش دشمن روی نیروها کم شد و این نشان از آن داشت که تصور حضور کثیری از نیروهای جبهه اسلام در دل آنها ایجاد رعب و وحشت کرده است. این تدبیر شهید بزرگوار شهید علیمردانی بیانگر درایت او بود.      

تشدید حجم آتش عراق به مناسبت روز ارتش بعث

کریمیان اقبال ادامه داد: پانزدهم بهمنماه 1360 سالگرد ارتش بعث عراق بود که از همین روز حجم آتش سنگینی روی نیروهای ما ریختند در همان روز شهید علیمردانی نیروها را از سنگر بیرون نیاورد که تلفات زیادی نداشته باشیم فقط هر دویست متری یک نفر را به عنوان نگهبان میگذاشت.

وی افزود: صبح روز16 بهمن که از سنگر بیرون آمدم دیدم تمام سطح زمین تنگه چزابه به خاطر آتش روز و شب گذشته سیاه شده بود و همه فضا، بوی باروت و غبار انفجارات گرفته بود. این در حالی بود که همان روز هم آتش دشمن بر سر نیروها ریخته شد و این آتش 48 ساعت یکسره ادامه داشت و تلفاتی هم دادیم.

تاکتیک ارتش عراق در چزابه

این رزمنده دفاع مقدس خاطرنشان کرد: 17 یا 18 بهمن عراقیها صبح حمله کردند. من خط اول را که نگاه کردم دیدم یگان زرهی دشمن وارد عمل شده و تانکهای ارتش بعث عراق در تنگه آرایش گرفتند و جلو میآیند. ما در این روز خط را حفظ کردیم. در همین روز بود که تکتیراندازهای عراقی، لابهلای بوتههایی که نزدیک خط ما بود خود را استتار کرده بودند و بچهها را با سیمینف هدف قرار میدادند. چهار یا پنج نفر از رزمندگان را ظرف نیم ساعت با همین تاکتیک به شهادت رساندند.

کریمیان اقبال یادآور شد: پنج روز خط کاملاً بسته بود و جیره به ما نمیرسید، در این مدت از نانهای کهنه و خشکی که بلااستفاده مانده بود و میخواستند عقب ببرند استفاده کردیم.

عقب نشینی عراقی ها در روز دوم تک

وی افزود: روز دوم تک دشمن، عراقیها از سمت تپه شنی به خط اول ما نفوذ کردند، برای یک لحظه شهید علیمردانی به خاطر مشرف بودن به منطقه آمد و تعدادی از بچهها را به همراه خود به یک نقطهای برد که عراقیها را به خوبی میدیدیم. بعد از مدتی با آنها درگیر شدیم و تیر مستقیم بین ما و آنها ردوبدل شد اما ما عراقیها را مجبور به عقبنشینی کردیم. روز سوم باز شهید علیمردانی ما را برد جایی که پشت عراقیها بود. آنها در سنگرهای خود خواب بودند وقتی متوجه حضور ما شدند و دیدند که جان پناهی ندارند پا به فرار گذاشتند و در این منطقه نیز عراقیها به عقب رانده شدند.

مجروحیت شهید علیمردانی قبل از شهادت

کریمیان اقبال که خود در تنگه چزابه و دفاع از آن و قبل از شهادت شهید علیمردانی مجروح شده بود در پایان سخنانش گفت: شهید علیمردانی را صبح روز 18 بهمن دیدم که سمت چپ صورتش ترکش خورده بود. به او گفتم شما زخمی شدی برگرد عقب، ولی شهید علیمردانی توجه نکرد. من در دفاع از تنگه چزابه به واقع دیدم که وقتی خمپاره شلیک میشد و به سمت ما میآمد شهید علیمردانی سر خم نمیکرد. این دلاورمردیهای این فرمانده رشید و نیروهای تحت امرش حماسه عظیمی را خلق کردند. مقاومت و پایمردی رزمندگان ما باعث شد تا عراق بعد از پنج روز تک، فقط بتواند خط اول را بگیرد.

خواب بر من حرام است

درباره مقاومت رزمندگان اسلام کریمیان اقبال خاطره دیگری را از شهید مهدی صبوری نقل کرد. وی اظهار داشت: در یکی از شبها که در نزدیکی هور نگهبان بودم دیدم کسی به سمت من میآید آماده شدم تا به طرف او شلیک کنم، گفت من صبوری هستم. وقتی آمد با هم به داخل سنگر رفتیم. او چهره خستهای داشت ولی با همان حال مرا نسبت به وظیفهای که داشتم توجیه کرد. شهید صبوری در بین حرفهایش چُرت میزد و در همان حال، صحبتهایی بدون ارتباط به موضوع مورد بحثمان مطرح میکرد. وقتی به خود میآمد دوباره موضوع اصلی را ادامه میداد. به شهید صبوری گفتم شما برو بخواب. او در جواب من گفت: خواب بر من حرام است. اگر من بروم بخوابم نیروها چه میگویند؟ این بیانگر این بود که رزمندگان ما برای دفاع از تنگه چزابه که ارزش حیاتی برای جمهوری اسلامی داشت و با تصرف آن عراق بستان را به اشغال خود در میآورد مردانه ایستادند و مقاومت کردند.

در ادامه این نشست صمیمی، محمدحسن لوخی که از ابتدای جلسه قاب عکس شهید علیمردانی را در دست داشت و هر از چندی با آوردن اسم این فرمانده خراسانی اشک از دیدگانش جاری میشد گفت: آشنایی من با شهید علیمردانی قبل از تشکیل سپاه پاسداران و کمیته انقلاب بود. دران زمان گروهی به نام گروه مالک اشتر تشکیل شد که اعضا این گروه در خانهها آموزش سلاح میدیدند. در مدتی هم که مسئولیت داشت ندیدم که زمین بنشیند و هر مسئولیتی به او واگذار میشد به خوبی انجام میداد.

وی افزود: اولین نیروهایی که به اهواز اعزام شدند نیروهای خراسانی بودند که تعدادشان 400 نفر بود و شهید علیمردانی هم جزو آنها بود. محل استقرار ما مدرسهای بود که در نزدیکی گلف قرار داشت. شهید صیاد شیرازی در محل استقرارمان دو مرتبه حضور پیدا کردند و به ما سر زدند. در آنجا بود که به دلیل درایت شهید علیمردانی فرماندهان او را برای استفاده از نظراتش، به گلف بردند.

بعد از محمدحسن لوخی، محمدحسین حاجیان در خصوص آشنایی خود با شهید عباسعلی علیمردانی، برادر شهید حسن علیمردانی که در عملیات کربلای یک که منجر به آزادسازی شهر مهران شد مطالبی را بیان داشت.

نظر شما
پربیننده ها