گروه استانهای دفاعپرس- «فاطمه رضاداد» استاد و پژوهشگر مجتمع آموزش عالی خواهران جامعه المصطفی العالمیه نمایندگی خراسان؛ در دوران امامت امام جواد علیهالسلام، جامعه اسلامی با بحرانهای فکری و اعتقادی عمیقی مواجه بود. از جمله مهمترین این چالشها، فعالیت جریانهای غالی بود که با تحریف جایگاه اهلبیت علیهمالسلام، مرزهای توحید و امامت را مخدوش میکردند.
این گروه با طرح ادعاهایی، چون حلول ذات الهی در امامان، تناسخ ارواح، یا تفویض کامل تدبیر عالم به آنان، تلاش داشتند مقام امامت را تا حد الوهیت بالا ببرند. چنین دیدگاههایی نهتنها با اصل توحید در تضاد بود، بلکه هویت انسانی و جایگاه حقیقی امامان را نیز انکار میکرد.
در مقابل، گروهی دیگر موسوم به «مقصّره»، با انکار فضایل ذاتی اهلبیت علیهمالسلام، در مقام آنان تقصیر ورزیده و جایگاهشان را به سطحی فروتر از آنچه هست تقلیل میدادند. امام جواد علیهالسلام در مواجهه با این دو جریان انحرافی، بر «نمط الاوسط» یا راه میانه تأکید میکرد؛ مسیری که بهدور از افراط و تفریط، جایگاه امام را بهدرستی در منظومه توحیدی دین تبیین مینمود.
امام جواد علیهالسلام در برابر جریان غلو، سیاستی چندلایه و نظاممند اتخاذ نمود که میتوان آن را در سه محور اصلی خلاصه کرد:
۱. افشای هویت غالیان و قطع ارتباط مالی و اجتماعی با آنان: امام با معرفی چهرههای غالی و نهی از هرگونه همکاری با آنان، مسیر سوءاستفاده از نام اهلبیت را بست.
۲. تبیین مرزهای اعتقادی و نقد مفاهیم تحریفشدهای، چون «تفویض»: امام با بازتعریف مفاهیم حساسی همچون بداء و رجعت، و تفکیک میان تفویض تشریعی و تکوینی، تلاش کرد فهم صحیحی از حدود اختیارات امام ارائه دهد.
۳. تقویت نهاد وکالت و ارتباط مستقیم با شیعیان: با بهرهگیری از شبکه وکلا، امام از نفوذ مدعیان دروغین امامت جلوگیری کرد و ارتباط فکری و اعتقادی شیعه با امام معصوم را حفظ نمود.
یکی از مهمترین اقدامات امام جواد علیهالسلام، جهاد تبیین در عرصه تبیین مرزهای اعتدال در ولایتمداری بود. ایشان در تعریف راه میانه، بر دو اصل کلیدی پای میفشرد:
* نفی شئون الوهیت و نبوت از امامان:
مطابق اصل «نزّلونا عن الربوبیة»، امام تأکید داشت که ائمه معصومین (ع) پیامبر و خدا نیستند. هرگونه نسبت دادن شئون ربوبی همچون علم ذاتی، قدرت مستقل، خلق و رزق به امام، مصداق غلو است. امام جواد علیهالسلام با تفکیک میان تفویض تشریعی (اذن الهی در چارچوب حکمت و اراده خداوند) و تفویض تکوینی (واگذاری مستقل تدبیر عالم)، نظریه غلات را رد کرد. بهعنوان نمونه، ایشان در روایتی به محمد بن سنان فرمود: «یا محمد إن الله تبارک وتعالى لم یزل متفردا بوحدانیته ثم خلق محمدا وعلیا وفاطمة، فمکثوا ألف دهر، ثم خلق جمیع الأشیاء، فأشهدهم خلقها وأجرى طاعتهم علیها وفوض أمورها إلیهم. فهم یحلون ما یشاؤون ویحرمون ما یشاؤون ولن یشاؤوا إلا أن یشاء الله تبارک وتعالى، ثم قال: یا محمد هذه الدیانة التی من تقدمها مرق ومن تخلف عنها محق ومن لزمها لحق، خذها إلیک یا محمد». از نگاه امام جواد علیه السلام، تفویض تشریعی به معنای اذن الهی به پیامبر (ص) و ائمه (ع) برای تشریع احکام بر اساس مصالح زمانی و مکانی بود، اما این اختیار، ذاتی نبوده و همواره تحت اراده خداوند قرار داشت. نیز بر اساس این روایت، تفویض تکوینی- به معنای استقلال امام در تدبیر هستی- به کلی مردود است. آنچه شیعه بدان معتقد است، نقش واسطهگری امام در افاضات الهی است، نه خالقیت یا ربوبیت مستقل. امامان کانال و مجرای فیضاند، نه خدای دوم. همه وجود امام عین الربط به ذات باریتعالی است و چنانچه قدرت الهی نباشد، آنها هیچ قدرت و نیرویی از خویش ندارند.
* تأکید بر عظمت وجودی امام و محدودیت فهم بشر از حقیقت مقام اهلبیت (ع):
اصل دیگر در ولایتمداری آن است که پس از نفی نبوت و الوهیت از امام، انسان به ورطه تقصیر نیفتد و عظمت وجودی امام را دریابد و بداند هرگز به کنه حقیقت آنان نخواهد رسید. بر همین اساس آمده است: «لا تجعلونا أربابا، وقولوا فی فضلنا ما شئتم، فإنکم لا تبلغون کنه ما فینا، ولا نهایته»
این دو اصل، در کنار یکدیگر، ضمن حفظ توحید و مرزبندی با غلو، جایگاه بینظیر اهلبیت علیهمالسلام را بهعنوان حجتهای الهی تثبیت میکردند. بر این اساس، مرز غلو و تقصیر از راه اعدال و صراط مستقیم ولایتمداری اهل بیت عبارت است از:
مرز غلو: نزّلونا عن الربوبیه:
۱- نفی الوهیت (یعنی نفی اعتقاد به الوهیت امام، حلول، تناسخ و تشبیه)
۲- نفی اتصاف به شئون ربوبی: علم و قدرت ذاتی و استقلالی (یعنی نفی علم غیب ذاتی، خالقیت، رازقیت، تفویض)
قولوا فینا ما شئتم الا النبوه: نفی مقام نبوت و شئون آن از ائمه معصومین (ع):
راه میانه پس از دو قید مزبور، عبارت است از: «قولوا فینا ما شئتم+ قولوا فینا ما نقول فی انفسنا+ لن تبلغوه».
چنانچه فردی از صراط مستقیم ولایتمداری اهلبیت عقب بماند و شان آنها را از حد امام -با لحاظ همه شئون امامت- به مادون تنزل دهد، مقصره نام دارد.
مبارزه امام جواد علیهالسلام با غالیان، تنها در عرصه نظری نبود. ایشان بهطور عملی نیز در برابر این جریان موضعگیری کرد. نمونه روشن آن، موضع شدید امام در برابر ابوالخطاب و پیروانش است. در روایتی خطاب به علی بن مهزیار فرمود: «خداوند لعنت کند ابوالخطاب و یارانش و هر که در لعن او تردید کند یا ادعایش را بپذیرد! آنان از نام ما سوءاستفاده میکنند و مردم را به آیین ابوالخطاب فرا میخوانند. هر کس از لعن آنان خودداری کند، خود مشمول لعنت الهی است.» (رجال کشی، ص ۵۴۳) همچنین امام با پرورش شاگردانی، چون عبدالعظیم حسنی و نشر روایاتی در نقد غلو، بنیادهای اعتقادی شیعه را تحکیم بخشید و مانع از تقلیل تشیع به فرقههای افراطی همچون خطابیه یا مفضّله شد.
در مجموع، امام جواد علیهالسلام با بهرهگیری از جهاد تبیین فکری و مقابله عملی، راه اعتدال را در عرصه ولایتمداری ترسیم کرد؛ راهی که نه دچار افراط غلات میشود و نه در تقصیر مقصّره میلغزد. این مسیر میانه، با حفظ توحید، عظمت و حجیت اهلبیت علیهمالسلام را تبیین کرده و شاخص ولایتمداری صحیح را معرفی میکند.
انتهای پیام/