به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس، دکتر انشاءالله رحمتی سردبیر ماهنامه اطلاعات حکمت و معرفت، استاد دانشگاه و دکترای فلسفه و حکمت اسلامی است. او فلسفه را نزد غلامرضا اعونی، رضا داوری اردکانی، غلامحسین ابراهیم دینانی و آیت الله احمد بهشتی آموخت. رحمتی صاحب آثاری چون «اراده الهی و استقلال اخلاق» (۱۳۸۴)، «خداباوری و فهم علمی درباره ذهن» (۱۳۸۷) و... است. وی در یادداشتی برای ماهنامه عصر اندیشه به شکل، ساختار و دلایل جذب گروهک داعش پرداخته است.
۱. گروهک تروریستی داعش، گروهکی خطرناک بهشمار میرود؛ این گروهک در موقعیتی ظهور کرد که هیچکس انتظار آن را نداشت. به گفته برخی صاحبنظران و متفکران، بشریت امروز به سمت نوعی تمدن و عقلانیت پیش میرود و علمای علم جامعهشناسی نیز این نکته را تایید میکنند. به یکباره جهان با پدیدهای روبهرو شد که اوج بربریت را نشان میدهد و از این امر هیچ ابایی ندارد. در دوران کنونی تنها گروه داعش نیست که به فعالیتهای تروریستی میپردازد، بلکه گروهها و حکومتهای دیگری نیز وجود دارند که همچون داعش به دنبال جنایات وحشتناک هستند؛ با این حال همه آنها تلاش دارند ظاهر خود را موجه جلوه دهند و حقیقت و باطن هولناکش را انکار کنند، اما گروه تکفیری داعش هیچ ابایی ندارد از اینکه باطن هولناک خود را به رخ انسانها بکشد و به نوعی بدان مباهات نیز میکند، از این رو این گروه تکفیری بسیاری از متفکران و مصلحان جامعه بشری را غافلگیر کرده است.
به اعتقاد من این گروه تروریستی - تکفیری که به نام دین اسلام جنایت میکند، برمبنای یک برنامه از پیش طراحی شده شکل گرفته است. تردیدی نیست که دست سرویسهای جاسوسی اعم از آمریکا و دیگر جوامع غربی که علیه منطقه و جهان اسلام توطئه میکنند، در کار باشد. البته نقشی که عوامل خارجی در این زمینه دارند تنها یک روی سکه است، روی دیگر آن زمینهها، استعدادها و قابلیتهایی است که در نوع نگاه بخشی از مسلمانان وجود دارد. ممکن است عوامل خارجی چنین پیشبینیها و برنامهریزیهایی را برای دیگر نقاط دنیا هم داشته باشند، اما در دیگر نقاط دنیا به چنین موفقیتهایی نرسند و در کشورهای اسلامی موفق شوند؛ چرا که زمینه این مسائل در بین بخشی از مسلمانان وجود دارد و این زمینه باید به فهم ناصواب بخشی از مسلمانان نسبت به اسلام و قرآن بازگردد. در مجموع این خطر میتواند از دل ظاهر پرستی، جزم و جمود بر ظواهر دین سربرآورد.
۲. در نگاه اسلامی همه چیز منحصر به ظاهر نیست؛ اساساً عمل به ظاهر و اعتقاد به آن جنبه ابزاری دارد. هدف شریعت این است که ما را به حقیقت برساند. درست است که شریعت ظاهری دارد که قابل حذف نیست، ولی متوقف شدن در شریعت میتواند خطرآفرین باشد. ما باید بتوانیم با دو رکن عقلانیت و معنویت از شریعت به درستی استفاده کنیم و حق آن را بهجا آوریم. عقلانیت امری است که در سنت فلسفی ما ظهور یافته و معنویت نیز در سنت عرفانی دیده میشود. اگر شریعت را بدون این دو دنبال کنیم، خطری در انتظار ما خواهد بود. بنابراین، اعتقاد سلفیگری که میتوان گفت خاستگاه نظری افراطیون به ویژه داعشیها است، دقیقاً همین است که باید به سلف صالح یعنی همان نص ظاهر قرآن بازگشت و کل سنت اسلامی اعم از ساحت عقلانی و ساحت معنوی اسلامی، بیاعتبار است. بنابراین، اگر ما در این مسیر کل سنت و سابقه دینی را نادیده بگیریم، جز یک متن صرف که آن را هم باید با کمترین موجودی عقلی و معنوی تفسیر کنیم، چیزی باقی نمیماند. اینجاست که انواع و اقسام انحرافها ایجاد میشود، زیرا هیچ معیار و مبنایی برای تصحیح و متوقف کردن فهم ناصواب وجود ندارد.
در مورد وجهه عقلانی سنت دینی باید توجه داشت که ما برای فهم دین هم به عقل عملی و هم به عقل نظری احتیاج داریم. در حقیقت عقل نظری همان ساحتی از اندیشه بشر است که میتوان گفت در قالب فلسفه اخلاق و تفکرات نظری درباره اخلاق تبلور یافته است. اعتقاد به عقل عملی نیز به این معناست که رفتارهای انسان دارای معیارها و به تعبیر دیگر نوامیس کلی و جهان شمول است که حتی با گذر ایام و سپری شدن قرنها هیچ تغییری در آنها ایجاد نمیشود. بنابراین، معیارها که معیارهایی فطری هم هستند به نوعی حکم میکنند که اصول ثابت اخلاقی را هرگز نمیتوان تغییر داد. برای مثال، ستم کردن و دروغ گفتن در هر شرایطی و از هر کسی که سر بزند قبیح است. زمانیکه این حکمت عملی مبنای رفتار اخلاقی آدمی قرار میگیرد، راه بسیاری از سوءاستفادهها از شریعت را میبندد و همچنین در مورد عقل نظری نیز میتوان گفت که این عقل، درکی فطری نسبت به حقیقت عالم و نفس الامر موجودات است و این خود مستلزم آن است که آدمی باید نهایت سعی خود را برای بهکار بستن و استفاده صحیح از آن ببندد.
حال اگر در پرتو عقل نظری با شریعت مواجه شویم، راه بر بسیاری از فهمهای نسنجیده و شتابزده بسته خواهد شد. در حقیقت میتوان گفت که طریقت یا معنویت اسلامی مظهر رحمانیت خداوند است و در طول تاریخ همه اهل معنا و عرفای جهان اسلام منادی محبت، رأفت و صلح و سلام بودهاند. بنابراین، زمانیکه همه این جلوههای سنت عقلی و معنوی اسلام نادیده گرفته شود، طبیعی است که چیزی جز ظاهر اسلام و پوست و قشری از آن که بر مبنای یک خوی بدوی تفسیر میشود، باقی نمیماند.
۳. یکی از مهمترین دلایل جذب افراد به چنین گروههای تروریستی - تکفیری چون داعش، وجود خلاءهایی است که در دنیای امروز وجود دارد. خلاءهایی که در حوزه معنویات، باعث جذب افراد به گروههای این چنینی میشود. یکی از راههای از بین بردن این گروهها، برقرار کردن گفتوگو با آنهاست. گفتوگو با کسانیکه عامدانه و عالمانه این جریان را هدایت میکنند و اغراض سیاسی دارند، بیفایده است، اما شاید بتوان با عده کثیری از طرفدارانشان، گفتوگو کرد تا فهم بهتر و صحیحتری از اسلام پیدا کنند. بنابراین، عملکرد این گروهها نخست باید از طریق نخبگان فلسفی و اخلاقی ما بحث و بررسی شود و سپس به دنبال راهحلی برای چاره باشیم، زیرا گفتوگوی سیاسی بیفایده است. اگر بتوانیم پیام اسلام حقیقی را به اشکال مختلف به گوش افرادی که فطرت پاک دارند و به نوعی از سر جهل و خطا به این گروهها پیوستهاند برسانیم، در این زمینه توفیقات بسیاری میتوان کسب کرد.