گروه استانهای دفاعپرس_«سیده معصومه حسینی»؛ در منظومه حکمتآمیز نهجالبلاغه، جملاتِ کوتاهی است که کتابی از معنا در دل خود دارند. حکمت هفتم یکی از همان گوهرهاست؛ فرازهایی که اگر در بطن زندگی فردی و اجتماعی ما جاری شوند، هم ساختار «خود» را اصلاح میکنند و هم بنای «جامعه» را استوار میسازند.
«وَ الصَّدَقَةُ دَوَاءٌ مُنْجِحٌ، وَ أَعْمَالُ الْعِبَادِ فِی عَاجِلِهِمْ نُصْبُ أَعْیُنِهِمْ فِی آجَالِهِم»
«صدقه، دارویی نجاتبخش است؛ و اعمال بندگان در زندگی دنیویشان، پیشچشمانشان در آخرت ظاهر خواهد شد.»
۱. صدقه؛ درمانی برای درون و برون
امیرالمؤمنین علی (ع)، صدقه را نه فقط بهعنوان یک عمل خیر، بلکه بهعنوان دواءٌ منجحٌ – یعنی دارویی مؤثر و نجاتبخش – معرفی میکنند.
این نگاه، ما را از نگاه حداقلی و گاه صرفاً ترحمی به صدقه، بیرون میکشد و ما را وارد جهان «درمانگری» میکند.
صدقه، درمانِ بیماری خودخواهی است؛ درمانِ درد غفلت از اطرافیان است؛ درمانِ فقرِ مهرورزی است؛ و در سوی دیگر، صدقه میتواند جامعه را نیز شفا دهد: جوامعی که «دست به دست هم» میدهند، از درون تهی نمیشوند. اعتماد، کرامت و همبستگی اجتماعی، از دل همین خُلقِ الهی رشد میکند.
اگر نهادهای تربیتی، خانوادهها، مدارس و رسانهها صدقه را نه بهعنوان یک مستحب مالی، بلکه بهعنوان یک سبک زندگی بیاموزند، نسلهایی تربیت خواهند شد که دیگر فقر، انزوا، و تکروی را در جامعه تحمل نمیکنند.
در نگاه تمدنی، «نظاممندیِ صدقه» یعنی بازسازی سازوکار همیاری اجتماعی، نه فقط به شکل فردی، بلکه در قالب شبکههای مردمی، تشکلهای خدمتمحور، و فرهنگ عمومی.
۲. نگاه آخرتمحور، نه تأخیر در بهرهوری
دومین فراز حکمت، به نگاهی اشاره دارد که ریشه بسیاری از بحرانهای فردی و اجتماعی ما را میکاود:
«وَ أَعْمَالُ الْعِبَادِ فِی عَاجِلِهِمْ نُصْبُ أَعْیُنِهِمْ فِی آجَالِهِم»
عملهای ما، اگر چه در «حال» انجام میشود، اما در «آینده» بازتاب مییابد. در قیامت، انسان همان چیزی را میبیند که خودش ساخته است. اما فراتر از این، یک پیام مهم برای همین دنیا نیز در دل این جمله نهفته است: ما در آینده، نتیجه تصمیمات امروز خود را خواهیم دید. هیچ کار نیک یا بدی بیاثر نمیماند.
جامعهای که اهل کار نیک باشد، حتی اگر امروز نتیجه نبیند، فردا با برکاتش روبهرو خواهد شد؛ و فردی که خیرخواه زندگی کند، دیر یا زود آثار اعمالش را خواهد دید؛ چه در آرامش دل، چه در برکت عمر و رزق، و چه در چهره فرزندان و اطرافیانش. در حکمت هفتم، ما با دو کلید مواجهایم:
کلید اول، صدقه است؛ برای ترمیم جامعه و کلید دوم، یادآوری حضور آینده؛ برای اصلاح مسیر. این دو، وقتی در کنار هم قرار بگیرند، مسیر «خودسازی و جامعهپردازی» را هموار میسازند. به همین دلیل است که نهجالبلاغه کتاب زندگی است؛ نه فقط برای موعظه، بلکه برای ساختن انسانی بزرگ در جامعهای پیشرو.
تلنگر پایانی:
به نظرتان ما صدقه را دارویی برای دلها و جامعه میدانیم یا تنها سکهای در جعبه؟
انتهای پیام/