شهید سعید اویسی؛ دانش‌آموزی که سنگر مدرسه را برای جبهه ترک کرد

شهید سعید اویسی، دانش‌آموز رزمنده‌ای که در اوج جوانی، کتاب و دفتر را با سلاح و جبهه عوض کرد، پس از سال‌ها مجاهدت در راه دفاع از میهن، سرانجام در عملیات کربلای ۵ به آرزوی دیرینه‌اش رسید و در شلمچه، میهمان همیشگی خونین‌شهر شد. وصیت‌نامه‌اش، روایتی از عشق به امام، انقلاب و حریم‌های مقدس اسلام است؛ وصیتی که در آن از همرزمان می‌خواهد راهش را ادامه دهند و از خانواده می‌خواهد به جای اشک و ماتم، با شمعی فروزان و عملی کردن آرمان‌هایش، یاد او را زنده نگه دارند.
کد خبر: ۷۳۷۷۱۸
تاریخ انتشار: ۲۳ فروردين ۱۴۰۴ - ۱۲:۰۶ - 12April 2025

به گزارش دفاع‌پرس از البرز، شهید سعید اویسی در بیست‌وسوم فروردین‌ماه ۱۳۴۸ در شهر کرج و در خانواده‌ای مذهبی متولد شد. وی تحصیلات خود را تا سال دوم دبیرستان در رشته تجربی ادامه داد، اما با آغاز جنگ تحمیلی، درس و مدرسه را رها کرد و عازم جبهه‌های نبرد حق علیه باطل شد.

شهید سعید اویسی؛ دانش‌آموزی که سنگر مدرسه را برای جبهه ترک کرد

این رزمنده دلاور در عملیات کربلای ۵، در منطقه شلمچه، با دشمن بعثی جنگید و سرانجام در بیست‌وچهارم دی‌ماه ۱۳۶۵ بر اثر اصابت ترکش به شکم و پشت، به فیض عظیم شهادت رسید.

فرازی از وصیتنامه شهید:

بسم‌الله الرحمن الرحیم

آری آرامگاه قبر است،وقت آزمایش است اینجاست که ما اهل کوفه نیستیم را باید به اثبات برسانید و اینجاست که شما می باید به همین آیه شریفه جامعه عمل بپوشانید. پس ازحمد وسپاس بر درگاه بی قیاس و دعا بر امام وامت امام و رزمندگان بنابه وظیفه تصمیم به نوشتن وصیت نامه گرفتم و اینچنین آغاز می کنم.
 
 اولا همه پیرو امام باشید و بدانید که ما پیروزیم و اسلام پابرجا ادامه دهنده راه شهدا باشد. راه توبه برای انسان باز است هر زمان تصمیم بگیرید دیر نیست ولی الان دراین برهه از زمان صحبت بر شما تمام شده ودیگر همه واقف بر اوضاع هستید برگردید و ادامه دهنده راه رزمندگان شوید.دیگر اینکه از همه حلالیت می طلبم من غرق در گناه و اشتباه بوده ام و به هر کس ظلم و تعدی روا داشتم میخواهم که مرا حلال کند برایم طلب آمرزش کند.
 
از کلیه استادان و مربیان تحصیلی ام حلالیت میطلبم از دوستان وآشنایان خود میخواهم به جای گریه وزاری بر مزار من با خود بیایند و فکر کنند من که بودم ام وچه شده ام. ما کف روی موج هستیم هر لحظه یک طرف میرویم ولی به خود آیند دارای فکر و عقل هستند اگر تصمیم گرفتید که مرا از یادنبرید به گذشته من فکر کنید اگر تصمیم گرفتید که مرا از یادنبرید به گذشته من فکر کنید وسپس به این وصیت من جامه عمل بپوشانید شرکت در مجالس مربوط به ائمه و شرکت در دعاها و فریضه های اجتماعی اسلام.
 
 اما پدرو مادرو تمامی خانواده ام همه شما الگو بودیدبرای من اگر من راه را پیدا کردم شما بودید که روشن کننده راه بودید از همه شما التماس دعا دارم.امیدوارم که مرا فراموش نکنید.یعنی راهم را که همان راه امام و همسنگران من است.
 
از شما می خواهم در سر مزارم فقط و فقط یک شمع روشن کنید و مجالس تجملی نگیرید زیرا صحن وسرای آقا اباعبدالله تاریک است زیرا فاطمه زهرا(س)مزارش گمنام است.
 
انتهای پیام/
 
نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار