گروه دفاعی امنیتی دفاعپرس- محمدمهدی دارا؛ صبح جمعه ۲۹ فروردین ۱۴۰۴، بار دیگر لنز دوربینم را مقابل چشمم گرفتم تا لحظههایی را ثبت کنم که سالهاست برایم معنا دارند؛ رژه ارتش جمهوری اسلامی ایران در جوار حرم مطهر امام خمینی (ره). چهارده سال است که در تمام رژهها حضور داشتهام؛ اما امسال، هوا حال و هوای دیگری داشت. آسمانی آفتابی و نسیمی خنک که با طراوت صبحگاهی درهم آمیخته بود، حس تازگی و آمادگی را در فضای مراسم جاری کرده بود.
از همان لحظهی ورود به محوطهی مراسم، همهچیز شکوه و انضباط را فریاد میزد. لباسهای نظامی منظم، چکمههای صیقلی، حرکات حسابشدهی یگانهای پیاده و چرخهای سنگین تجهیزات زرهی که با صدایی سنگین از مقابل جایگاه عبور میکردند. نور آفتاب بر بدنه پهپادها و تانکهای بومی میتابید و آنها را درخشانتر از همیشه در قابم مینشاند. درخشش فلزات، ساکت اما محکم، از قدرتی میگفت که باید دیده میشد.
اما یکی از لحظات خاص رژه امسال، پرش چتربازان تیپ ۶۵ نوهد از بالگرد بود. یکی از آنها، پرچم سهرنگ جمهوری اسلامی ایران را در دستانش داشت؛ چتر سفیدی که با آن از آسمان فرود میآمد، در برابر گنبد طلایی حرم امام خمینی (ره) ترکیبی ساخته بود از شجاعت، مهارت و نماد ملی. سقوط حسابشده و هماهنگ او، جلوهای بود از آمادگی رزمی ارتش و صحنهای که تا مدتها در ذهن هر تماشاگری میمانَد.
در کنار این نمایش، نگاه فرماندهان ارتش و نیروهای مسلح که در جایگاه ایستاده بودند-از رئیسجمهور مسعود پزشکیان گرفته تا سردار سرلشکر پاسدار محمد باقری، امیر سرلشکر سید عبدالرحیم موسوی و امیر سرتیپ عزیز نصیرزاده- گواهی بود بر اهمیت این رژه در تراز ملی. آنها تماشا میکردند، اما من میدانستم که کار من هم، مثل کار یک سرباز در میدان، ثبت این اقتدار برای حافظهی تصویری کشور است.
هر بار که دکمه شاتر را فشار میدادم، گویی ضربان قلبم با صدای کلیک دوربین یکی میشد. ثبت هر تصویر، نهفقط یک قاب عکاسی، بلکه قطعهای از تاریخ معاصر ایران بود. در پایان مراسم، همچنان حس میکردم یکی از یگانهای ارتشم، با سلاحی از جنس نور و خاطره. سالهاست که بیوقفه تلاش کردهام اقتدار نظامی این کشور را از دریچهی دوربینم روایت کنم؛ بیصدا، بیادعا، اما پر از ایمان به مأموریتم. امروز هم، با حافظهای مملو از قابهای افتخار، یکبار دیگر به رسالتم در ثبت اقتدار بیصدای ایران وفادار ماندم.
انتهای پیام/ 121