به گزارش خبرنگار دفاعپرس از مازندران، برشی از کتاب «گفتمانهای امنیت ملی در جمهوری اسلامی ایران» تالیف «سیدحسین ولیپور زرومی» که چاپ دوم آن در سالجاری توسط انتشارات پژوهشکده مطالعات راهبردی انجام شد در ادامه میآید.
بیتردید جایگاه امام خمینی، در رهبری انقلاب و تثبیت نظام اسلامی بیهمتا است. اغراق نخواهد بود که گفته شود بدون حضور ایشان حتی از انقلابی به نام «انقلاب اسلامی» در کشور خبری نباشد. نقش ایشان نه تنها در فرآیند انقلاب و به ثمررسیدن آن، بلکه در مراحل پس از پیروزی انقلاب نیز یگانه بود. البته پیروان انقلابی ایشان در صحنه رهبری انقلاب، جایگاه بسزایی در تثبیت نظام داشتند، ولی همین پیروان نقطه اتکایشان وجود امام خمینی بود. بیتردید آنها نیز نظیر امام خمینی از پایگاههای مردمی و دینی مستحکمی برخوردار بودند، ولی آنچه که آنها را در صحنه سیاست دارای مشروعیتی دوچندان میساخت، شخصیت سیاسی و رهبری انقلابی امام خمینی بود. در گفتمان سیاسی پیروان انقلابی، وجود امام خمینی مایه دلگرمی و امیدواری بود. در صحنه قدرت سختافزاری روشن بود که آنها «پیروان بیسلاحی» هستند که تمام نقطه اتکایشان بر رهبری فرهمندانه ایشان قرار داشت. آنها، امام خمینی را از جمله «مردان خدایی» میدانستند که با داشتن «افق عالی نظر و دید و بلندهمتی خاص»، در تمامی بحرانها و مسایل به کمکشان میآمد. ایشان نمونهای از یک رهبر مکتبی و دینی به شمار میرفت که همواره به مثابه یک الگو میبایست مورد توجه انقلابیون باشد. پیروی از ایشان و خط ایشان در تمام زمانها و مکانها بر این پیروان لازم تلقی میشد. با نگاه اجمالی به فرهنگواره سیاسی موجود در ابتدای انقلاب به خوبی میتوان میزان الگوپذیری و ارادت تمامی انقلابیون را به امام خمینی درک کرد. این الگوپذیری کاملاً وابسته به اعتماد بالایی بود که آنها به «قدرت رهبری» امام خمینی در مسایل مختلف و بحرانهای حاد سیاسی پیدا کرده بودند.
نه تنها حلقة اول پیروان امام خمینی که در صحنه رهبری نظام قرار داشتند، بلکه عامه مردم نیز نسبت به رهبری او، اعتماد کامل داشتند. جمع میان رهبری سیاسی و رهبری دینی در شخصیت ایشان، میزان اثرپذیری مردم را از امام خمینی به سرحد کمال رسانده بود. تلفیق این دو رهبری که نتیجه بسیار شگفتانگیزی را در پیروزی انقلاب به بار آورده بود، در زمان تأسیس نظام نیز مورد توجه خاص ملت بود. این مسئله با نتایج شگرف خود در پیوند با شخصیت اخلاقی، اجتماعی، ... امام خمینی، از ایشان رهبری بینظیر و «فرهمند» و «کاریزما» ساخته بود که بهراحتی، تبعیت پیروان را به خود جلب میکرد. تصور مردم از ایشان در جایگاه یک رهبر «فرهمند» در نظرگاه اولیه از انتصاب لقب «امام» به ایشان مشخص میشود. به جرئت میتوان گفت که بعد از ائمه معصومین (ع)، در تاریخ شیعه کمتر رهبری توانسته باشد در میان مردم «امام» خطاب شود.
در نزد مردم در جمیع جهات، فاصله میان «امام خمینی» با ائمه معصومین (ع) به حداقل رسیده بود. البته ارتقاء امام خمینی به این درجه از اعتبار در نزد مردم، بهخاطر فرهنگ خاص شیعی نیز بود. در فرهنگ شیعه، انسان ایدهآل و آرمانی از جایگاه خاصی برخوردار است. نقطه اوج این شخصیتهای نمونه، به مفهوم «امام» مربوط میشود. «امام» در فرهنگ شیعه انسانی است که غیر از ویژگیهای یگانهای مانند علم و عصمت، از صفاتی مانند واسطه فیض خداوندی و وسیله نجات، برخوردار است. این ویژگیها، در کنار سنتیبودن، جامعة شیعه را به جامعهای علاقهمند به رهبران فرهمند تبدیل میکند که از طریق مناسک و آداب مذهبی، «امام» در زندگی روزمرة آن حضور دارد و رابطة عاطفی نیرومندی بین او و پیروانش برقرار است. در میان شخصیتهای کاریزمایی فرهنگ شیعه دو شخصیت بیش از بقیه در فرهنگواره مذهبی قبل و بعد از انقلاب، کاربرد داشتهاند؛ امام علی (ع) و امام حسین (ع). به دلیل آمیختگی نام امام علی (ع) با مفاهیمی مانند عدالت، شجاعت، سادهزیستی، بیاعتنایی به مادیات و امور دنیوی، فروتنی، مردمداری، صداقت و جوانمردی، اسطورة بجای مانده از او، به معیاری برای تشخیص حکومت و رهبری صالح از ناصالح تبدیل شده است.
اسطوره امام حسین (ع) نیز تکمیل کننده اسطوره اول است و در واقع الگوی واکنش در برابر حکومت ناصالح و معیار رفتار انقلابی است. برخورداری امام خمینی از سه ویژگی «تقدس»، «مبارزه» و «مظلومیت» که ایشان را با اسطورههای مزبور کاملاً نزدیک میساخت، زمینههای جانشینسازی شخصیت وی را با الگوهای کاریزمایی موجود در فرهنگ شیعی فراهم میساخت. مبارزه مداوم امام خمینی با رژیم شاه و مفاسد گذشته، رودررویی مستقیم با آمریکا و اسرائیل، از ایشان شخصیتی مبارز، مقدس و قدرتمند ساخته بود که همواره مورد ستایش قرار میگرفت. این قدرت چه در بسیج مردم برای پیروزی انقلاب و چه در به صحنه آوردن آنها در جهت تثبیت نظام، همان چهره چهارم قدرتی است که میشل فوکو از آن یاد میکند. رفتار امام خمینی در برخورد با مردم در نزد پیروان «علیگونه» تعبیر میشد و برخورد ایشان با نظامهای مسلط سیاسی (داخلی و خارجی) «حسینوار» تفسیر میشد. در پرتو این تصویر، هر قدرتی که مخالف آن بود، بهراحتی از سوی پیروان میلیونی مورد طرد قرار میگرفت. طبیعتاً شور عاطفی حاصل از چنین جانشینسازیهایی، انرژی روانی و انگیزة لازم را برای حمایت سرسختانه از امام و فداکاری برای آرمانهای او فراهم میآورد.
انتهای پیام/